تعبیر و تفسیر این غزل در فال حافظ شما
در زندگی هر انسانی دو راهیهای زیادی وجود دارد. اکنون تو نیز بر سر گرفتن تصمیمی دودل و مردد هستی. هرگز بدون فکر کردن دست به انجام کاری مزن که نتیجهای جز سردرگمی و ابهام ندارد. از مشورت و کمک دوستان بهره بگیر. با کمی تفکر درست درباره مشکل به وجود آمده به راحتی میتوانی بر آن غلبه کنی. با حوادث روزگار نمیتوانی بجنگی، پس بهتر است صبر و شکیبایی را در پیش بگیری تا زندگی به تو روی خوش نشان بدهد.
غزل شماره ۱۵۵ حافظ با صدای علی موسوی گرمارودی
متن غزل شماره ۱۵۵ حافظ
اگر روم ز پی اش فتنهها برانگیزد
ور از طلب بنشینم به کینه برخیزد
و گر به رهگذری یک دم از وفاداری
چو گرد در پی اش افتم چو باد بگریزد
و گر کنم طلب نیم بوسه صد افسوس
ز حقه دهنش چون شکر فروریزد
من آن فریب که در نرگس تو میبینم
بس آب روی که با خاک ره برآمیزد
فراز و شیب بیابان عشق دام بلاست
کجاست شیردلی کز بلا نپرهیزد
تو عمر خواه و صبوری که چرخ شعبده باز
هزار بازی از این طرفهتر برانگیزد
بر آستانه تسلیم سر بنه حافظ
که گر ستیزه کنی روزگار بستیزد
معنی و تفسیر غزل شماره ۱۵۵ حافظ
اگر روم ز پیاش فتنهها برانگیزد
ور از طلب بنشینم به کینه برخیزد
اگر به دنبال او روان شوم، فتنه و آشوب به پا میکند و اگر دیگر او را طلب نکنم، به کینه جویی میپردازد. گویا حافظ نمیداند در برابر محبوب چه کند و چه رفتاری باعث رضایت اوست.
و گر به رهگذری یک دم از وفاداری
چو گرد در پی اش افتم چو باد بگریزد
اگر از روی وفاداری و برای اثبات وفادار بودن خودم یک لحظه در راهی او او عبور میکند همچون غباری به دنبالش روانه شوم، او مانند باد فرار میکند و از من دور میشود.
و گر کنم طلب نیم بوسه صد افسوس
ز حقه دهنش چون شکر فروریزد
همچنین اگر تنها نصف بوسه از او تقاضا کنم، طعنهها و سخنان درشت بسیاری همچون شکر از دهانش بیرون میریزد.
من آن فریب که در نرگس تو میبینم
بس آب روی که با خاک ره برآمیزد
آن جادوگری که من در چشمان خمار تو میبینم چه بسا که آبروی انسانهای زیادی را بریزد و با خاک راه بیامیزد و نابود کند.
فراز و شیب بیابان عشق دام بلاست
کجاست شیردلی کز بلا نپرهیزد
بلندی و پستی بیابان عشق فتنه و بلاست که عاشقان را به دام میاندازد، شیردل و شجاع مردی کجا هست که از روبرو شدن با رنج و سختی پرهیز نکند؟
تو عمر خواه و صبوری که چرخ شعبده باز
هزار بازی از این طرفهتر برانگیزد
تو طول عمر از خداوند بخواه و شکیبایی طلب کن؛ زیرا که زمانه نیرنگباز، هزار بازی و مکر از این عجیبتر را به وجود میآورد.
بر آستانه تسلیم سر بنه حافظ
که گر ستیزه کنی روزگار بستیزد
ای حافظ، بر درگاه تسلیم شدن به تقدیر خداوند سر بگذار؛ چراکه اگر ناسازگاری و جنگ را آغاز کنی، زمانه با تو به دشمنی برمیخیزد