تعبیر و تفسیر این غزل در فال حافظ شما
یاران و دوستان خوبی داری که بیریا و یکرنگ هستند، کاری مکن که آنها را از خودت برنجانی. فقر ظاهری آنها نباید مانع دوستی شما شود، زیرا آنها در وجودشان گوهر گرانقیمت خوشقلبی را دارند. اطرافیانت را بشناس و با ریاکاران و مذهبینماها رفت و آمد مکن، مکر و نیرنگ نه تنها تو را به هدف نمیرسانند بلکه باعث فاصله گرفتن از مقصود هم میشوند. برای موفقیت در کارها و رسیدن به مقصود اراده خود را قوی کن. سادهاندیشی را کنار گذار که ممکن است تو را گرفتار بلا کند. قبل از انجام هر کاری تمامی جوانب را در نظر بگیر و با دانایان مشورت کن.
غزل شماره ۲۰۱ حافظ با صدای علی موسوی گرمارودی
متن غزل شماره ۲۰۱ حافظ
شراب بیغش و ساقی خوش دو دام رهند
که زیرکان جهان از کمندشان نرهند
من ار چه عاشقم و رند و مست و نامه سیاه
هزار شکر که یاران شهر بیگنهند
جفا نه پیشه درویشیست و راهروی
بیار باده که این سالکان نه مرد رهند
مبین حقیر گدایان عشق را کاین قوم
شهان بی کمر و خسروان بی کلهند
به هوش باش که هنگام باد استغنا
هزار خرمن طاعت به نیم جو ننهند
مکن که کوکبه دلبری شکسته شود
چو بندگان بگریزند و چاکران بجهند
غلام همت دردی کشان یک رنگم
نه آن گروه که ازرق لباس و دل سیهند
قدم منه به خرابات جز به شرط ادب
که سالکان درش محرمان پادشهند
جناب عشق بلند است همتی حافظ
که عاشقان ره بیهمتان به خود ندهند
معنی و تفسیر غزل شماره ۲۰۱ حافظ
شراب بیغش و ساقی خوش دو دام رهند
که زیرکان جهان از کمندشان نرهند
شراب ناب و ساقی خوش برخورد و خوشقلب مانند دو تله در راه انسان هستند که مردمان هوشیار و زرنگ دنیا هم نمیتوانند خود را از بند آنها رها کنند.
من ار چه عاشقم و رند و مست و نامه سیاه
هزار شکر که یاران شهر بیگنهند
هرچند که من عاشق و رند و مست و گناهکار هستم، خدا را هزار بار شکر که دوستان همشهری هیچ گناهی ندارند. حافظ در مصراع دوم به متشرعین ریاکار یعنی صوفیان، زاهدان و واعظان طعنه زده است.
جفا نه پیشه درویشیست و راهروی
بیار باده که این سالکان نه مرد رهند
ستمگری و پایمال کردن حقوق دیگران، راه و روش درویشی و راهروی درطریق حق نیست یعنی یک نفر نمیتواند هم ستمگر و هم درویش باشد. ای ساقی شراب بیاور که این مدعیان سیر و سلوک، مردِ راه حق نیستند.
مبین حقیر گدایان عشق را کاین قوم
شهان بیکمر و خسروان بی کُلَهاند
عاشقان فقیر را به چشم حقارت نگاه نکن و آنها را ناچیز مپندار؛ چراکه این گروه به ظاهر فقیرند، اما در اصل پادشاهان بیکمربند شاهی و بدون تاج و کلاه هستند.
به هوش باش که هنگام باد استغنا
هزار خرمن طاعت به نیم جو ننهند
حواست را خوب جمع کن و این را بدان که به هنگام وزیدن بادِ بینیازی، هزار خرمن عبادت و بندگی را که گردآوری کردهای، بر باد داده و نیم جو باقی نمینهند. نیم جو ننهند دو معنی دارد یکی اینکه نیم جو باقی نمیگذارند و همه را باد میبرد و دیگر آنکه خرمن اعمال تو را به قیمت نیم جو هم نمیخرند.
مکن که کوکبه دلبری شکسته شود
چو بندگان بگریزند و چاکران بجهند
جور و جفا مکن که در آن هنگام که بندگان و هواداران تو پراکنده شوند، موکب جاه و جلال دلبری تو نیز شکسته خواهد شد.
غلام همت دُردی کشان یک رنگم
نه آن گروه که ازرق لباس و دل سیهند
بنده و خدمتگزار همت و اراده استوار دُردنوشان مستمند بیریا هستم، نه آن دسته کبود جامگان دل سیاه که خود را صوفی مینامند.
اَزرق: لباس کبود است و صوفیان متناسب با مقامی که داشتند خرقههایشان رنگهای بخصوصی داشت که رنگ خرقه نشانگر درجه و مقام آنها بود.
قدم منه به خرابات جز به شرط ادب
که سالکان درش محرمان پادشهند
جز با رعایت ادب و احترامات مرسوم گام به خانه عیش عارفان مگذار؛ چرا که مقیمان این درگاه از مقربان پادشاه هستند.
جناب عشق بلند است همتی حافظ
که عاشقان ره بیهمتان به خود ندهند
ای حافظ، همت کن و در راه عشق از خودت عزم و اراده نشان بده؛ چراکه درگاه و آستانه سرای عشق بلند و والاست و عاشقان این بارگاه، بیهمتها را به جمع خود راه نمیدهند.
منبع: شرح جلالی با تصرف و تلخیص.
بدون نام
بی ربط بود