تعبیر و تفسیر این غزل در فال حافظ شما
انسانی پاکدل هستی و همواره از ریاکاری و عبادت به خاطر خودنمایی دوری میکنی. این خصوصیت نیکو باعث میشود که نزد خداوند گرامی باشی. سعی کن نظرات دیگران برایت اهمیت نداشته باشد و فقط خدا را در نظر بگیری چراکه اگر از دستور خدا سرپیچی کنی و با بندگان او با مکر و حیله رفتار کنی، همه چیز و همه کس از تو دور میشوند. مال دنیا به سختی بهدست میآید و وفا ندارد پس فریب مال دنیا را نخور. چشم طمع بر مال مردم داشتن و زیادهخواهی عاقبت ندارد و خدا از حقالناس نخواهد گذشت. خوشبختی به تو روی آورده است، پس از فرصتهای پیش رو استفاده کن. به خدا نزدیک شو و به درگاهش دعا کن تا از بلاها رهایی یابی و دل خستهات آرام گیرد.
غزل شماره ۲۳۰ حافظ با صدای علی موسوی گرمارودی
متن غزل شماره ۲۳۰ حافظ
اگر به باده مشکین دلم کشد شاید
که بوی خیر ز زهد ریا نمیآید
جهانیان همه گر منع من کنند از عشق
من آن کنم که خداوندگار فرماید
طمع ز فیض کرامت مبر که خلق کریم
گنه ببخشد و بر عاشقان ببخشاید
مقیم حلقه ذکر است دل بدان امید
که حلقهای ز سر زلف یار بگشاید
تو را که حسن خداداده هست و حجله بخت
چه حاجت است که مشاطهات بیاراید
چمن خوش است و هوا دلکش است و می بیغش
کنون به جز دل خوش هیچ در نمیباید
جمیلهایست عروس جهان ولی هش دار
که این مخدره در عقد کس نمیآید
به لابه گفتمش ای ماه رخ چه باشد اگر
به یک شکر ز تو دلخستهای بیاساید
به خنده گفت که حافظ خدای را مپسند
که بوسه تو رخ ماه را بیالاید
معنی و تفسیر غزل شماره ۲۳۰ حافظ
اگر به باده مشکین دلم کشد شاید
که بوی خیر ز زهد ریا نمیآید
اگر دلم به سوی شراب خوشبو تمایل دارد، شایسته است. چرا که از زهد ریایی و دروغین بوی خیر به مشام نمیرسد.
جهانیان همه گر منع من کنند از عشق
من آن کنم که خداوندگار فرماید
اگر تمام مردم دنیا مرا از عشقورزی منع کرده و برحذر دارند، من همان کاری را خواهم کرد که خداوند فرموده است. خداوندگار علاوه بر خداوند به معنای صاحب و مالک نیز هست.
طمع ز فیض کرامت مبر که خلق کریم
گنه ببخشد و بر عاشقان ببخشاید
نومید مباش از اینکه کرم الهی تو را بهرهمند کند زیرا خُلقِ کریمانه محبوب از گناهان درمیگذرد و خطای عاشقان را میبخشد.
مقیم حلقه ذکر است دل بدان امید
که حلقهای ز سر زلف یار بگشاید
دلم از آن سبب در انجمن ذکر و اوراد برای دعا کردن جای گرفته که شاید بتواند حلقهای از سر پیچش گیسوی محبوب را باز کند. حلقه گشودن از زلف یار به مجاز یعنی رمزی از رموز خلقت را دریافتن.
تو را که حسن خداداده هست و حجله بخت
چه حاجت است که مشاطهات بیاراید
تویی که زیبایی ذاتی و خوشبختی در کنارت داری، چه نیازی است که آرایشگر به آرایش تو بپردازد؟
چمن خوش است و هوا دلکش است و می بیغش
کنون به جز دل خوش هیچ در نمیباید
اکنون که باغ و چمن باصفا، آب و هوا دلآرا و شراب خالص و ناب است، برای بهره گرفتن، هیچ چیز دیگر غیر از دل خوش لازم نیست.
جمیلهایست عروس جهان ولی هش دار
که این مخدره در عقد کس نمیآید
دنیا مانند عروس زیبا است، اما مواظب باش و این را بدان که این پردهنشین دلربا به عقد همسری کسی درنمیآید. یعنی برای وصال زر و زیور دنیا تلاش نکن.
به لابه گفتمش ای ماهرخ چه باشد اگر
به یک شکر ز تو دلخستهای بیاساید
به التماس و زاری به او گفتم که ای ماهرو، به تو چه زیانی میرسد اگر یک خستهدل با یک بوسه شیرین تو آرامش یابد؟
به خنده گفت که حافظ خدای را مپسند
که بوسه تو رخ ماه را بیالاید
(در ادامه بیت قبل) با خنده پاسخ داد که ای حافظ، از برای خاطر خدا راضی مشو که بوسه تو چهره همچون ماه مرا آلوده کند.
علیرضا صادقی نژاد
سلام . در مصرع اول از بیت اول ( اگر به باده مشکین دلم کشد شاید ) به نظرمن در اینجا باده مشکن مرگ است که هیچ جا اشاره نشده . و باتوجه به معنی بیت و نیت من همین درست است . یعنی میگه دل من به مردن راضی تر است تا انجام عبادتی که بوی ریا دارد . باز هم اگه راهنمایی کنید ممنون میشم
میرا
سلام، من نیتی برای ازدواجم کردم، این غزل برایم امد، اگر میشه راهنماییم کنید،