غزل شماره ۱۱۵ حافظ: درخت دوستی بنشان که کام دل به بار آرد

غزل شماره ۱۱۵ حافظ غزلی است پخته و به نظر می‌رسد حاصل ایام کمال شاعر باشد. حافظ در ابتدا با تصویرسازی زیبا دوستی و دشمنی را به درخت و نهال تشبیه می‌کند که اولی را باید بکاری و دومی را از ریشه درآوری. در بیت دوم، رندان خرابات‌نشین را عارفان سالک می‌شناسد. در ادامه به غنیمت شمردن زمان دیدار و هم‌صحبتی یاران تأکید می‌کند.

تعبیر و تفسیر این غزل در فال حافظ شما

دنیا بالا و پایین بسیار دارد. زمانی همه چیز بر وفق مراد توست و زمانی همه چیز علیه تو، گاهی بهار است و گاهی خزان. بدون دوستان خود را پوچ تصور می‌کنی. از خدا می‌خواهی این چند روزه دنیا را در کنار دوستانت باشی و روز مرگت هم در کنار آنان باشی. در هر حال به دوستان و عزیزانت بیندیش تا التیام دل بی‌قرار آن‌ها باشی. در کنار آنها به خانواده‌ات هم توجه داشته باش. اگر می‌خواهی به مراد دلت برسی، کینه را از خودت دور کن و به بزرگترها احترام بگذار.    

 

غزل شماره ۱۱۵ حافظ با صدای علی موسوی گرمارودی

 

متن غزل شماره ۱۱۵ حافظ

درخت دوستی بنشان که کام دل به بار آرد
نهال دشمنی برکن که رنج بی‌شمار آرد
چو مهمان خراباتی به عزت باش با رندان
که درد سر کشی جانا گرت مستی خمار آرد
شب صحبت غنیمت دان که بعد از روزگار ما
بسی گردش کند گردون بسی لیل و نهار آرد
عماری دار لیلی را که مهد ماه در حکم است
خدا را در دل اندازش که بر مجنون گذار آرد
بهار عمر خواه ای دل وگرنه این چمن هر سال
چو نسرین صد گل آرد بار و چون بلبل هزار آرد
خدا را چون دل ریشم قراری بست با زلفت
بفرما لعل نوشین را که زودش با قرار آرد
در این باغ از خدا خواهد دگر پیرانه سر حافظ
نشیند بر لب جویی و سروی در کنار آرد

 
غزل شماره ۱۱۵ حافظ
غزل شماره ۱۱۵ حافظ
 

معنی و تفسیر غزل شماره ۱۱۵ حافظ

بیت اول

درخت دوستی بنشان که کام دل به بار آرد
نهال دشمنی برکن که رنج بی‌شمار آرد

نهال مهر و محبت بکار که میوه آن رسیدن به آرزوست، دوستی باعث می‌شود به مراد دل خودت برسی. بیخ درخت دشمنی را از ریشه درآور که رنج و اندوه بسیار را موجب می‌شود.

 

✦✦✦✦

 

بیت دوم

چو مهمان خراباتی به عزت باش با رندان
که درد سر کشی جانا گرت مستی خمار آرد

وقتی که در میخانه و کوی خرابات، مهمان هستی، با رندان وارسته به احترام رفتار کن، زیرا اگر از مستی، خمار شوی، دردسر خواهی گرفت و ممکن است به تو شرابی ندهند. یعنی تو به رندان نیازمند هستی پس عزت و احترامشان را نگه دار.

 

✦✦✦✦

 

بیت سوم

شب صحبت غنیمت دان که بعد از روزگار ما
بسی گردش کند گردون بسی لیل و نهار آرد

قدر شب مصاحبت با یار را غنیمت بدان، زیرا که پس از سپری شدن دوره ما و مرگمان، چرخ فلک باز هم به گردش ادامه خواهد داد و آسمان باز هم شب و روز فراوان خواهد آورد.

 

✦✦✦✦

 

بیت چهارم

عماری دار لیلی را که مهد ماه در حکم است
خدا را در دل اندازش که بر مجنون گذار آرد

تخت روان ماه به دست عماری‌دار یا همان کجاوه‌ران محمل لیلی است و تخت روان ماه به فرمان اوست؛ به خاطر خدا به دل او بینداز که از کنار مجنون عاشق گذر کند.

 

✦✦✦✦

 

بیت پنجم

بهار عمر خواه‌ای دل وگرنه این چمن هر سال
چو نسرین صد گل آرد بار و چون بلبل هزار آرد‌

ای دل آرزو کن که همیشه در بهار عشرت و فصل جوانی باشی، زیرا که برای روزگار فرقی ندارد و در چمن دهر، هر ساله صد‌ها گل به زیبایی می‌رویَد و هزاران بلبلان می‌آیند و می‌روند.

 

✦✦✦✦

 

بیت ششم

خدا را چون دل ریشم قراری بست با زلفت
بفرما لعل نوشین را که زودش با قرار آرد

بخاطر خدا وقتی که دل خسته و مجروحم با گیسوی تو پیمان بسته است، پس عهد به جای آور و به لب شیرینت بگو که با بوسه‌ای به دل اندوهگینم آرامشی عطا کند.

 

✦✦✦✦

 

بیت هفتم

در این باغ از خدا خواهد دگر پیرانه سر حافظ
نشیند بر لب جویی و سروی در کنار آرد

حافظ در ایام پیری و اواخر عمر از خدا می‌خواهد که در این باغ هستی، کنار جویباری بنشیند و یار بلندبالایی را در آغوش کشد. یعنی دعا می‌کند که باقیمانده عمرش را در آرامش سپری کند

یادتون نره این مقاله رو به اشتراک بگذارید.
مطالب مرتبط

نظر خود را بنویسید