تعبیر و تفسیر این غزل در فال حافظ شما
به نظر میرسد بجای اینکه تلاش کنی مشکلت را رفع کنی، کاری میکنی که اوضاع بدتر شود. دروغ و ریاکاری را کنار بگذار که در عاقبت، انسان را رسوا خواهند کرد. راستگو و درستکار باش که صداقت و درستی در کارهاست که باعث پیشرفت و ترقی میشوند. خود را از وسوسههای دشمنانت دور بدار. هوا و هوس تو را به بیراهه خواهند کشاند پس تا می توانی از آن فاصله بگیر. خداوند مشتاق برگشتن تو و شنیدن صدای تسبیح توست. تو حسنهای زیادی داری اما از آنها غافل شدهای و خوبیهایت مجال بروز ندارند، با خودت و خدای خودت خلوت کن و به تفکر و تعمق در کارهایت بپرداز.
غزل شماره ۱۹۹ حافظ با صدای علی موسوی گرمارودی
متن غزل شماره ۱۹۹ حافظ
واعظان کاین جلوه در محراب و منبر میکنند
چون به خلوت میروند آن کار دیگر میکنند
مشکلی دارم ز دانشمند مجلس بازپرس
توبه فرمایان چرا خود توبه کمتر میکنند
گوییا باور نمیدارند روز داوری
کاین همه قلب و دغل در کار داور میکنند
یا رب این نودولتان را با خر خودشان نشان
کاین همه ناز از غلام ترک و استر میکنند
ای گدای خانقه برجه که در دیر مغان
میدهند آبی که دلها را توانگر میکنند
حسن بیپایان او چندان که عاشق میکشد
زمره دیگر به عشق از غیب سر بر میکنند
بر در میخانه عشق ای ملک تسبیح گوی
کاندر آن جا طینت آدم مخمر میکنند
صبحدم از عرش میآمد خروشی عقل گفت
قدسیان گویی که شعر حافظ از بر میکنند
معنی و تفسیر غزل شماره ۱۹۹ حافظ
واعظان کاین جلوه در محراب و منبر میکنند
چون به خلوت میروند آن کار دیگر میکنند
واعظهای ریاکار و اندرزگویان که در محراب نماز و بر بالای منبر در لباس پرهیزکار ظاهر شده و جلوهنمایی میکنند، به محض اینکه در خلوت تنها شدند، به کار دیگری میپردازند. منظور نوشیدن شراب و شاهدبازی است.
مشکلی دارم ز دانشمند مجلس بازپرس
توبه فرمایان چرا خود توبه کمتر میکنند
برای من یک مشکل و سؤال پیش آمده است، آن را از فقیه و عالم مجلس بپرس و آن اینکه چرا کسانی که به مردم دستور توبه میدهند خودشان کمتر توبه میکنند؟
گوییا باور نمیدارند روز داوری
کاین همه قلب و دغل در کار داور میکنند
در ادامه بیت قبل: به نظر میرسد توبهفرمایان به روز قیامت اعتقاد قلبی ندارند که این همه در کار خداوند دادار تقلب و نیرنگبازی روا میدارند.
یا رب این نودولتان را با خر خودشان نشان
کاین همه ناز از غلام ترک و استر میکنند
خدایا، این تازه به دولت رسیدهها را سر جای خودشان بنشان؛ چراکه به خاطر داشتن غلام تُرک و اسب و مَرکَب، بسیار تفاخر و تکبر میفروشند. یعنی اینها قبلاً الاغ سوار میشدند و اکنون که به مال و مکنت رسیدهاند، یادشان رفته است، تو به یادشان آور.
ای گدای خانقه برجه که در دیر مغان
میدهند آبی که دلها را توانگر میکنند
ای درویش تهیدست خانقاه، به سرعت از جای خود برخیز و به محفل زردشتیان و میخانه روی کن که در آنجا با نوشاندن آبی به دلها نیرو میبخشند.
حسن بیپایان او چندان که عاشق میکشد
زمره دیگر به عشق از غیب سر بر میکنند
به همان اندازه که حسن و جمال بینهایت یار عاشقان را از پای در میآورد، دستهای دیگر به سودای عشق از عالم غیب سر میرسند.
بر در میخانه عشق ای ملک تسبیح گوی
کاندر آن جا طینت آدم مخمر میکنند
ای فرشته، اگر میخواهی به تسبیح و ستایش خداوند بپردازی، این کار را بر در میکده عشق انجام بده زیرا در آنجا خاک سرشت آدم را با آب عشق خمیر میکنند.
صبحدم از عرش میآمد خروشی عقل گفت
قدسیان گویی که شعر حافظ از بر میکنند
صبح زود از سوی عرش آواز و همهمه به گوش میرسید. پرسیدم صدای چیست و عقل گفت: به گمانم فرشتگان آسمانی مشغول خواندن و از بر کردن شعر حافظ هستند
علی کریم زاده
ستاره خیلی عالی عالی ست