غزل شماره ۱۵۰ حافظ: ساقی ار باده از این دست به جام اندازد

غزل شماره ۱۵۰ حافظ دلالت بر اندرزگویی به شاه منصور دارد، چراکه این مرد دلیر جمع اضداد بود و مجالس عیش و نوش فراهم می‌ساخت. حافظ در ابتدای غزل برای مقابله با ریاکاران از باده و می تعریف می‌کند اما در ادامه تذکر می‌دهد که روزها باید بجای شراب نوشیدن به کسب هنر و کار بپردازد تا قلبش تیره نگردد. همچنین با هرکسی شراب نخورد.

تعبیر و تفسیر این غزل در فال حافظ شما

بالاخره زمان رسیدن به موفقیت برای تو نیز فرا رسید. دیگران را هم از این پیروزی خودت بی نصیب مگردان. مراقب اطرافت باش، عده‌ای قصد دارند جلوی پیشرفت تو را بگیرند. تو تلاش خودت را بکن، خداوند مکر آنان را خنثی خواهد کرد. برخی نمک می‌خورند و نمکدان می‌شکنند، این‌ها به ظاهر دوست تو هستند اما از آنها دوری کن که دشمنانی بیش نیستند. از خانواده‌ات دلجویی کن.    

 

غزل شماره ۱۵۰ حافظ با صدای علی موسوی گرمارودی

 

متن غزل شماره ۱۵۰ حافظ

ساقی ار باده از این دست به جام اندازد
عارفان را همه در شرب مدام اندازد
ور چنین زیر خم زلف نهد دانه خال
ای بسا مرغ خرد را که به دام اندازد
ای خوشا دولت آن مست که در پای حریف
سر و دستار نداند که کدام اندازد
زاهد خام که انکار می و جام کند
پخته گردد چو نظر بر می خام اندازد
روز در کسب هنر کوش که می خوردن روز
دل چون آینه در زنگ ظلام اندازد
آن زمان وقت می صبح فروغ است که شب
گرد خرگاه افق پرده شام اندازد
باده با محتسب شهر ننوشی زنهار
بخورد باده‌ات و سنگ به جام اندازد
حافظا سر ز کله گوشه خورشید برآر
بختت ار قرعه بدان ماه تمام اندازد

 

غزل شماره ۱۵۰ حافظ
غزل شماره ۱۵۰ حافظ

 

معنی و تفسیر غزل شماره ۱۵۰ حافظ

بیت اول

ساقی ار باده از این دست به جام اندازد
عارفان را همه در شرب مدام اندازد

ساقی اگر بخواهد این چنین شراب را در ساغر بریزد، عارفان و صاحبدلان را به نوشیدن همیشگی باده بر می‌انگیزاند. یعنی شیوه و روش ساقی برای شراب ریختن چنان زیباست که همگان شیفته شراب نوشیدن می‌شوند.

 

✦✦✦✦

 

بیت دوم

ور چنین زیر خم زلف نهد دانه خال‌
ای بسا مرغ خرد را که به دام اندازد

همچنین اگر او این چنین زیر خم گیسویش دانه خال خودش را پنهان سازد، چه بسا که پرنده عقل و هوش ما را به دام عشق خود گرفتار کند.

 

✦✦✦✦

 

بیت سوم‌
 

ای خوشا دولت آن مست که در پای حریف
سر و دستار نداند که کدام اندازد

خوش و خرم بادا دولت و سعادت آن مست که نمی‌داند در مقابل پای محبوب سر خودش را فدا می‌کند یا دستارش را می‌اندازد. یعنی از خود بی‌خود می‌شود.

 

✦✦✦✦

 

بیت چهارم

زاهد خام که انکار می‌ و جام کند
پخته گردد چو نظر بر می‌ خام اندازد

زاهد ناپخته‌ای که شراب و پیمانه را حرام می‌داند اگر به شراب تازه نگاهی بیندازد باتجربه و پخته خواهد شد.

 

✦✦✦✦

 

بیت پنجم

روز در کسب هنر کوش که می‌ خوردن روز
دل چون آینه در زنگ ظلام اندازد

روز‌ها برای بدست آوردن هنر تلاش و کوشش کن یعنی در روشنایی روز شراب منوش، زیرا که شراب نوشیدن در روز باعث می‌شود که دل روشن همچون آیینه‌ات دچار زنگار تیرگی و کدورت بشود.

 

✦✦✦✦

 

بیت ششم

آن زمان وقت می‌ صبح فروغ است که شب
گرد خرگاه افق پرده شام اندازد

آن هنگامی زمان نوشیدن شراب تابناک، چون بامداد است که شب بر گرد سراپرده بزرگ آسمان، حجاب غروب را بیندازد و آسمان تاریک شود.

 

✦✦✦✦

 

بیت هفتم

باده با محتسب شهر ننوشی زنهار
بخورد باده‌ات و سنگ به جام اندازد

مبادا که با محتسب شهر شراب بنوشی، زیرا که اول باده‌ات را می‌خورد و سپس با سنگ، جام شیشه‌ای تو را می‌شکند.

 

✦✦✦✦

 

بیت هشتم

حافظا سر ز کله گوشه خورشید برآر
بختت ار قرعه بدان ماه تمام اندازد‌

ای حافظ، اگر بخت و اقبالت به وصال تو با آن زیباروی مانند ماهِ تمام قرعه زد، سر افتخار و سربلندی خود را از گوشه تاج خورشید بیرون آور. ماهِ تمام یعنی ماه شب چهارده که قرص قمر کامل است.

یادتون نره این مقاله رو به اشتراک بگذارید.
مطالب مرتبط

نظر خود را بنویسید