ستاره | سرویس روانشناسی – ممکن است شما نیز جزو آن دسته از افرادی باشید که احساس میکنید با بیان خواستهها و مطرح کردن نیازهایتان جزو زنان پرتوقع و غرغرو به نظر بیایید. شاید همسر شما این احساس را به شما القا کرده که بیش از حد بهانهگیرید و انتظارات زیادی از او دارید. اما آیا بیان نیازها همیشه به معنای پرتوقع بودن و غر زدن است؟ مرز این دو کجاست و چرا مردان مقابل توقعات همسر خود جبهه میگیرند؟
چرا رفتار زنان پرتوقع برخی مردان را آزار میدهد؟
۱- مردی که در کودکی لطمه عاطفی دیده است
ممکن است نامزد/همسر شما در گذشته لطمه عاطفی دیده، به طوری که بدون اینکه احساس کند چیزی را از دست داده است نمیتواند به کسی عشق بورزد و به کسی محبت کند؛
- شاید تمام کودکی او به این گذشته است که همیشه ببخشد و محبت کند بی آنکه محبتی ببیند.
- شاید مادری داشته که به عشق و محبت پسرش وابسته بوده است؛ آنچه از شوهر خود نمیدیده و پسرش را جانشین شوهر و سرپرستش میدیده است.
ممکن است چنین موضوعاتی باعث شده باشد او از زنانی که به آسانی خواسته و نیازهایشان را بر زبان میآورند، بدش بیاید و آنان را پرتوقع و نق نقو بنامد. برای چنین مردانی بیان احساساتتان به هر طریقی موجب میشود که به آنها بربخورد و شما را یک زن پرتوقع و نق نقو بنامند. در نظر این مردان یک ازدواج آرمانی ازدواجی است که زنشان هیچ وقت چیزی از آنان نخواهد و همیشه با تشکر و امتنان تمام هر محبتی را که مرد خودش دوست دارد بکند بی کم و کاست بپذیرد و به قول معروف حلوا حلوایش کند.
رابطه با این مردان موجب میشود شما اعتماد به نفس و خودباوری خود را از دست بدهید و احساس کنید گدای محبت او گشتهاید. اگر فکر میکنید نامزدتان از این دسته مردان است در مورد رابطهاتان دوباره فکر کنید. میتوانید از مشاوره نیز کمک بگیرید و کشف کنید که خود شما چرا چنین فردی که فکر میءکند نیازهای شما نابجا و نامناسب است را جذب کردهاید؟ او نماینده چه کسی در زندگی شماست؟ پدری که بالای سرتان نبوده یا مادری که همیشه گرفتار بچهها یا کار یا اعتیاد بوده و به نیازهای شما اهمیت نمیداده است. از یک متخصص کمک بگیرید و روی التیام برنامهریزی احساسی خود کار کنید.
۲- تفاوتهای روانشناختی زنان و مردان
شاید نامزد/همسر شما مرد بسیار خوبی باشد و فقط مواقعی که به طور مستقیم از او درخواستی میکنید و خواستهای دارید ناراحت میشود، شما را جزو زنان پرتوقع نامیده و حالت تدافعی میگیرد. این یک واکنش طبیعی است که بین تمام زنان و مردان پیش میآید و به تفاوتهای روانشناختی زنان و مردان باز میگردد. نکته اینجاست که نامزد/همسر شما خواستهها و نیازهایتان را چنین معنا میکند که شما از عملکرد او در ازدواج راضی نیستید و میخواهید از او انتقاد کنید و توانمندیهای او را مورد سوال قرار دهید.
هزاران سال است که مردان از موقعی که پسربچههای خردسال هستند، آموزش میبینند که بر دنیای بیرونی غلبه کنند و بر همه چیز حاکم شوند. دنیای مردان دنیای موفقیت است. آنان کمتر از زنان به دنیاهای درونی نظیر دنیای احساسات و عواطف علاقه نشان میدهند. به پسر بچهها آموزش میدهند که ارزش آنان را موفقیتهایشان تعیین میکند. به همین دلیل پسران همیشه این طور نتیجه میگیرند که اگر پسر خوبی باشند باید همه کارها را درست انجام دهند. بنابراین ارزش، خودباوری و اعتماد به نفس خود را با موفقیت و دستاوردهایشان میسنجند.
هنگامی که زنی با اعلام خواستههایش توانمندیهای شوهرش را به مبارزه میطلبد، ممکن است مرد ناخودآگاهانه احساس کند تحت فشار است و به طرزی تدافعی واکنش نشان داده و همسرش را از زنان پرتوقع بنامد. چرا که درخواست همسرش را به این شکل معنی میکند: «تو مرد قابلی نیستی چون نتوانستهای تمام نیازهای مرابرآورده کنی و مرا خوشبخت کنی. بنابراین پسر بدی هستی.» این برداشت ناخودآگاه و بیاختیار به وجود میآید که او بی خیال است و هیچ گوش نمیدهد از او چه میخواهید و به او چه میگویید.
این مردان از همان اول بنا را براین میگذارند که شما باور ندارید او مردی قوی و قابل است و کارها را درست و بیعیب و نقص انجام میدهد، بنابراین واکنشهایی خوبخودی و غیراردادی از او سر میزند و حالت تدافعی میگیرد. برای مثال شما میگویید: «من به محبت کلامی بیشتری نیاز دارم. میدانم دوستم داری اما دوست دارم بیشتر بشنوم که دوستم داری.» شما انتظار دارید همسرتان در پاسخ بگوید: «باشد، سعی خودم را خواهم کرد. ابراز احساسات برای من کمی سخت است، اما مطمئن باش خیلی دوستت دارم.» اما در این موارد احتمالا به همسرتان برمیخورد و حالت تدافعی میگیرد و شما را یک زن پرتوقع و نق نقو مینامد. او اینگونه رفتار میکند چون احتمالا جمله شما را این طور شنیده است: «تو همسر خوبی نیستی. تو نمیتوانی مرا خوشبخت کنی. تو ضعیفی.»
چنانچه در کودکی زیاد از او انتقاد شده باشد، این امکان وجود دارد که به لحاظ احساسی و روانی به گذشته برگردد و احساسات ناخوشایند قدیمی در او بازتولیدشود. همان احساسی که وقتی به او گفته میشد پسر خوبی نیست به او دست میداد. در اینگونه مواقع خشم او سر شما خالی میشود.
چه باید کرد؟
۱- قبل از هر چیز هنگامی که خواستهها و نیازهای خود را مطرح میکنید، سعی کنید با زبانی با او حرف بزنید که احساس نکند قصد دارید از او ایراد بگیرید. به عنوان مثال هرگز نگویید: «تو هیچ وقت به من نمیگی خوشگلم. هیچ وقت لباسهایی را که میپوشم نمیبینی. چرا حواست به این چیزا نیست؟ همیشه کارت همینه.» در عوض بگویید: «عزیزم، هروقت که به سر و لباسم توجه میکنی احساس خاص بودن میکنم. شاید برای تو زیاد اهمیت نداشته باشد، اما هر وقت از من تعریف میکنی خیلی خوشحالم میکنی و به من احساس خوشبختی می دهی. دوست دارم همیشه بدونم که سر و وضعم را میپسندی.»
۲- فراموش نکنید باید از شادکامی خود و از آنچه که در زندگی و رابطهاتان اسباب رضایت شماست نیز حرفی به میان بیاورید، تا احساس اعتماد به نفس و خودباوری بیشتری به همسرتان بدهید. به عبارت دیگر فقط از نارضایتیها با نامزد/همسرتان صحبت نکنید، بلکه از خوبیها و توانمندیهای همسرتان و آنچه در زندگی به شما داده شده نیز حرف بزنید، تا هنگامی که خواستهها و نیازهایتان را مطرح میکنید با احساس امنیت تمام بتواند گوش بدهد و بدون اینکه شما را زن پرتوقع و غرغرو بنامد نیازهایتان را برآورده کند.
منبع: از باربارا بپرسید