ستاره | سرویس روانشناسی – یکی از بزرگترین رازها و ناشناختهترین پدیدهها، مرگ است. ادیان به طرق مختلف سعی کردهاند که این پدیده را برای انسانها روشنتر سازند اما برای دانشمندان مرگ عرصهای ناشناخته و اسرارآمیز است. لذا نظر دانشمندان به بررسی پدیدهای به نام تجربه نزدیک به مرگ جلب شده است. حتما شما داستانهایی را از کسانی که از آستانه مرگ به زندگی برگشتهاند شنیده یا خواندهاید؛ افرادی که برای مدتی قلب آنها از تپش باز ایستاده و زمانی که دوباره قلبشان شروع به تپیدن کرده از مشاهدات خود گفتهاند. در ادامه این پدیده را بیشتر بررسی میکنیم.
تجربه نزدیک به مرگ NDE
تجربه نزدیک مرگ (Near-death Experience) یک تجربه شخصی است که ممکن است شامل احساساتی مثل احساس خروج از بدن، احساس شناور بودن، سکوت کامل، احساس امنیت و گرما، تجربه از هم پاشیدگی، دیدن تونل، دیدن نور، دیدن بستگان فوتشده و غیره باشد. این پدیده در بسیاری مواقع هنگام فرارسیدن احتمالی یک مرگ قریبالوقوع برای انسان رخ میدهد، اما به علتهای بسیار دیگر نیز میتواند رخ دهد.
تجربه نزدیک به مرگ پدیدهای است که در رشتههای فراروانشناسی، روانشناسی، روانپزشکی و طب بیمارستانی مطالعه میشود. چنین مواردی معمولا بعد از اینکه فردی مرگش از لحاظ بالینی قطعی شده یا خیلی نزدیک به مرگ است گزارش شدهاست. از این رو آن را تجربه نزدیک مرگ نامیدند. هر چند ممکن است این تجربیات به طور خودبهخودی و در مواقعی که رویداد تهدیدکننده زندگی رخ نمیدهد نیز روی دهد.
این تجربیات برای کسانی که آنها را از سر گذراندهاند معمولا رویدادی تکرارنشدنی و بینظیر بوده است. زندگی اکثر این افراد برای همیشه دستخوش تغییر شده و هیچگاه به زندگی پیش از این تجربه بازنگشتهاند و تغییرات رفتاری و شخصی زیادی برای آنها ایجاد شده است.
موارد مشترک بسیاری در میان، گزارشهای تجربه نزدیک به مرگ به چشم میخورند:
- توانایی مشاهده بدن خود از خارج
- احساس بسیار عمیق آرامش، رضایت خاطر، و عشقی نامشروط
- دیدن یک تونل یا کانال تاریک و عبور بسیار سریع از آن
- مشاهده نور یا موجودی نورانی
- ارتباط با نور از طریق فکر و تله پاتی و بدون نیاز به تکلم
- بازدید و مرور سریع زندگی فرد از لحظه تولد تا مرگ
- مشاهده دنیایی دیگر با زیبایی غیر قابل توصیف
- احساس بازگشت به بدن همراه با بیمیلی
تقریبا همه افرادی که چنین تجربههایی را گزارش دادهاند آن را بسیار حقیقی، ملموس، واضح و غیر قابل تردید و حتی واقعیتر از زندگی و حالت هشیاری در این دنیا توصیف کردهاند. تفاسیری که از این احساسها ارائه شده، اغلب وابسته به اعتقادات فرهنگی، فلسفی و یا دینی آن شخصی است که این تجربه را داشته است. از دیگر مواردی که در این تجربه گزارش شده، ملاقات با افرادی است که تشخیص هویت آن وابسته به این است که شخص دارای چه عقایدی باشد.
دانشمندان از تجربه نزدیک به مرگ چه میگویند؟
- کریس فرنچ، روانشناس بریتانیایی، نظریههای روانشناسی و فیزیولوژیکی را ارائه داده است که نشان دهنده مادی بودن تجربه نزدیک مرگ است. در یک نظریه روانشناسی، چنین توضیح داده شده است که تجربه نزدیک به مرگ در واقع یک نوعی از مکانیسم های دفاعی است که در زمانهای خطر شدید رخ میدهد.
- نظریههای فیزیولوژیکی بسیاری، برای تجربه نزدیک مرگ مطرح شدهاند که از آن جمله میتوان به نظریههایی اشاره کرد که بر پایه هیپوکسی مغزی، کمبود اکسیژن، هیپرکاپنه، اندورفین و سایر انتقال دهندههای عصبی و فعالیتهای غیرعادی در لوب گیجگاهی هستند.
- برخی از محققان معتقدند تجربه تونل نور در حقیقت در اثر رفتاری است که مغز ما در این شرایط از خود بروز میدهد. به نظر میرسد قرار گرفتن در شرایطی که به آن تجربه نزدیک به مرگ میگویند باعث میشود ساز و کا ری در مغز آغاز شود که نتیجهاش مشاهده تونل نور است. این دانشمندان معتقدند، کاهش میزان اکسیژن دریافتی توسط مغز در اثر از کار افتادن قلب یا هر عمل دیگری که باعث کاهش این فرایند شود، باعث میشود فرآیندهای الکتروشیمیایی مغز دچار اختلال شود، به همین دلیل بخشی از تفسیرهای حسی قطع میشود که در نتیجه شخص احساس سبکی خوشایندی را تجربه میکند. از سوی دیگر این اختلال باعث ایجاد محرکهایی میشود که تفسیر آن برای مغز ستونی از نور سپید است.
- به عقیده برخی دیگر از صاحبنظران، تئوریهای روانشناسی یا فیزیولوژیکی که تا به امروز ارائه شدهاند؛ نمیتوانند به طور کامل تجربه نزدیک مرگ را تبیین نمایند. به عنوان نمونه ادعا میشود یکبار زنی که مورد جراحی قرار گرفته بود، بعد از به هوش آمدن، بدقت ابزار جراحیای که قبلا ندیده بود را توصیف کرده، همچنین گفتگویی که بین پرستاران و دکتر در هنگام بیهوشی کامل او صورت گرفت را بیان کردهاست. در مورد دیگری، گفته میشود پرستاری دندان مصنوعی بیمار بیهوشی که دچار حمله قلبی شده بود را از دهانش بیرون آورد و بعد از بهوش آمدن آن بیمار از همان پرستار خواست که دندانش را به او برگرداند. در شرایط عادی ممکن است توجیه این مسئله مشکل باشد که چگونه یک مریض بیهوش توانسته بعد از بهوش آمدن همان پرستار را شناسایی کند. بیشتر افرادی که تجربه نزدیک مرگ داشتهاند آن را برای خودشان به منزله نشانهای بر وجود زندگی پس از مرگ دانستهاند.
- دکترپیترفنویک پزشک نروفیزیولوژیست و روانشناس محقق و استاد دانشگاه رویال کینگ کالج در شهرلندن در کتاب “حقیقت در نور” به بررسی وتحلیل ۳۰۰ مورد NDE که از میان بیش از ۳۰۰۰ مورد انتخاب شدهاند میپردازد. در این کتاب دکتر فنویک بدون اینکه توجه به اثبات یا رد حیات بعد از مرگ نماید، به ذکر شباهتها و تفاوتهای این گزارشها پرداخته و آنها را مورد نقادی علمی قرار میدهد و در نهایت این نکته را خاطر نشان میکند که بسیاری از جنبههای NDE از دید علمی قابل توجیه نیستند. بعد از اینکه وی شخصا با تعدادی از مریضانش که تجربه نزدیک به مرگ را داشتند مصاحبه نمود و تحقیقاتی دراین زمینه انجام داد، علیرغم شماتت بسیاری از پزشکان لندن و دنیا اذعان داشت که به نظر میآید که این تجربهها جنبه معنوی و ماورای دنیایی دارند.