تعبیر و تفسیر این غزل در فال حافظ شما
جوانی پرشور و نشاط هستی ولی قدر دوران جوانی را آنطور که باید و شاید نمیدانی، فرصت و موقعیتی را که بدست آوردهای قدر بدان و از آن استفاده کن. درست است که گاهی در حق تو ظلم میشود و کسانی که مقامی پایینتر از تو دارند، ناعادلانه حق تو را میخورند اما این رنج و سختی عاقبت به پایان میرسد. یأس و ناامیدی را از خود دور کن تا به هدفت برسی. اگر در مراحلی از زندگی از یار دور میشوی نگران نباش، این دوری برای چشیدن طعم وصال است. دعای نیمهشب به درگاه خداوند باعث میشود که قلب تو صاف و زلال شود، پس دعا و توسل را فراموش نکن.
غزل شماره ۱۹۷ حافظ با صدای علی موسوی گرمارودی
متن غزل شماره ۱۹۷ حافظ
شاهدان گر دلبری زین سان کنند
زاهدان را رخنه در ایمان کنند
هر کجا آن شاخ نرگس بشکفد
گلرخانش دیده نرگسدان کنند
ای جوان سروقد گویی ببر
پیش از آن کز قامتت چوگان کنند
عاشقان را بر سر خود حکم نیست
هر چه فرمان تو باشد آن کنند
پیش چشمم کمتر است از قطرهای
این حکایتها که از طوفان کنند
یار ما چون گیرد آغاز سماع
قدسیان بر عرش دست افشان کنند
مردم چشمم به خون آغشته شد
در کجا این ظلم بر انسان کنند
خوش برآ با غصه ای دل کاهل راز
عیش خوش در بوته هجران کنند
سر مکش حافظ ز آه نیم شب
تا چو صبحت آینه رخشان کنند
معنی و تفسیر غزل شماره ۱۹۷ حافظ
شاهدان گر دلبری زین سان کنند
زاهدان را رخنه در ایمان کنند
اگر زیبا رویان به این صورت داز مشتاقان دل ببرند، در ایمان زاهدان نقص و عیب ایجاد خواهند نمود. یعنی افراد بسیار متشرع نیز از تمنای ایشان در امان نخواهند بود.
هر کجا آن شاخ نرگس بشکفد
گلرخانش دیده نرگسدان کنند
هرجایی که آن شاخه گل نرگس شکوفا شود، یعنی هرجا که محبوب چشمان همچون نرگس خود را بگشاید، خوبرویان چشمان خودشان را به گلدان گل نرگس تبدیل میسازند. یعنی چشمان یار از چشمان همه زیبارویان قشنگتر است.
ای جوان سروقد گویی ببر
پیش از آن کز قامتت چوگان کنند
ای جوان بلندبالای راستقامت، پیش از آنکه از قد تو چوگان منحنی بسازند، یعنی پیش از آنکه بر اثر پیری خمیده شوی؛ در میدان زندگی گوی توفیق بزن و کاری کن.
عاشقان را بر سر خود حکم نیست
هر چه فرمان تو باشد آن کنند
عاشقان برای زنده بودنشان از خود اختیاری ندارند، هرچه تو بفرمایی همان کار را میکنند. یعنی اگر تو بفرمایی در راه تو جان میدهند.
پیش چشمم کمتر است از قطرهای
این حکایتها که از طوفان کنند
این داستانهایی که از طوفان نوح نقل میکنند، در نظر من کمتر از یک قطره است و یا حجم طوفان نوح در برابر اشک چشم من از قطره هم کمتر است. کنایه از اینکه بسیار اشک میریزم.
یار ما چون گیرد آغاز سماع
قدسیان بر عرش دست افشان کنند
وقتی که محبوب ما به رقص و سماع برمیخیزد، فرشتگان آسمان در عرش به رقص و دست افشانی میپردازند. همزمان با رقصیدن یار من شور و شوق همه کائنات را دربرمیگیرد.
مردم چشمم به خون آغشته شد
در کجا این ظلم بر انسان کنند
از بس گریه کردم، مردمک چشمم از زیادی گریه خونآلود شد، در کجا رسم است که این همه ستم بر کسی روا دارند؟
خوش برآ با غصه ای دل کاهل راز
عیش خوش در بوته هجران کنند
ای دل من، با غم و غصه بسوز و بساز و خوش باش، چراکه رازداران پرده غیب در هجران و دوری به عیش و خوشی میپردازند.
سر مکش حافظ ز آه نیم شب
تا چو صبحت آینه رخشان کنند
ای حافظ، از آه و نالههای نیمه شب دست برندار و منصرف مشو تا به وسیله آنها آینه دلت را مانند روی صبح، روشن و تابناک بسازند