تعبیر و تفسیر این غزل در فال حافظ شما
استعدادهای زیادی در وجود تو پنهان است. به زودی به مقصودت خواهی رسید ولی از شنیدن این خبر به خودت مغرور نشو و ایمانت نسبت به خداوند سست نگردد. دست بخشنده داشته باش ولی مالت را بیخود و بیجهت به کسی نبخش. کمی خوددار باش. با تلاش هر چیزی به دست میآید ولی نگهداری از آن بسیار سخت خواهد بود. حاجت دیگری در دل داری که به آن هم خواهی رسید.
غزل شماره ۱۴۲ حافظ با صدای علی موسوی گرمارودی
متن غزل شماره ۱۴۲ حافظ
شد سوی محتسب و کار به دستوری کرد
آمد از پرده به مجلس عرقش پاک کنید
تا نگویند حریفان که چرا دوری کرد
مژدگانی بده ای دل که دگر مطرب عشق
راه مستانه زد و چاره مخموری کرد
نه به هفت آب که رنگش به صد آتش نرود
آن چه با خرقه زاهد می انگوری کرد
غنچه گلبن وصلم ز نسیمش بشکفت
مرغ خوشخوان طرب از برگ گل سوری کرد
حافظ افتادگی از دست مده زان که حسود
عرض و مال و دل و دین در سر مغروری کرد
معنی و تفسیر غزل شماره ۱۴۲ حافظ
دوستان دختر رز توبه ز مستوری کرد
شد سوی محتسب و کار به دستوری کرد
ای دوستان و همنشینان، شراب از پنهان شدن در خم توبه کرد، به سوی محتسب نهیکننده رفت و اجازه آمدن به مجلس بزم را گرفت. فحوای این بیت به نوعی دعوت دوستان به بادهنوشی و خوشباشی است.
آمد از پرده به مجلس عرقش پاک کنید
تا نگویند حریفان که چرا دوری کرد
شراب از پرده خم بیرون شده و به میان انجمن ما آمد، عرق او را پاک کنید تا حریفان مجلس نگویند که چرا از ما دوری میگزیند و ما را ترک کرده است. اشاره به ریختن شراب از خمرههای بزرگ به پیالههای کوچک در مجالش شرابنوشی دارد.
مژدگانی بده ای دل که دگر مطرب عشق
راه مستانه زد و چاره مخموری کرد
ای دل به من مژدگانی بده تا خبری خوش به تو بدهم، خبر این است که رامشگر و آهنگساز عشق، بار دیگر نغمهای در دستگاه موسیقی مستی زد و خمارآلودگی ما را درمان کرد.
نه به هفت آب که رنگش به صد آتش نرود
آن چه با خرقه زاهد می انگوری کرد
آن کاری را که شراب انگور با جامه زاهد ریاکار انجام داد نه تنها با هفت بار شستن که با صد بار در آتش سوختن هم از بین نخواهد رفت. به هفت آب شستن کنایه از تعداد دفعات آب کشیدن یک جسم نجس برای پاک شدن در دستور اسلام است. به صد آتش سوزاندن کنایه از صد بار درافکندن در آتش دورخ است.
غنچه گلبن وصلم ز نسیمش بشکفت
مرغ خوشخوان طرب از برگ گل سوری کرد
زمانی که غنچه نهال وصال من از نسیم آمدن محبوب شکفت، بلبل خوش آواز از برگ گل سرخ به نشاط در آمد و نغمهسرایی را آغاز کرد.
حافظ افتادگی از دست مده زان که حسود
عرض و مال و دل و دین در سر مغروری کرد
ای حافظ، بیریا و فروتن بودن را کنار نگذار، زیرا که شخص حسود، آبرو و دارایی و دل و دین خود را به سبب غرور از دست داد