ستاره | سرویس روانشناسی – چند ملاقات اول شروع آشنایی همان چند جلسهای است که میبایست بیشترین سوالها را از مرد موردعلاقهاتان بپرسید تا بیشترین اطلاعات و دادهها را در مورد او و شخصیت و روحیاتش به دست آورید. اطلاعاتی که به شما کمک کنند درست تصمیم بگیرید و بفهمید آیا جدی شدن رابطه به صلاح شماست یا اینکه باید از این شخص پرهیز نمایید. در این مقاله به تشریح این قانون واقعی از قوانین روابط موفق پرداختهایم.
چرا باید در ابتدای آشنایی سوالات زیادی پرسید؟
زمان شناخت یک فرد وقتی است که هنوز او را به درون قلب خود راه ندادهاید و همچنین هیچگونه صمیمیت جنسی بی شما ایجاد نشده است. چرا برای شناخت فرد آنقدر صبر کنید تا عاشق شوید یا به لحاظ جنسی درگیر شوید و جدایی و دل کندن مشکل شده باشد؟
هنگامی که از قوانین قدیمی پیروی میکنید تنها سعی شما این است که مردی بیابید و با او ازدواج کنید. یعنی دوست دارید هر چه زودتر عاشق شوید و با کسی باشید، نه اینکه روابط خود را خراب کنید و به آن پایان بدهید. پس هنگامی که با مرد جذابی آشنا شدهاید و بیوشیمی جنسی مشترک میان شما به نقطه غلیان رسیده است دوست ندارید هیچ مسئلهای این رویای زیبا و حرارت داغ میان شما را سرد و خراب کند.
در مورد عشق و ازدواج “ندانستن” خوشبختی نمیآورد. امری که از آن غافل هستید میتواند به شما آسیب برساند. هرچه راجع به کسی بیشتر بدانید بهتر میتوانید قضاوت کنید که همسر مناسبی برای شما خواهد بود یا خیر. هرچه اطلاعاتتان درباره کسی محدودتر و ناقصتر باشد احتمال شکست خوردن، رنجیدن، دلشکستگی، یأس و سرخوردگی و خشم شما بیشتر میشود.
قبل از جدی شدن رابطه چه سوالاتی بپرسیم؟
بعضی از زمینههایی که میتوانید سوالهایی از نامزد یا همسر آینده خود کنید تا مطمئن شوید اشتباه نخواهید کرد عبارتند از:
۱- سابقه خانوادگی و چگونگی روابط میان اعضای خانواده او:
مثال: «چون نخستین بار است که یکدیگر را ملاقات میکنیم میخواهم کمی درباره خودم صحبت کنم. من در… بزرگ شدم. پدرم … بود. میتوان گفت مادرم هم خانه داری سنتی بود اما حالا که ما بچهها همگی بزرگ شدهایم به دانشگاه رفته تا معلم شود. به نظرم کار خیلی بزرگ و قابل تحسینی انجام میدهد. خانواده تو چطور؟»
۲- چگونگی روابط عشقی و احساسی گذشته و دلایل شکست یا جداییهای قبلیاش:
مثال: «از اینکه با تو هستم خیلی خوشحالم. این اواخر خیلی سرگرم درس خواندن برای امتحانات فارغ التحصیلیم بودم. مدتهاست که نمیخواهم راجع به ازدواج فکر کنم. تو چطور میتوانی هم درس بخوانی و هم روابط خود را داشته باشی؟»
۳- درسهای آموخته شده از تجربههای گذشته زندگی او:
مثال: «وقتی که به گذشته نگاه میکنی چه احساسی داری؟ من وقتی به روابط دوران دبیرستانم نگاه میکنم تازه میفهمم چقدر سعی داشتم کم بود عشقی را که در خانه احساس میکردم با این روابط پر کنم.»
۴- ارزشها، اخلاقیات و نگرش به موضوعهایی نظیر نظامهای ارزشی و اخلاقی:
مثال: «راستش تازه در یک آژانس تبلیغاتی مشغول به کار شدهام. تازه دارم میفهمم وقتی نگران این نیستم که مردم راجع به شغلم چه فکر میکنند چقدر خلاقتر و مبتکرتر هستنم. ناگهان دریافتم تنها کسی که تمام این مدت مرا عقب نگه داشته بود و مانع از پیشرفتم شده بود، خودم بودم آیا تا به حال چنین مسئلهای را تجربه کردهای؟»
۵- نگرش و موضع در برابر مسائلی نظیر عشق، تعهد و ارتباط:
مثال: «میخواهم نظرت را درباره مسئلهای بدانم. چند وقت پیش با یکی از دوستانم حرف میزدم. نامزد او میخواهد بعد از دو سال با او به هم بزند. به دوستم میگوید به رغم اینکه دوستش دارد اما هنوز آمادگی ازدواج با او را ندارد. نمی دانم به او چه بگویم. من مرد نیستم و نمیدانم آیا نامزدش در واقع بهانه آورده یا راست میگفته است. فکر میکنی دوستم باید چه کار کند و نامزدش چطور آدمی است؟»
۶- فلسفه مذهبی و معنوی:
مثال: «تازگیها فیلم بسیار جالبی دیدم. درباره فرشتهای که با زن و شوهری که تازه ازدواج کردند زندگی میکند. شاید گمان کنی خیلی احساساتی و معنوی هستم. تو چی؟ آیا به راستی به یک منبع قدرت بالاتر اعتقاد داری؟ آیا فکر میکنی نیرویی فراتر از آنچه با چشم سرمان میبینیم وجود داشته باشد؟»
۷- اهداف شخصی و حرفهای شغلی:
مثال: «به نظرم شغلی که در این شرکت داری جالب است. آیا در نظر داری همانجا بمانی؟ یا فکر میکنی به دنبال سمتوسوی جدیدی در شغلت باشی؟»
هرگز مردها را زیر فشار نگذارید و طوری با آنها صحبت نکنید که انگار میخواهید از آنها بازجویی و بازپرسی نمایید. به جای آن سعی کنید سوالهای خود قبل از جدی شدن رابطهاتان را در بافت طبیعی مکالمهها و گفتگوهای روزمره وارد کنید. یک راه خوب و طبیعی برای انجام دادن این کار آن است که سوالهای خود را مانند مثالهایی که آورده شد بعد از مطلبی که درباره خودتان گفتید مطرح کنید. موضوع سوالها را نیز درباره مطلبی که شما یا او مشغول صحبت دربارهاش بودید انتخاب کنید.
اگر به سوالاتمان پاسخ نداد چه کنیم؟
فرض کنید در خلال گفتگوهای ابتدای آشناییتان در مقابل سوالاتی که قبل از جدی شدن رابطه از وی میپرسید، فرد مقابل سعی میکند فرار کند یا موضوع صحبت را عوض کند. چنانچه متوجه چنین حالاتی در او شدید اما صددرصد مطمئن نبودید، با صداقت و صراحت تمام از خودش بپرسید و مشاهداتتان را از رفتار و واکنشهای او برایش توضیح دهید. برای مثال بگویید: «آیا با سوالم درباره خانوادهات تو را ناراحت کردم؟» یا «به نظرم دوست نداری درباره نامزد قبلیت با من صحبت کنی». این قبیل گفتههای شما به طرف مقابل فرصت و امکان میدهد تا در صورت تمایل موارد به اصطلاح مورددار را برایتان شفاف و روشن کند و خوب جا بیاندازد تا هیچگونه سوءتفاهمی به وجود نیاید.
ممکن است متوجه شوید که او هم دوست داشته است تا موضوع را بیشتر برای شما باز کند اما میترسیده یا خجالت میکشیدهاست. اگر گفته شما را تصدیق کرد و گفت که ترجیح میدهد در این باره سوالی نکنید به درخواستش احترام بگذارید و اذیتش نکنید. اما پس از آن که به خانه برگشتید دوباره به موضوع فکر کنید و واکنشهای او را به خاطر بیاورید تا مطمئن شوید آیا به درد شما میخورد یا نه.
شما با استفاده از این قانون میتوانید در مدت بسیار کوتاهی اطلاعات زیادی درباره دیگران به دست آورید و قبل از جدی شدن رابطه شناخت خوب و جامعی از آنان پیدا کنید. البته این کار در صورتی عادلانه است که شما نیز نظیر همان اطلاعات را در مورد خودتان در اختیار آنان قرار دهید تا آنان هم فرصت داشته باشند که شما را بشناسند و مطمئن شوند آیا به درد آنان میخورید یا نه.
آیا بهتر نیست قبل از جدی شدن رابطه و آنکه با مردی صمیمیتر شوید او را خوب بشناسید. مزیت قوانین واقعی نیز در همین است!
منبع: قوانین روابط موفق از باربارا دی آنجلیس