تعبیر و تفسیر این غزل در فال حافظ شما
سختی بسیاری کشیدهای اما بدان که ایام غم و اندوه پایان یافته و خورشید بخت و اقبال تو به بالای آسمان رسیده است. صبر و بردباری کلید و رمز موفقیت توست. کسانی که به تو فخرفروشی میکردند، اکنون ناتوان شدهاند و در مقابلت به زانو درآمدهاند. هرچه ایمانت را به خدا بیشتر کنی، راحتتر میتوانی بر مشکلات پیش روی خودت غلبه کنی.
غزل شماره ۱۶۶ حافظ با صدای علی موسوی گرمارودی
متن غزل شماره ۱۶۶ حافظ
روز هجران و شب فرقت یار آخر شد
زدم این فال و گذشت اختر و کار آخر شد
آن همه ناز و تنعم که خزان میفرمود
عاقبت در قدم باد بهار آخر شد
شکر ایزد که به اقبال کله گوشه گل
نخوت باد دی و شوکت خار آخر شد
صبح امید که بد معتکف پرده غیب
گو برون آی که کار شب تار آخر شد
آن پریشانی شبهای دراز و غم دل
همه در سایه گیسوی نگار آخر شد
باورم نیست ز بدعهدی ایام هنوز
قصه غصه که در دولت یار آخر شد
ساقیا لطف نمودی قدحت پرمی باد
که به تدبیر تو تشویش خمار آخر شد
در شمار ار چه نیاورد کسی حافظ را
شکر کان محنت بیحد و شمار آخر شد
معنی و تفسیر غزل شماره ۱۶۶ حافظ
روز هجران و شب فرقت یار آخر شد
زدم این فال و گذشت اختر و کار آخر شد
روز دوری و شب جدایی از یار به پایان رسید، این فال نیک را زدم و ستاره بخت مساعد عبور کرد و کار فراق پایان یافت.
آن همه ناز و تنعم که خزان میفرمود
عاقبت در قدم باد بهار آخر شد
آن همه تکبر و فخرفروشی که پاییز انجام میداد، سرانجام در زیر گامهای باد بهاری پایان پذیرفت.
شکر ایزد که به اقبال کله گوشه گل
نخوت باد دی و شوکت خار آخر شد
خدا را شکر که به سبب رو کردن بخت گوشه تاج گل، غرور باد سرد دیماه و قدرت آسیب زدن خار به پایان رسید.
صبح امید که بد معتکف پرده غیب
گو برون آی که کار شب تار آخر شد
به صبح امید که در زیر پرده اسرار غیب، گوشهنشین شده بود بگو بیرون بیاید که شب تاریک به اتمام رسید.
آن پریشانی شبهای دراز و غم دل
همه در سایه گیسوی نگار آخر شد
آن همه پریشان بودن در شبهای طولانی و اندوه دل، همگی به مدد گیسوی محبوب زیبا پایان یافت.
باورم نیست ز بدعهدی ایام هنوز
قصه غصه که در دولت یار آخر شد
آن قدر روزگار بدعهدی کرده که هنوز هم باور نمیکنم که داستان اندوه به سبب رسیدن دولت یار به پایان رسیده باشد.
ساقیا لطف نمودی قدحت پُر می باد
که به تدبیر تو تشویش خمار آخر شد
ای ساقی، لطف و کرم بسیار کردی، امید که پیاله تو همیشه پر از شراب باشد، زیرا که با تدبیر و اندیشه تو بود که شوریدگی خماری تمام شد.
در شمار ار چه نیاورد کسی حافظ را
شکر کان محنت بیحد و شمار آخر شد
هرچند کسی حافظ را به حساب نیاورد، اما خدا را شکر که آن اندوه بیحد و اندازه به پایان رسید.