تعبیر و تفسیر این غزل در فال حافظ شما
زمانی در زندگی خود به پیروز میرسی که دلت با خدا بوده و با تلاش و کوشش دل به دریا بزنی. ستاره اقبال تو بسیار درخشان است پس از رحمت خدا ناامید مشو. هر شکست مقدمه پیروزی است، از تجربه بزرگان در این راه استفاده کن.
غزل شماره ۴۷ حافظ با صدای علی موسوی گرمارودی
متن غزل شماره ۴۷ حافظ
دری دگر زدن اندیشه تبه دانست
زمانه افسر رندی نداد جز به کسی
که سرفرازی عالم در این کله دانست
بر آستانه میخانه هر که یافت رهی
ز فیض جام می اسرار خانقه دانست
هر آن که راز دو عالم ز خط ساغر خواند
رموز جام جم از نقش خاک ره دانست
ورای طاعت دیوانگان ز ما مطلب
که شیخ مذهب ما عاقلی گنه دانست
دلم ز نرگس ساقی امان نخواست به جان
چرا که شیوه آن ترک دل سیه دانست
ز جور کوکب طالع سحرگهان چشمم
چنان گریست که ناهید دید و مه دانست
حدیث حافظ و ساغر که میزند پنهان
چه جای محتسب و شحنه پادشه دانست
بلندمرتبه شاهی که نه رواق سپهر
نمونهای ز خم طاق بارگه دانست
معنی و تفسیر غزل شماره ۴۷ حافظ
بیت اول
به کوی میکده هر سالکی که ره دانست
دری دگر زدن اندیشه تبه دانست
هر راهرویی که در کوچه و محله میکده راه بلد بود، کوبیدنی دری بجز در میکده را فکر باطل و بهکار نیامدنی میداند.
زمانه افسر رندی نداد جز به کسی
که سرفرازی عالم در این کله دانست
روزگار تاج قلندری و وارستگی بر تارک کسی میگذارد که سربلندی در این جهان را به این تاج افتخار وابسته دانست.
بر آستانه میخانه هر که یافت رهی
ز فیض جام می اسرار خانقه دانست
هرکس به درگاه میکدهی معرفت راه جست، با بهرهیابی از جام باده به رازهای خانقاه که همان میخانه عارفان است پی برد.
هر آن که راز دو عالم ز خط ساغر خواند
رموز جام جم از نقش خاک ره دانست
کسی که به اسرار دو جهان از هفت خط جام معرفت پی برد، میتواند از نقش و نگار خاکِ راه نیز رازهای جام جهانبین جم را کشف کند.
خط ساغر: خط جام. مقصود هفت خط جام باده است که هرکدام نشاندهنده مرحلهای از کار و بار بادهنوشی و ظرفیت بادهنوش هستند. ادیب الممالک فراهانی آنها را به ترتیب در این بیت آورده است:
جور و بغداد و بصره و ازرق
اشک و کاسهگر و فرودینه
جام جم: جام جهاننمای جمشید. برای مطالعه بیشتر در این مورد به معنی بیت ششم از غزل شماره ۳۳ حافظ مراجعه کنید.
ورای طاعت دیوانگان ز ما مَطَلَب
که شیخ مذهب ما عاقلی گنه دانست
از ما مخواه که جز به شیوه دیوانگان و از خودبیخود گشتگان طریق محبت طاعت و فرمانبرداری کنیم. چه پیر آیین عشق سودجویی و مصلحتاندیشی عاقلانه را گناه شمرده است.
دلم ز نرگس ساقی امان نخواست به جان
چرا که شیوه آن ترک دل سیه دانست
دل من از نرگس چشم ساقی برای پاس جان خود ایمنی نخواست، چون رسم و آیین آن چشمان سیاه زیبا را که بر عاشق خود رحمی نمیآورد، بازشناخته است.
ترک دل سیه: زیبای بیرحم، به استعاره مراد چشم یار. حافظ چشم یار را بارها به زیبایی سیاهدل تشبیه میکند. در بیت پنجم از غزل شماره ۱۲۷ حافظ گوید:
دیدهام آن چشم دل سیه که تو داری
جانب هیچ آشنا نگاه ندارد
ز جور کوکب طالع سحرگهان چشمم
چنان گریست که ناهید دید و مه دانست
چشمم هنگام سحر از جورِ ستاره اقبالم آنچنان گریست که حتی گریستن مرا ستاره زهره دید و ماه هم از آن باخبر گشت.
این بیت صنعت مبالغه دارد.
حدیث حافظ و ساغر که میزند پنهان
چه جای محتسب و شحنه پادشه دانست
داستان حافظ و پنهانی باده خوردنش را نه تنها محتسب و شحنه فهمیده است بلکه شخص شاه هم از آن خبر دارد.
شِحنَه: داروغه و نگهبان
بلندمرتبه شاهی که نُه رَواق سپهر
نمونهای ز خم طاق بارگه دانست
(وصف شاه بیت قبل:) شهریاری والامقام که ۹ آسمان تو در تو را نموداری از انحنای سقف کاخ عظمت خداوندی میداند.
رَواق: ایوان و پیشخانه
در متن فوق، تعبیر فال حافظ با بهره گرفتن از شرح جلالی و معنی ابیات با کمک دیوان حافظ شرح دکتر خلیل خطیب رهبر (انتشارات صفی علیشاه)، حافظنامه بهاءالدین خرمشاهی (انتشارات سروش)، شرح شوق دکتر سعید حمیدیان (نشر قطره) و نیم نگاهی به ترجمه شرح سودی (انتشارات نگاه) نوشته شده بود
Saleh
به به 🤍
محمد
منظور از شیخ مذهب ما چه کسی است ؟