تعبیر و تفسیر این غزل در فال حافظ شما
از لجبازی اطرافیانت خسته شدهای و نمیدانی با آنها چه کنی. به هر طنابی که چنگ میزنی تو را به مقصودت نمیرساند. اصلاً فکر نمیکردی که راه عشق اینقدر سخت باشد اما این را بدان که عشق راهی پرنشیب و فراز است و برای رسیدن به مقصد به صبر و بردباری نیاز داری تا آهسته و پیوسته به سوی محبوب رهسپار شوی. روزهای جوانی برنمیگردند، پس قدر آنها را بدان. مغرور نباش، اگر از روی کبر و خودپسندی برای تفریح خود کارهایی کنی، بعدها پشیمانی به همراه دارد. از خدا بخواه راه راست را به تو نشان دهد تا بتوانی راحتتر به معشوق و مطلوب خویش برسی.
غزل شماره ۲۲۱ حافظ با صدای علی موسوی گرمارودی
متن غزل شماره ۲۲۱ حافظ
چو دست بر سر زلفش زنم به تاب رود
ور آشتی طلبم با سر عتاب رود
چو ماه نو ره بیچارگان نظاره
زند به گوشه ابرو و در نقاب رود
شب شراب خرابم کند به بیداری
وگر به روز شکایت کنم به خواب رود
طریق عشق پرآشوب و فتنه است ای دل
بیفتد آن که در این راه با شتاب رود
گدایی در جانان به سلطنت مفروش
کسی ز سایه این در به آفتاب رود
سواد نامه موی سیاه چون طی شد
بیاض کم نشود گر صد انتخاب رود
حباب را چو فتد باد نخوت اندر سر
کلاه داریش اندر سر شراب رود
حجاب راه تویی حافظ از میان برخیز
خوشا کسی که در این راه بیحجاب رود
معنی و تفسیر غزل شماره ۲۲۱ حافظ
چو دست بر سر زلفش زنم به تاب رود
ور آشتی طلبم با سر عتاب رود
همین که به گیسوی محبوب دست میزنم، خشمگین میشود و وقتی پوزش خواسته و از او سازگاری طلب میکنم، به سرزنش و ملامتگویی میپردازد.
چو ماه نو ره بیچارگان نظاره
زند به گوشه ابرو و در نقاب رود
همانند ماه نو، با گوشه ابروی خود، راهزن دیده بینندگان بینوا شده و پس از ره زدن خود را از دیدگان پنهان میکند. اشاره به اینکه ماه نو در ابتدای شب قابل مشاهده است و پس از آن در آسمان هویدا نیست.
شب شراب خرابم کند به بیداری
وگر به روز شکایت کنم به خواب رود
در شب بادهنوشی، مرا بیدار نگاه داشته و از پای درمیآورد و اگر روز بعد از او گلایه کنم، خودش را به خواب میزند.
طریق عشق پرآشوب و فتنه است ای دل
بیفتد آن که در این راه با شتاب رود
ای دل، راه عشق پر از بلا و شورش است. هر کس که این راه را با شتاب بپیماید، از پا درآمده و بر زمین خواهد خورد.
گدایی در جانان به سلطنت مفروش
کسی ز سایه این در به آفتاب رود
دریوزگیِ آستانه معشوق را با پادشاهی عوض مکن که هیچ کس از سایه این درگاه که از آفتاب برتری دارد، به سوی آفتاب نمیرود.
سواد نامه موی سیاه چون طی شد
بیاض کم نشود گر صد انتخاب رود
وقتی که دوره سیاهی موها سپری شد اگر صد گونه کوشش در برگزیدن موهای سیاه به کار رود از سفیدی موها کاسته نخواهد شد.
حباب را چو فتد باد نخوت اندر سر
کلاهداریش اندر سر شراب رود
آنگاه که باد غرور در سَرِ حبابِ روی سطح شراب میافتد، سرافرازی او در سر شراب، از دستش بهدرمیرود.
حجاب راه تویی حافظ از میان برخیز
خوشا کسی که در این راه بیحجاب رود
ای حافظ، فنا شو که وجود تو پرده و مانع بر سر راه وصال است، خوش به حال کسی که بدون مانع و حجاب این راه را بپیماید.
ش
بازنده واقعی کسی هست که دل به عشق زمینی داده باشه
فرحناز فاضلی
خوش بهدحال اونایی که فقط عاشق خدا هستن خیلی خیلی زیاد
یک ادبیاتی
در برخی نسخ این بیت به عنوان بیت هفتم ذکر شده است:
دلا چو پیر شدی حسن و نازکی مفروش
که این معامله در عالم شباب رود