غزل شماره ۱۷۵ حافظ: صبا به تهنیت پیر می فروش آمد

غزل شماره ۱۷۵ حافظ در وصف بهار، در هشت بیت سروده شده که چهار بیت اول آن در توصیف آب و هوای معتدل این فصل و چهار بیت نهایی آن در توصیه و اندرز است. حافظ توصیه خود را از هاتف غیب نقل می‌کند و آن گذراندن اوقات به خوشی است. حافظ بر مفهوم دیو چو بیرون رود فرشته درآید تأکید می‌کند و از شنونده می‌خواهد که تفرقه را کنار گذارد.

تعبیر و تفسیر این غزل در فال حافظ شما

در بهترین زمان زندگی‌ات هستی و بهترین فرصت‌ها به تو روی آورده است. به زودی مژده‌ای به تو می‌رسد و دوران سختی پایان می‌یابد. پسندیده است در دوره خوشی به عهد و پیمانی که قبلاً کردی، وفادار باشی. غرور بی‌جای خودت را کنار بگذار و از کمک و اندیشه دیگران بهره بگیر تا به هر آنچه می‌خواهی برسی. نامحرمان و حسودان نباید از اسرار درون تو با خبر شوند زیرا تو را دچار مصیبت خواهند کرد. به هرکسی که در اطرافت هست اعتماد مکن. ایمان داشته باش و خدا را شکرگذاری کن که روزگار روی خوشش را به تو نشان داد.    

 

غزل شماره ۱۷۵ حافظ با صدای علی موسوی گرمارودی

 

متن غزل شماره ۱۷۵ حافظ

صبا به تهنیت پیر می فروش آمد
که موسم طرب و عیش و ناز و نوش آمد
هوا مسیح نفس گشت و باد نافه گشای
درخت سبز شد و مرغ در خروش آمد
تنور لاله چنان برفروخت باد بهار
که غنچه غرق عرق گشت و گل به جوش آمد
به گوش هوش نیوش از من و به عشرت کوش
که این سخن سحر از هاتفم به گوش آمد
ز فکر تفرقه بازآی تا شوی مجموع
به حکم آن که چو شد اهرمن سروش آمد
ز مرغ صبح ندانم که سوسن آزاد
چه گوش کرد که با ده زبان خموش آمد
چه جای صحبت نامحرم است مجلس انس
سر پیاله بپوشان که خرقه پوش آمد
ز خانقاه به میخانه می‌رود حافظ
مگر ز مستی زهد ریا به هوش آمد

 

غزل شماره ۱۷۵ حافظ
غزل شماره ۱۷۵ حافظ

 

معنی و تفسیر غزل شماره ۱۷۵ حافظ

بیت اول

صبا به تهنیت پیر می‌فروش آمد
که موسم طرب و عیش و ناز و نوش آمد

باد صبا بمناسبت فرارسیدن زمان شادی و عیش و نوش برای مبارک باد گفتن به پیش پیر می‌فروش آمد که بهار را تبریک گوید. پیر می‌فروش همان پیر مغان است.

 

✦✦✦✦

 

بیت دوم

هوا مسیح نفس گشت و باد نافه‌گشای
درخت سبز شد و مرغ در خروش آمد

هوای بهار همان‌گونه که نفس حضرت عیسی مردگان را زنده می‌کرد، به طبیعت مُرده جانی تازه بخشیده است، باد بهاری هوا را خوشبو کرده، درختان نیز سبز شده و شکوفه‌ها می‌شکفند، آواز پرندگان و بخصوص بلبل به گوش می‌رسد. گویا همه در جشن فرارسیدن بهار مشارکت دارند.

 

✦✦✦✦

 

بیت سوم

تنور لاله چنان برفروخت باد بهار
که غنچه غرق عرق گشت و گل به جوش آمد

باد بهاری آن چنان آتش تنور لاله را شعله‌ور کرد که از حرارت آن غنچه در عرق غوطه‌ور شد و گل سرخ بر شاخه شروع به جوشیدن کرد.

 

✦✦✦✦

 

بیت چهارم

به گوش هوش نیوش از من و به عشرت کوش
که این سخن سحر از هاتفم به گوش آمد

با گوش عقل این نصیحت را از من بشنو و به عیش و خوشی بپرداز، زیرا که این سخن را سحرگاهان از سروش غیبی شنیدم.

 

✦✦✦✦

 

بیت پنجم

ز فکر تفرقه بازآی تا شوی مجموع
به حکم آن که چو شد اهرمن سروش آمد

از پریشان‌فکری رها شو تا خاطرت جمع شود، زیرا که اگر اهریمن وسوسه‌گر را از خودت دور سازی، فرشته خوش‌خبر عالم غیب به تو روی خواهد آورد.

 

✦✦✦✦

 

بیت ششم

ز مرغ صبح ندانم که سوسن آزاد
چه گوش کرد که با ده زبان خموش آمد‌

نمی‌دانم گل سوسن آزاده از بلبل چه حرفی شنید و کدام آواز را گوش کرد که با وجود دارا بودن ده زبان، ساکت و خاموش است.

 

✦✦✦✦

 

بیت هفتم

چه جای صحبت نامحرم است مجلس انس
سر پیاله بپوشان که خرقه‌پوش آمد

مجلس انس و الفت محل حضور نامحرمان نیست؛ بنابراین ظرف شراب را پنهان کن، زیرا که زاهد ریاکار در حال آمدن است.

 

✦✦✦✦

 

بیت هشتم

ز خانقاه به میخانه می‌رود حافظ
مگر ز مستی زهد ریا به هوش آمد

حافظ از خانقاه و مکان عبادت به سمت میخانه می‌رود تا شاید به این طریق بتواند از حالت مستی که بر اثر زهد ریایی به او دست داده، در میخانه خلاصی یابد و هشیار شود

یادتون نره این مقاله رو به اشتراک بگذارید.
مطالب مرتبط

نظر خود را بنویسید