تعبیر و تفسیر این غزل در فال حافظ شما
افکار منفی تو را احاطه کرده و تصمیمی که پیش از این به اشتباه گرفتهبودی، اکنون تو را آزار میدهد. دست از تردید بردار، یأس و ناامیدی را از دلت بیرون کن. با مشورت و تفکر تصمیمی جدید بگیر تا زندگی تو را از این رو به آن رو کند. چه خوب است که به هر چیزی در زندگی بهدست میآوری قانع بوده و به دنبال آرزوهای دستنیافتنی نباشی. از لحظه لحظه زندگیات بهره ببر تا دچار حسرت و اندوه نشوی. اگر روزگار بر تو سخت میگیرد، تو نیز سرسختی نشان بده. به نیازمندان کمک کن بدون اینکه چشمداشت جبران داشته باشی، چرا که از قدیم گفتهاند: «تو نیکی میکن و در دجله انداز / که ایزد در بیابانت دهد باز» خداوند حساب همهچیز را دارد.
غزل شماره ۲۶۳ حافظ با صدای علی موسوی گرمارودی
متن غزل شماره ۲۶۳ حافظ
بیا و کشتی ما در شط شراب انداز
خروش و ولوله در جان شیخ و شاب انداز
مرا به کشتی باده درافکن ای ساقی
که گفتهاند نکویی کن و در آب انداز
ز کوی میکده برگشتهام ز راه خطا
مرا دگر ز کرم با ره صواب انداز
بیار زان می گلرنگ مشک بو جامی
شرار رشک و حسد در دل گلاب انداز
اگر چه مست و خرابم تو نیز لطفی کن
نظر بر این دل سرگشته خراب انداز
به نیمشب اگرت آفتاب میباید
ز روی دختر گلچهر رز نقاب انداز
مهل که روز وفاتم به خاک بسپارند
مرا به میکده بر در خم شراب انداز
ز جور چرخ چو حافظ به جان رسید دلت
به سوی دیو محن ناوک شهاب انداز
معنی و تفسیر غزل شماره ۲۶۳ حافظ
بیا و کشتی ما در شط شراب انداز
خروش و ولوله در جان شیخ و شاب انداز
بیا و جام شراب کشتی مانند ما را در نَهر شراب انداخته و با این عمل پیر و جوان را به غریو و فریاد وادار.
مرا به کشتی باده درافکن ای ساقی
که گفتهاند نکویی کن و در آب انداز
ای ساقی، مرا در کشتی شراب انداز، چرا که گفتهاند نیکی کن و در آب انداز.
ز کوی میکده برگشتهام ز راه خطا
مرا دگر ز کرم با ره صواب انداز
به اشتباه از راه میخانه برگشتهام. بار دیگر بزرگواری کرده مرا به راه راست میکده رهنما شو.
بیار زان می گلرنگ مشک بو جامی
شرار رشک و حسد در دل گلاب انداز
پیالهای از آن شراب ارغوانی معطر آورده و آتش غیرت و حسادت در دل گلاب به پا کن.
اگر چه مست و خرابم تو نیز لطفی کن
نظر بر این دل سرگشته خراب انداز
هرچند مست و از خود بیخبرم، تو در حق من لطفی کرده و نگاهی به دل سرگشته و بدحال من بینداز.
به نیمشب اگرت آفتاب میباید
ز روی دختر گلچهر رز نقاب انداز
هرگاه در دل شب به آفتاب نیاز داری، از چهره دختر سرخ رویِ تاک یعنی شراب، پرده را کنار بزن.
مهل که روز وفاتم به خاک بسپارند
مرا به میکده بر در خُم شراب انداز
اجازه مده که روز مرگم مرا در خاک دفن کنند. پیکرم را به میخانه برده و در خم شراب غوطهور کن.
ز جور چرخ چو حافظ به جان رسید دلت
به سوی دیو محن ناوک شهاب انداز
منبع: شرح جلالی بر حافظ با تصرف و تلخیص.