تعبیر و تفسیر این غزل در فال حافظ شما
تو انسانی نیکوخصال و قدرشناس هستی و اگر از کسی خوبی ببینی، آن را جبران میکنی. در کارت پا برجا هستی و وقتی تصمیمی را گرفتی، آن را عملی میسازی و همین رمز موفقیت توست. قدر تک تک لحظات زندگیات را بدان تا به هدفت نزدیک شوی. چرا به جای مهر و دوستی، کینه و دشمنی دیگران را در دل جا دادهای؟ غم و اندوه را از خود دور کن که با گله و شکایت کار به جایی نخواهد رسید. اگر از محبوبت دوری و کنارهگیری مشاهده کردی، ناراحت نشو؛ این اخلاق اوست و تو نمیتوانی تغییرش دهی.
غزل شماره ۱۵۷ حافظ با صدای علی موسوی گرمارودی
متن غزل شماره ۱۵۷ حافظ
هر که را با خط سبزت سر سودا باشد
پای از این دایره بیرون ننهد تا باشد
من چو از خاک لحد لاله صفت برخیزم
داغ سودای توام سر سویدا باشد
تو خود ای گوهر یک دانه کجایی آخر
کز غمت دیده مردم همه دریا باشد
از بن هر مژهام آب روان است بیا
اگرت میل لب جوی و تماشا باشد
چون گل و می دمی از پرده برون آی و درآ
که دگرباره ملاقات نه پیدا باشد
ظل ممدود خم زلف توام بر سر باد
کاندر این سایه قرار دل شیدا باشد
چشمت از ناز به حافظ نکند میل آری
سرگرانی صفت نرگس رعنا باشد
معنی و تفسیر غزل شماره ۱۵۷ حافظ
هر که را با خط سبزت سر سودا باشد
پای از این دایره بیرون ننهد تا باشد
هرکس که با سبزه عذار تو خیال عشقبازی داشته باشد، تا زمانی که زنده است پای از دایره عشقت بیرون نخواهد گذاشت. خط سبز موهای ظریفی است که دور چهره شاهدان و زیبارویان میرویَد.
من چو از خاک لحد لاله صفت برخیزم
داغ سودای توام سر سویدا باشد
من آن هنگام که مانند لاله سر از خاک گور خود بردارم و برخیزم، داغ عشق تو همچون رازی در میان دل من پنهان خواهد ماند.
تو خود ای گوهر یک دانه کجایی آخر
کز غمت دیده مردم همه دریا باشد
ای مروارید دردانه آخر بگو تو کجا هستی که از غم ندیدنت، چشم همه عالم از فرط اشک ریختن مانند دریا شده است.
از بن هر مژهام آب روان است بیا
اگرت میل لب جوی و تماشا باشد
از کنار هر مژه من یک رودخانه اشک جاری شده است؛ اگر علاقه داری که به قصد تفریح بر لب جو بنشینی و نگاه کنی؛ بیا و چشم مرا ببین.
چون گل و می دمی از پرده برون آی و درآ
که دگرباره ملاقات نه پیدا باشد
یک لحظه همچون گل سرخ و شراب از حجاب و اندرونی بیرون آمده و به پیش ما وارد شو، زیرا معلوم نیست که دیدار مجدد ما چه وقت باشد.
ظل ممدود خم زلف توام بر سر باد
کاندر این سایه قرار دل شیدا باشد
الهی سایه گسترده پیچ و خم گیسوی تو تا همیشه بر سر من باشد، چرا که دل دیوانه و مجنون من تنها در پناه زلف تو آرامش مییابد.
چشمت از ناز به حافظ نکند میل آری
سرگرانی صفت نرگس رعنا باشد
چشم تو از روی ناز و غرور به حافظ تمایلی ندارد؛ بله چنین نیز باید باشد، زیرا سرسنگین بودن و بیاعتنایی صفت نرگس شهلا و زیبای چشمان تو است.