تعبیر و تفسیر این غزل در فال حافظ شما
چرا اینقدر زندگی را به خودت و دیگران سخت میگیری؟ عمر میگذرد، سختگیری را کنار بگذار و سعی کن قدر روزهای زندگی را بدانی. همهچیز نباید طبق میل و سلیقه تو باشد تا احساس خوشبختی کنی، اندک ناملایمات در زندگی هرکسی وجود دارد. به هر چیزی که داری قناعت کن. روزگار را با خوشبینی سپری کن و از لحظه لحظه آن استفاده ببر. غم و اندوه خوردن برای چیزهای بیفایده و بیاساس، کاری ابلهانه است. واقعبین باش و با فکر و خیالات بیهوده، خود را دچار رنج و عذاب مساز. افرادی به تو و داشتههایت حسادت میکنند، از آنها دوری کن هرچند نمیتوانند به تو آسیب برسانند. به پند و نصیحت افراد دلسوز توجه داشته باش. در هر شرایطی که هستی، رابطهات را با خداوند مستحکم ساز.
غزل شماره ۲۵۶ حافظ با صدای علی موسوی گرمارودی
متن غزل شماره ۲۵۶ حافظ
نصیحتی کنمت بشنو و بهانه مگیر
هر آنچه ناصح مشفق بگویدت بپذیر
ز وصل روی جوانان تمتعی بردار
که در کمینگه عمر است مکر عالم پیر
نعیم هر دو جهان پیش عاشقان به جوی
که این متاع قلیل است و آن عطای کثیر
معاشری خوش و رودی بساز میخواهم
که درد خویش بگویم به ناله بم و زیر
بر آن سرم که ننوشم می و گنه نکنم
اگر موافق تدبیر من شود تقدیر
چو قسمت ازلی بی حضور ما کردند
گر اندکی نه به وفق رضاست خرده مگیر
چو لاله در قدحم ریز ساقیا می و مشک
که نقش خال نگارم نمیرود ز ضمیر
بیار ساغر در خوشاب ای ساقی
حسود گو کرم آصفی ببین و بمیر
به عزم توبه نهادم قدح ز کف صد بار
ولی کرشمه ساقی نمیکند تقصیر
می دوساله و محبوب چارده ساله
همین بس است مرا صحبت صغیر و کبیر
دل رمیده ما را که پیش میگیرد
خبر دهید به مجنون خسته از زنجیر
حدیث توبه در این بزمگه مگو حافظ
که ساقیان کمان ابرویت زنند به تیر
معنی و تفسیر غزل شماره ۲۵۶ حافظ
نصیحتی کنمت بشنو و بهانه مگیر
هر آنچه ناصح مشفق بگویدت بپذیر
به تو اندرزی میدهم، به گوش گیر و در پی بهانه و انکار آن مباش: آنچه را که نصیحتگوی مهربان و خیرخواه تو میگوید، قبول کن.
ز وصل روی جوانان تمتعی بردار
که در کمینگه عمر است مکر عالم پیر
از وصال چهره زیبارویان جوان بهرهبرداری کن، زیرا مکر و نیرنگ این دنیای کهنهکار در سر راه عمر تو به قصد جانت کمین کرده است.
نعیم هر دو جهان پیش عاشقان به جوی
که این متاع قلیل است و آن عطای کثیر
در نظر عاشقان، همه نعمتهای دنیا و آخرت به بهای یک دانه جو نمیارزد، زیرا در برابر آن کالاهای کم بها، قیمت دانه جو بیشتر است.
معاشری خوش و رودی بساز میخواهم
که درد خویش بگویم به ناله بم و زیر
همنشینی خوشرفتار و عودی خوشآهنگ و کوک شده نیاز دارم تا درد دل خود را با آهنگهای بم و زیر آن، بازگو کنم.
بر آن سرم که ننوشم می و گنه نکنم
اگر موافق تدبیر من شود تقدیر
تصمیم گرفتهام که شراب ننوشیده و گناه نکنم، البته در صورتیکه این چارهاندیشی من با حکم سرنوشت مطابقت داشته باشد.
چو قسمت ازلی بی حضور ما کردند
گر اندکی نه به وفق رضاست خرده مگیر
در روز ازل که سرنوشت و نصیب و قسمت ما را رقم زده و معین میکردند ما حضور نداشتیم، بنابراین اگر آنچه به تو رسیده کمی مورد رضایتت نیست بهانهگیری مکن.
چو لاله در قدحم ریز ساقیا می و مشک
که نقش خال نگارم نمیرود ز ضمیر
ای ساقی، شراب و مشک سوده را ممزوج کرده و مانند آنچه گل لاله در پیاله خود دارد، در قدح من بریز، زیرا نقش خال سیاه دلبرم از لوح سینهام محو نمیشود.
بیار ساغر در خوشاب ای ساقی
حسود گو کرم آصفی ببین و بمیر
ای ساقی، پیاله بلورین پر از شراب زلال لعل مانند بیاور و به حسود بگو که بزرگواری وزیر را ببین و از فرط حسادت بمیر.
به عزم توبه نهادم قدح ز کف صد بار
ولی کرشمه ساقی نمیکند تقصیر
صد مرتبه به قصد توبه از شرابخواری، پیاله را به کناری نهادم، اما چه کنم که ناز و کرشمه ساقی در تشویق من به نوشیدن شراب کوتاهی نمیکند.
می دو ساله و محبوب چارده ساله
همین بس است مرا صحبت صغیر و کبیر
برای من همنشینی با شراب کهنه دوساله و محبوب نوجوان چهارده ساله به عنوان دوست کوچک و بزرگ کفایت میکند.
دل رمیده ما را که پیش میگیرد
خبر دهید به مجنون خسته از زنجیر
چه کسی میتواند جلوی دل بیقرار ما را بگیرد؟ به مجنونِ رنجور از زنجیر خبر دهید که من نیز همچون او در راه عشق دیوانه شدم.
حدیث توبه در این بزمگه مگو حافظ
که ساقیان کمان ابرویت زنند به تیر
منبع: شرح جلالی بر حافظ با تصرف و تلخیص.