غزل شماره ۲۱۴ حافظ: دیدم به خواب خوش که به دستم پیاله بود

غزل شماره ۲۱۴ حافظ به یاد شاه شیخ ابواسحاق سروده شده و در بیت سوم از بت مشکین کلاله (لقب شیخ ابواسحاق) نام برده است. این غزل با خوابی که حافظ دیده و تعبیر نیکوی آن آغاز می‌شود که تعبیر خواب پیاله گرفتن در شب، دولت یافتن در روز است. رنج و غصه چهل ساله او را شراب دو ساله می‌تواند چاره کند و مراد دلش در چین زلف یار است.

تعبیر و تفسیر این غزل در فال حافظ شما

خبر خوشی در انتظار توست، به زودی مژده‌ای به تو می‌رسد، مزد تمام زحماتت را می‌گیری و به وصال یار می‌رسی. سال‌ها در رنج و عذاب بودی و به امکاناتی که در دست داشتی توجه نمی‌کردی. اکنون که فهمیده‌ای چاره کار چیست، هرچه زودتر به حل مشکل بپرداز. با عشق و محبت می‌توانی زندگی راحت و آسوده‌ای داشته باشی. صداقت و یکرنگی را در زندگی به کار بگیر که هیچ چیز بهتر از این‌ صفات وجود ندارد. با مقامات بالاتر از در دوستی و خوشرویی درآ؛ به زودی به موفقیت مالی می‌رسی.     

 

غزل شماره ۲۱۴ حافظ با صدای علی موسوی گرمارودی

 

متن غزل شماره ۲۱۴ حافظ

دیدم به خواب خوش که به دستم پیاله بود
تعبیر رفت و کار به دولت حواله بود
چل سال رنج و غصه کشیدیم و عاقبت
تدبیر ما به دست شراب دوساله بود
آن نافه مراد که می‌خواستم ز بخت
در چین زلف آن بت مشکین کلاله بود
از دست برده بود خمار غمم سحر
دولت مساعد آمد و می در پیاله بود
بر آستان میکده خون می‌خورم مدام
روزی ما ز خوان قدر این نواله بود
هر کو نکاشت مهر و ز خوبی گلی نچید
در رهگذار باد نگهبان لاله بود
بر طرف گلشنم گذر افتاد وقت صبح
آن دم که کار مرغ سحر آه و ناله بود
دیدیم شعر دلکش حافظ به مدح شاه
یک بیت از این قصیده به از صد رساله بود
آن شاه تندحمله که خورشید شیرگیر
پیشش به روز معرکه کمتر غزاله بود

 

غزل شماره ۲۱۴ حافظ
غزل شماره ۲۱۴ حافظ

 

معنی و تفسیر غزل شماره ۲۱۴ حافظ

بیت اول

دیدم به خواب خوش که به دستم پیاله بود
تعبیر رفت و کار به دولت حواله بود

در رؤیایی شیرین دیدم که ظرف شراب در دست دارم، چنین تعبیر کردند که دولت و اقبال به من روی می‌آورد.

 

✦✦✦✦

 

بیت دوم

چل سال رنج و غصه کشیدیم و عاقبت
تدبیر ما به دست شراب دوساله بود

چهل سال درد و رنج کشیدیم و سرانجام فهمیدیم که چاره و علاج ما در دست شراب دو ساله بود.

 

✦✦✦✦

 

بیت سوم

آن نافه مراد که می‌خواستم ز بخت
در چین زلف آن بت مشکین کلاله بود

آن نافه خوشبوی آرزوی دلپذیر که دسترسی به آن را از بخت خود  تمنا داشتم، در چین و شکن زلف آن محبوب سیاه گیسو بود.

 

✦✦✦✦

 

بیت چهارم

از دست برده بود خمار غمم سحر
دولت مساعد آمد و می‌ در پیاله بود

سحرگاهان، همچون خمارانِ شراب، درد سر ناشی از غم و اندوه مرا از پای در آورده بود. خوشبختانه بخت با من یار بود و مقداری شراب در ظرف باقی مانده بود تا من بنوشم و غم دل را از یاد ببرم.

 

✦✦✦✦

 

بیت پنجم

بر آستان میکده خون می‌خورم مدام
روزی ما ز خوان قدر این نواله بود

بر ورودی درگاه میکده پیوسته کار من خوردن خون دل و غصه است، چه می‌شود کرد؟ چراکه بهره ما از سفره کرم روزی دهنده این لقمه بود. یعنی با قضا و قدر الهی نمی‌توان جنگید.

 

✦✦✦✦

 

بیت ششم

هر کو نکاشت مهر و ز خوبی گلی نچید
در رهگذار باد نگهبان لاله بود

آن کسی که بذر مهر و محبت در دل‌ها نکاشت و از گلزار نیکی کردن، گلی نچید؛ به آن می‌ماند که در برابر تندباد، از گلبرگ‌های لاله نگهبانی کند؛ یعنی کار بیهوده انجام می‌دهد و تلاشش راه به جایی نمی‌برد.

 

✦✦✦✦

 

بیت هفتم

بر طرف گلشنم گذر افتاد وقت صبح
آن دم که کار مرغ سحر آه و ناله بود

بامدادان در آن هنگامی که بلبل به نواخوانی و نغمه‌سرایی در فراغ محبوبش یعنی گل مشغول بود، گذارم به سوی باغ و بوستان افتاد.

 

✦✦✦✦

 

بیت هشتم

دیدیم شعر دلکش حافظ به مدح شاه
یک بیت از این قصیده به از صد رساله بود

شعر دلاویز حافظ که در ستایش شاه سروده بود را دیدیم و دریافتیم که یک بیت از این قصیده او از صد رساله مذهبی بهتر است.

 

✦✦✦✦

 

بیت نهم

آن شاه تندحمله که خورشید شیرگیر
پیشش به روز معرکه کمتر غزاله بود

(در ادامه بیت قبل شعر در مدح) آن شهریار سبک‌تازِ غافلگیرکننده که خورشید برج اسد در روز پیکار در برابر او همچون بچه آهویی درمانده بود.

منبع: شرح جلالی بر حافظ با تصرف و تلخیص.
یادتون نره این مقاله رو به اشتراک بگذارید.
مطالب مرتبط

نظر خود را بنویسید