تعبیر و تفسیر این غزل در فال حافظ شما
فریب ظاهر دیگران را مخور و بر آنها اعتماد مکن. به نظر میرسد کلمات ثقیل و حرفهای جذاب یک نفر تو را تحت تأثیر قرار داده است ولی در اصل مانند طبل توخالی است که نمیتوان بر آن تکیه کرد. حرف را همهکس میتوانند بزنند اما عمل کردن مهم است. نصیحت کسی را گوش کن که خوبی تو را بخواهد و تجربهاش از تو بیشتر باشد. هوس یک سفر ماجراجویی کردهای، حتماً این کار را انجام بده که تأثیر بسیار در روحیه تو دارد.
غزل شماره ۱۱۶ حافظ با صدای علی موسوی گرمارودی
متن غزل شماره ۱۱۶ حافظ
کسی که حسن و خط دوست در نظر دارد
محقق است که او حاصل بصر دارد
چو خامه در ره فرمان او سر طاعت
نهادهایم مگر او به تیغ بردارد
کسی به وصل تو چون شمع یافت پروانه
که زیر تیغ تو هر دم سری دگر دارد
به پای بوس تو دست کسی رسید که او
چو آستانه بدین در همیشه سر دارد
ز زهد خشک ملولم کجاست باده ناب
که بوی باده مدامم دماغ تر دارد
ز باده هیچت اگر نیست این نه بس که تو را
دمی ز وسوسه عقل بیخبر دارد
کسی که از ره تقوا قدم برون ننهاد
به عزم میکده اکنون ره سفر دارد
دل شکسته حافظ به خاک خواهد برد
چو لاله داغ هوایی که بر جگر دارد
معنی و تفسیر غزل شماره ۱۱۶ حافظ
کسی که حسن و خط دوست در نظر دارد
محقق است که او حاصل بصر دارد
هر آن کسی که زیبایی و خط سبزه عذار محبوب را تماشا میکند، کاملاً معلوم و مشخص است که از قدرت بینایی خود بهترین نتیجه و بهره را به دست آورده است.
چو خامه در ره فرمان او سر طاعت
نهادهایم مگر او به تیغ بردارد
ما همانند قلم در راه فرمانبرداری از او سرمان را به اطاعت فرود آوردهایم و برنمیداریم مگر آن زمان که یار، سر ما را با شمشیر از تن جدا کند.
کسی به وصل تو چون شمع یافت پروانه
که زیر تیغ تو هر دم سری دگر دارد
تنها کسی میتواند همچون شمع، اجازه وصل تو را داشته باشد که هر لحظه، سرش را زیر شمشیر تو از دست بدهد و سری دیگر برآورد. در عشق همواره پروانه عاشق شمع است.
به پایبوس تو دست کسی رسید که او
چو آستانه بدین در همیشه سر دارد
آن کسی میتواند به پابوسی تو دست پیدا کند که مانند آستانه درگاه پیوسته سر بر در تو نهد. کسی که چاکر دیگریست همواره سرش را بر آستانه در خانه او میساید و هم اوست که میتواند به پابوسی محبوب نائل شود.
ز زهد خشک ملولم کجاست باده ناب
که بوی باده مدامم دماغتر دارد
از عبادت کردن ریایی و سخت، خسته و دلگیر شدهام، شراب خالص کجاست؟ چراکه عطر شراب، همیشه دماغ جان مراتر و تازه نگه میدارد و خستگی مرا برطرف میکند.
ز باده هیچت اگر نیست این نه بس که تو را
دمی ز وسوسه عقل بیخبر دارد
اگر شراب هیچ سودی هم برای تو نداشته باشد، آیا همین کافی نیست که تو را لحظهای کوتاه از اندیشههای نابجای عقل باز میدارد؟
کسی که از ره تقوا قدم برون ننهاد
به عزم میکده اکنون ره سفر دارد
آن کسی که تا به حال پایش را از مسیر پرهیزگاری بیرون نگذاشته بود، اکنون به قصد رسیدن به میخانه، راه سفر را پیش گرفته است.
دل شکسته حافظ به خاک خواهد برد
چو لاله داغ هوایی که بر جگر دارد
دلِ شکسته حافظ همچون لاله، داغ عشقی را که بر جگر دارد، با خود به زیر خاک خواهد برد. یعنی با عشقی که دل او را شکسته است و جگرش را آتش زده است، میمیرد