تعبیر خواب گم کردن چیزی در خواب

سلام وقتتون بخیر ممنون میشم خوابم رو تعبیر کنید،چون هروقت خواب دمه صبح دیدم تعبیر برام داشته.من خواب دیدم تو یه بازار هستم،بیشتر جاهای بازار برام ناآشنا بود.من اول بازار رو میگشتم.بازار گردی که تقریبا تموم شده بود متوجه شدم گوشیم که همیشه توجیبم میذارم نیستش.من واقعا آشفته شده بودم و گریه میکردم،چندتارهگذر هم پیشم بودن و دلداریم میدادن چون با گوشی اونا به گوشیم زنگ زدم کسی بر نمی‌داشت.و من تو همون حال آشفتم یادم افتاد تو یه مغازه رفته بودم وصاحبش بنظر آدم مهربونی نمیومد ومن تو اون مغازه…..

سلام وقتتون بخیر
من خواب دیدم می‌خوام خونمو جابجا کن با صاحب خونه قرار داد خونه جدیدم رو می‌بندم ولی از خونه زیاد خوشم نمیاد تو خواب می‌گفتم همین خونه ای که توش ساکنم بهتره و پول پیشو هم بهش دادم بعد فردای همون روز میخواستم دوباره صاحب خونمو ببینم هر چی دنبال خونه می‌گشتم پیداش نمی‌کردم با خودم گفتم حتما خرابش کردن چند تا خونه خرابه اون اطراف دیدم ولی انگار خوشحال بودم چون خونه ای که توش ساکنم خیلی بهتره …

سلام، خواب دیدم ، که من و دخترم داریم میریم مسافرت و دستمون کیفو چمدون بود ، ماشین گرفتیم بریم طرف های ترمینال که ماشین در رفت و وسایل های مارو برد ، ماهم مجبور شدیم یه وانت کرایه کنیم تا دنباله ماشینه بریم و وسایلمون پس بگیریم من رو بار بندوانت نشسته بودم و به شدت میترسیدم غر میزدم، بهرحال ما نتونستیم پرایدی رو که وسایلمون دزدیده بود بگیریم، بعد با دخترم از وانت پیاده شدیم و رفتیم یه خونه ی زیر زمینی کرایه کردیم تعبیر خواب من چی میتونه باشه؟

رفتم سر کلاسم اما کیفم نبود کلاسهای دیگه رو هم دیدم که یا معلم مشغول درس دادن بود یا خود دانش آموزان داشتن با هم درس میخوندن یه اتاق بود یه خانوم هم اونجا بود یه عالمه کیف گمشده آویزون کرده بودن گشتم بین اونام نبود ناراحت بودم یه دفعه دیدم کیفم پشت همین کیفهای آویزون شده هست خوشحال شدم پیداش کردم وقتی دستم گرفتم کیفمو احساس کردم سنگینه یعنی معلوم بود که وسایلم هم داخلش هست کیفم تو خواب همون کیفی بود که در واقعیت ازش زیاد استفاده میکنم

سلام، وقتتون بخیر،
من خواب دیدم جایی رفته بودم بعد رفتم یه مسافرخونه بهم یه اتاق داد همه ی وسایلامو گذاشتم تو اتاق رفتم بیرون واسه یه کاری چن دقیقه بعد برگشتم دیگه نمیتونستم اتاقم رو پیدا کنم و سرگردون و حیرون هی از کنار اتاقا رد میشدم از پنجره نگا میکردم هیچکدوم اتاق من نبودن و اصن انگار اتاقم دیگه اونجا نبودش