تعبیر و تفسیر این غزل در فال حافظ شما
مسیری که در آن قدم گذاشتهای صحیح است و خیر دنیا و عقبی در آن است، همراهان خوبی نیز در این راه با تو هستند. با بهرهگیری از تدبیر و تفکر، هدف خود را دنبال کن و با پشتکار و دلگرمی ادامه مسیر را نیز طی کن. به زودی به جمعی اضافه خواهی شد که ممکن است سرنوشتت در آنجا تغییر کند. نشانهها و پالسهای مثبت از آن جمع دریافت خواهی کرد. اگر با تقوی و پرهیزگار باشی از گزند هر بلایی در امان میمانی، کارت درست میشود و امورات بر وفق مرادت میگردد.
غزل شماره ۱۰ حافظ با صدای علی موسوی گرمارودی
متن غزل شماره ۱۰ حافظ
چیست یاران طریقت بعد از این تدبیر ما
ما مریدان روی سوی قبله چون آریم چون
روی سوی خانه خمار دارد پیر ما
در خرابات طریقت ما به هم منزل شویم
کاین چنین رفتهست در عهد ازل تقدیر ما
عقل اگر داند که دل در بند زلفش چون خوش است
عاقلان دیوانه گردند از پی زنجیر ما
روی خوبت آیتی از لطف بر ما کشف کرد
زان زمان جز لطف و خوبی نیست در تفسیر ما
با دل سنگینت آیا هیچ درگیرد شبی
آه آتشناک و سوز سینه شبگیر ما
تیر آه ما ز گردون بگذرد حافظ خموش
رحم کن بر جان خود پرهیز کن از تیر ما
معنی و تفسیر غزل شماره ده حافظ
بیت اول
دوش از مسجد سوی میخانه آمد پیر ما
چیست یاران طریقت بعد از این تدبیر ما
دیشب شیخ ما از مسجد به میکده روی آورد. هممسلکان پس از این چاره ما چه باشد؟
درباره پیر در مصراع اول سخنان بسیاری گفته شده است. پیر رهبر و مراد در نزد عرفا است اما در دیوان حافظ از برساختههای اوست و نباید بیرون از شعر حافظ دنبال نظیر آن بگردیم. سخن از پیر در میان اشعار حافظ بسیار به چشم میخورد؛ از آن جمله میتوان به بیت «سر ز حسرت به در میکدهها برکردم / چون شناسای تو در صومعه یک پیر نبود» در غزل با مطلع «قتل این خسته به شمشیر تو تقدیر نبود»، بیت «نصیحتی کنمت یاد گیر و در عمل آر / که این حدیث ز پیر طریقتم یاد است» در غزل با مطلع «بیا که قصر امل سخت سست بنیادست»، بیت «پیر پیمانه کش ما که روانش خوش باد / گفت پرهیز کن از صحبت پیمانشکنان» در غزل با مطلع «شاه شمشادقدان خسرو شیرین دهنان»، بیت «پیر ما گفت خطا بر قلم صنع نرفت / آفرین بر نظر پاک خطاپوشش باد» در غزل با مطلع «صوفی ار باده به اندازه خورد نوشش باد» و… اشاره کرد. اما در این غزل برخی مفسران، «پیر» را شیخ صنعان میدانند چرا که فحوای دو بیت اول با داستان شیخ صنعان قابل تطبیق است. شیخ صنعان پیرمردی بود که جایگاه والا و مریدانی داشت اما به عشق دخترکی ترسا همه آنان را رها کرد.
بیت دوم
ما مریدان روی سوی قبله چون آریم چون
روی سوی خانه خمار دارد پیر ما
ما هواداران نمیتوانیم از این به بعد به جانب کعبه رو کنیم، چرا که شیخ ما به خانه میفروش روی آورد.
در خرابات طریقت ما به هم منزل شویم
کاین چنین رفتهست در عهد ازل تقدیر ما
ما همراه همسفر و با راهنمای خود به میکده عرفان روی خواهیم آورد، چون سرنوشت ما را در روز نخست چنین رقم زدهاند.
روز ازل: نخستین روز آفرینش. ازل زمان بیآغاز و همیشگی را میگویند. مراد از روز ازل همان روزی است که خداوند پیش از خلق اجساد به ارواح فرمود: آیا من پروردگار شما نیستم؟ گفتند: بلی! (آیه صدوهفتادودو سوره اعراف).
عقل اگر داند که دل در بند زلفش چون خوش است
عاقلان دیوانه گردند از پی زنجیر ما
اگر خرد آگاه شود که دل ما در چین گیسوی یار چه حال خوشی دارد، خردمندان هم به دنبال زنجیر جنون ما دیوانگی را برمیگزینند.
این بیت یکی از زیباییترین جانبخشیها را داراست. حافظ عقل را موجودی زنده تصور کرده است که اگر از جایگاه آسوده و حال خوش دل آگاه شود، جایگاه خود را که درون وجود عاقلان است ترک میکند تا خود را به زنجیر یا همان گیسوی آویخته یار درآویزد. میان دیوانه و زنجیر مراعاتالنظیر هست چراکه دیوانگان را در زنجیر میکنند.
روی خوبت آیتی از لطف بر ما کشف کرد
زآن زمان جز لطف و خوبی نیست در تفسیر ما
چهرهی زیبای تو نشانهای از حسن بر ما آشکار کرد و از آنگاه در سخن ما جز لطافت، نکویی و نغزی نتوان یافت.
آیت همان آیه و نشانه است و علامتی است تا به چیز دیگر رهنمون شود. در این بیت «روی خوب» آیهای برای نشان دادن «لطف» است و لطیف آن چیزی است که حس شود بدون چگونگی و از تعابیر عاشقانه و عارفانه است. این لطف چنان تأثیرگذار بوده است که تمامی سخن حافظ را به خوبی و لطافت مبدل ساخته است.
با دل سنگینت آیا هیچ درگیرد شبی
آه آتشناک و سوز سینه شبگیر ما
آیا آه آتشین و سوزش سحری سینه ما در دل جفاکار و بیرحم تو اثری خواهد داشت؟
سوز سینه شبگیر: جای صفت و مضافالیه در این عبارت جابجا شده است و در اصل «سوز شبگیر سینه» بوده است.
✦✦✦✦
تیر آه ما ز گردون بگذرد حافظ خموش
رحم کن بر جان خود پرهیز کن از تیر ما
ای حافظ، تیر دود دل ما از فلک هم فراتر میرود، پس دم فروبند و بر جان خود ببخشای و از تیر آه ما خود را برحذر دار.
گاه شاعر تخلص خود را شخصیت ثانوی فرض میکند و او را مورد خطاب قرار میدهد ولی در حقیقت مقصود شاعر هشدار دادن به یار سنگیندل است.
در متن فوق، تعبیر فال حافظ با بهره گرفتن از شرح جلالی و معنی ابیات با کمک دیوان حافظ شرح دکتر خلیل خطیب رهبر نوشته شده بود. این غزل در حافظ نامه خرمشاهی وجود ندارد
نورالله
با سلام واحترام
بسیار با معنی و مفهوم برایم بود
از کلمات و واژه های قلمبه و سلومبه و نا مفهوم استفاد نکرد
واقعا ممنونم