تعبیر و تفسیر این غزل در فال حافظ شما
عدهای تو را آزار میدهند، همه درها را به روی خودت بسته میبینی و دچار رنج و سختی شدهای، اما از الطاف خداوند ناامید مباش که پس از هر سختی آسانی فرا خواهد رسید. سختیها تو را محکمتر از قبل میسازد. مطمئن باش که دشمنان بدخواه و ریاکار سزای عملشان را میبینند، به زودی به کناری رفته و تو به مرادت میرسی. برای رسیدن به آرامش بهتر است به سوی پروردگار بروی و به درگاه خداوند دعا و تضرع کنی؛ دعا و نیایش باعث جلای قلب و آرامش دل شده، روح تو را آرام خواهد کرد و به تو کمک میکند که در تصمیمگیریها قویتر باشی.
غزل شماره ۲۰۲ حافظ با صدای علی موسوی گرمارودی
متن غزل شماره ۲۰۲ حافظ
بود آیا که در میکدهها بگشایند
گره از کار فروبسته ما بگشایند
اگر از بهر دل زاهد خودبین بستند
دل قوی دار که از بهر خدا بگشایند
به صفای دل رندان صبوحی زدگان
بس در بسته به مفتاح دعا بگشایند
نامه تعزیت دختر رز بنویسید
تا همه مغبچگان زلف دوتا بگشایند
گیسوی چنگ ببرید به مرگ می ناب
تا حریفان همه خون از مژهها بگشایند
در میخانه ببستند خدایا مپسند
که در خانه تزویر و ریا بگشایند
حافظ این خرقه که داری تو ببینی فردا
که چه زنار ز زیرش به دغا بگشایند
معنی و تفسیر غزل شماره ۲۰۲ حافظ
بود آیا که در میکدهها بگشایند
گره از کار فروبسته ما بگشایند
آیا رخ دادن این اتفاق ممکن است که همچون قبل در میخانهها را باز کنند؟ و با دادن اجازه شرابخواری از کار فروبسته ما شرابخواران گره باز شود؟
اگر از بهر دل زاهد خودبین بستند
دل قوی دار که از بهر خدا بگشایند
اگر عدهای از خدا بیخبر برای رضای خاطر زاهد خودخواه در میکده را بستند؛ نترس و مطمئن باش که عده دیگری برای رضای خاطر خدا آن را باز خواهند کرد.
به صفای دل رندان صبوحی زدگان
بس در بسته به مفتاح دعا بگشایند
به دل پاک و ضمیر روشن رندان و بادهنوشان بامدادی سوگند میخورم که چه بسیاری درهای بسته را با کلید دعا خواهند گشود.
نامه تعزیت دختر رز بنویسید
تا همه مغبچگان زلف دوتا بگشایند
در مرگ شراب یعنی برای بسته شدن در میخانهها، سوگنامه عزاداری بنویسید و برخوانید تا همه نوجوانان خادم میکده دو رشته گیسوان خود را که به قصد آراستگی بسته بودند، باز کنند. اشاره به این رسم که عزاداران در قدیم موهای خود را در هم و پریشان میکردند.
گیسوی چنگ ببرید به مرگ می ناب
تا حریفان همه خون از مژهها بگشایند
به خاطر مرگ شراب صافی و عزادار بودن ما، تارهای چنگ را بچینید تا همپیالهها سوگواری کرده و به جای اشک، خون از نوک مژهها جاری کنند. چنگ یکی از آلات موسیقی است که حافظ تارهای آن را به گیسو تشبیه کرده است. اگر تارهای چنگ را بچینند دیگر وسیله مطربی و آهنگسازی از بین رفته و همه حالت عزاداری به خود میگیرند.
در میخانه ببستند خدایا مپسند
که در خانه تزویر و ریا بگشایند
ای خدا، اکنون که در میکدهها را بستهاند؛ راضی مشو که بعد از آن، در خانه فریب کاری و دورویی باز کنند.
حافظ این خرقه که داری تو ببینی فردا
که چه زنار ز زیرش به دغا بگشایند
ای حافظ، به زودی خواهی دید که از زیر این لباس زاهدانه ریایی که بر تن داری، چگونه با مکر و حیلهگری رشته زنار را باز میکنند و بیرون میکشند. خرقه لباس کهنه زاهدان و نماد دینداری بوده و زنار کمربند زردشتیان و نماد شرابخواری بوده است.
منبع: شرح جلالی با تصرف و تلخیص.
بهرام
یک عده که نه از معنویت سر در میارن نه از هنر سر در میارن نه موقعیت شناس هستن نه سخن دو پهلو میفهمن چیه نه هیچی فقط خیال میکنن حافظ هی قدح ها رو پر می کرده سر می کشده و در تمام غزل هاش براش شعر می سروده وااسفا از این همه گمراهی!
بدون نام
خیلی مزخرف و احمقانه است که میخانه در غزل حافظ قرآن را تعبیر به جای کثیف و زشتکرداری مادی وجای مست کردن از مسکرات نجس کنند
انسان بی سواد یا دارای غرض ومرض و عقیده مند وعلاقه مند را چه به تفسیر مطالب وغزلهای عارف بالله و قاری وحافظ قرآن ؟بروید دکان دیگر برای خود باز کنید و اینقدر ترهات نبافید