تعبیر و تفسیر این غزل در فال حافظ شما
قدر جوانی و شاد بودن خود را بدان، این لحظات گرانبها دیگر برنخواهند گشت. منتظر خبری خوش باش و برای بدست آوردن آن خدا را فراموش نکن. عاقبت آرزوهای تو برآورده میشود و تو به کام خود میرسی و سختی و غم از تو دور میشود. ترس را از خود دور کن. ایمان و اخلاص، تو را از هر بلایی دور نگه میدارد. به بازوی خود متکی باش و هرچه میخواهی از خدا بخواه تا به هدف خود برسی. خاطر کسی یا چیزی برایت بسیار گرامی است و حاضری برای رسیدن به هدف بهترین ایثارها را داشته باشی، لکن در برابرت انسانهای خوبی قرار ندارند، لذا با احتیاط با قضیه برخورد کن و مراقب انسانهای نیرنگباز باش. اگر با هوشیاری پیش بروی، آسیب نمیبینی.
غزل شماره ۹ حافظ با صدای علی موسوی گرمارودی
متن غزل شماره ۹ حافظ
رونق عهد شباب است دگر بستان را
میرسد مژده گل بلبل خوش الحان را
ای صبا گر به جوانان چمن بازرسی
خدمت ما برسان سرو و گل و ریحان را
گر چنین جلوه کند مغبچه باده فروش
خاکروب در میخانه کنم مژگان را
ای که بر مه کشی از عنبر سارا چوگان
مضطرب حال مگردان من سرگردان را
ترسم این قوم که بر دردکشان میخندند
در سر کار خرابات کنند ایمان را
یار مردان خدا باش که در کشتی نوح
هست خاکی که به آبی نخرد طوفان را
برو از خانه گردون به در و نان مطلب
کان سیه کاسه در آخر بکشد مهمان را
هر که را خوابگه آخر مشتی خاک است
گو چه حاجت که به افلاک کشی ایوان را
ماه کنعانی من مسند مصر آن تو شد
وقت آن است که بدرود کنی زندان را
حافظا می خور و رندی کن و خوش باش ولی
دام تزویر مکن چون دگران قرآن را
معنی و تفسیر غزل شماره نه حافظ
بیت اول
رونق عهد شباب است دگر بستان را
میرسد مژده گل بلبل خوش الحان را
بوستان دوباره رونق و صفای دوران جوانی خویش را بازیافته است و به بلبل خوشآواز بشارت وصال گل میرسد.
بلبل که آوازی خوش دارد به عاشقی و شیدایی معروف است. در اشعار حافظ نیز بلبل مکرر برای نشان دادن عشق آمده است، از آن میان به «بلبلی برگ گلی خوشرنگ در منقار داشت»، «فکر بلبل همه آنست که گل شد یارش» و «بنال بلبل اگر با منت سر یاریست» اشاره کرد.
بیت دوم
ای صبا گر به جوانان چمن بازرسی
خدمت ما برسان سرو و گل و ریحان را
ای باد بهاری، اگر به شاهدان جوان چمن، سرو و گل و ریحان برخوردی و دیدار کردی، دعا و سلام و ارادت ما را به آنان عرضه دار.
گر چنین جلوه کند مغبچه باده فروش
خاکروب در میخانه کنم مژگان را
اگر ساقی زیبارو و شاهد زیبای میکده بدینگونه حسننمایی و دلربائی کند، به طیب خاطر آماده هستم که با مژه خاک در میخانه را بروبم.
مُغبچه از لحاظ لغت به معنای فرزند مُغ است و اصطلاحاً پسرکی که در میکدهها خدمت میکند. حافظ در جاهای دیگر درباره مغبچه میگوید:«گر شوند آگه از اندیشه ما مغبچگان / بعد از این خرقه صوفی به گرو نستانند» در غزل با مطلع «در نظربازی ما بیخبران حیرانند»، «مغبچهای میگذشت راهزن دین و دل / در پی آن آشنا از همه بیگانه شد» در غزل با مطلع «زاهد خلوت نشین دوش به میخانه شد»، «آمد افسوس کنان مغبچه باده فروش / گفت بیدار شو ای رهرو خواب آلوده» در غزل با مطلع «دوش رفتم به در میکده خواب آلوده» و…
ای که بر مه کشی از عنبر سارا چوگان
مضطرب حال مگردان من سرگردان را
ای که بر ماه (استعاره از رخسار زیبا) از عنبر خالص (عطری با بوی خوش در اینجا استعاره از زلف مشکین) مانند چوگان حلقهای درست میکنی، با این کار خود من سرگشته (که همانند گویِ چوگان هستم) را مضطرب و پریشان مساز.
عنبرسارا، بهترین نوع عنبر است و عنبر مادهای چرب، خوشبو و کدر و خاکستری رنگ است که در عطرسازی بکار میرود.
ترسم این قوم که بر دُردکشان میخندند
در سر کار خرابات کنند ایمان را
میترسم افرادی که (ما) بادهنوشان و میگساران کهنهکار را تمسخر و ملامت میکنند، در آخر ایمان خود را به سودای شرابخانه و بادهگساری صرف کنند و ایمانشان را در راه خرابات از دست بدهند.
دُرد هر کدورتی را گویند که در ته چیزی رقیق تهنشین شود و در اینجا مادهای است که در قعر ظرف شراب منجمد میشود. دردکشان یعنی کسانی که تا ته پیاله را مینوشند. حافظ در اشعار دیگر همچون: «بس تجربه کردیم در این دیر مکافات / با دردکشان هرکه درافتاد برافتاد» در غزل با مطلع «پیرانه سرم عشق جوانی به سر افتاد»، «برو ای ناصح و بر دردکشان خرده مگیر» در غزل با مطلع «بی تو ای سرو روان با گل و گلشن چه کنم» و…نیز به دردکشان اشاره میکند.
خرابات: شرابخانه و در شعر حافظ معنای کنایی و سمبولیک دارد و بهخاطر مبارزه با ریاکاری از خرابات در مقابل خانقاه یاد کرده است.
✦✦✦✦
یار مردان خدا باش که در کشتی نوح
هست خاکی که به آبی نخرد طوفان را
مصاحب مردان حق باش که در سفینه حضرت نوح، مردی خاکی نهاد و فروتن هست که طوفان جهانگیر به اندازه یک قطره آب در دیده همت او اعتبار ندارد و وی را هراسناک نمیسازد.
درباره منظور حافظ از«خاک» در مصراع دوم دو قول مختلف هست، یکی اینکه خاک همان شخص نوح است که کالبد خاکی دارد. دیگر آنکه نقل است نوح برای مهار کردن طوفان که طغیانش از حد نگذرد، تبرکاً جسد حضرت آدم را همراه خود به کشتی برد پس خاک در مصراع دوم جسد آدم است.
برو از خانه گردون به در و نان مطلب
کان سیه کاسه در آخر بکشد مهمان را
از مهمانسرای فلک گام بیرون گذار و در جستجوی نان و کام نباش که این میزبان تنگچشم بخیل سرانجام مهمان خود را نابود خواهد کرد.
هر که را خوابگه آخر مشتی خاک است
گو چه حاجت که به افلاک کشی ایوان را
به کسی که آخرین خوابگاهش (گور یا قبر) مشتی خاک است، بگو چه حاجت داری که ایوان خانه خود را تا آسمان بالا ببری؟ یعنی چه لزومی دارد که سرای بزرگ بسازی؟
ماه کنعانی من مسند مصر آن تو شد
وقت آن است که بدرود کنی زندان را
ای یوسف کنعانی من، کرسی فرمانروایی ملک مصر برای تو است؛ هنگام آن شده که با زندان خداحافظی کنی و عزیز و فرمانروا شوی.
حافظا می خور و رندی کن و خوش باش ولی
دام تزویر مکن چون دگران قرآن را
ای حافظ، باده نوش و قلندری کن و خوشدل باش اما قرآن کلام خدا را دام نیرنگ و ریا نکن چرا که تزویر و فریب از هر گناهی زشتتر است.
تعبیر فال حافظ با بهره گرفتن از شرح جلالی و معنی ابیات با کمک دیوان حافظ شرح دکتر خلیل خطیب رهبر و حافظنامه بهاءالدین خرمشاهی نوشته شده بود
شایان
ممنون از سایت خوبتون من هروقت معنی بیتی از اشعار حضرت حافظ رو متوجه نمیشم به سایت شما مراجعه میکنم