روانکاوی چیست؟ روانکاو چه می‌کند؟

روانکاوی چیست؟ نظریه‌ و یک شیوه روان‌درمانی است مبنی بر این فرض اساسی که بیشتر فعالیت‌های ذهنی و پردازش آنها در ناخودآگاه انسان رخ می‌دهد.

روانکاوی چیست

ستاره | سرویس روانشناسی – اکثر مردم در جواب پرسش روانکاوی چیست ذهنشان به سمت یک روش‌ درمانی بیماری‌های روانی سوق داده می‌شود. اما بهتر است بدانیم که درمان تنها بخشی از مکتب روانکاوی را شامل می‌شود و روانکاوی به عنوان یک نظریه روانشناسی به مسایل مربوط به رشد انسان، تحلیل و تفسیر افکار، احساسات و رفتار انسان پرداخته و روش‌های درمانی خود را نیز بر اساس این دانسته‌ها پایه‌گذاری کرده است.

 

روانکاوی چیست؟

روانکاوی نظریه‌ای درباره عملکرد ذهن، اختلال‌های روانی و نام شیوه‌ای روان‌درمانی است که بر این فرض اساسی استوار است که بیشتر فعالیت‌های ذهنی و پردازش آنها در ناخودآگاه رخ می‌دهد. در واقع روانکاوی علمی برای پرداختن عمیق‌تر و متمرکزتر به ذهن ناخودآگاه می‌باشد. در رویکرد درمانی روانکاوی، درمانگر که روان‌کاو نامیده می‌شود داده‌های خود را از مصاحبه‌های بالینی کسب می‌کند و می‌کوشد درمانجو را نسبت به تعارض‌های ناخودآگاهش آگاه کند.

روانکاوی به عنوان یک تئوری کلی راجع به رفتار و تجربه انسانها، نظریاتش توسط تحقیق در علوم زیستی و اجتماعی، رفتار گروهی، تاریخ، فلسفه، هنر و ادبیات غنی می‌شود و غنی می‌سازد. به عنوان یک تئوری رشدی، روانکاوی به روانشناسی کودک، آموزش،‌ قانون و مطالعات خانواده کمک می‌کند. توسط ارزیابی رابطه پیچیده بین تن و روان، روانکاوی به درک بیشتر ما از نقش احساسات در سلامتی و همچنین ایجاد بیماری‌های پزشکی کمک می‌کند.

بعضی عقیده دارند که دانش روانکاوی پایه تمام رویکردهای پویا برای درمان است. بینش‌های روانکاوی زیرسازهای خیلی از رواندرمانی‌هایی که در روانپزشکی عمومی، روانپزشکی کودکان، و اغلب درمان‌های فردی، خانوادگی و گروهی استفاده می‌شوند، با وجود تمام تغییراتی که لحاظ شده است، را تشکیل می‌دهند.

 

روانکاوی چیست؟، نظریه روانکاوی، ناخودآگاه

 

منظور از ناخودآگاه در روانکاوی چیست؟

منظور از ناخودآگاه آن بخش از روان است که از دسترس آگاهی خارج شده‌است ولی به کنترل رفتار فرد ادامه می‌دهد. روان‌کاوی کلاسیک نیز بر پایه این عقیده اصلی زیگموند فروید استوار است که تعارض‌های ناخودآگاه میان بخش‌های مختلف روان (نهاد، خود، فراخود) علت اصلی رفتار نابهنجار هستند.

در واقع روانکاوی براساس این مشاهده پایگذاری شده است که افراد اغلب در مورد خیلی از عواملی که احساسات و رفتارهای آنها را تعیین می‌کنند آگاه نیستند. این عوامل ناخودآگاه که می‌توانند باعث خوشحال نبودن بشوند گاه به صورت علائم قابل مشاهده، ویژگی‌های شخصیتی دردسرساز، مشکلات در کار کردن و ارتباطات عاطفی نزدیک، یا اختلال در خلق و عزت نفس بروز می‌کنند. چون این نیروها ناخودآگاه هستند، نصیحت دوستان و خانواده، مطالعه کتاب‌های خودآموز، یا حتی تلاش و تقویت اراده برای ایجاد آسودگی اغلب بی‌ثمر هستند.

روانکاوی نشان می‌دهد که این عوامل ناخودآگاه چگونه روی رابطه‌ها و الگوهای رفتاری فرد تاثیر می‌گذارند، آنها را ریشه‌یابی تاریخی می‌کند، نشان می‌دهد که آنها چگونه در طول زمان تغییر و تحول یافته‌اند و به فرد کمک می‌کند که چگونه با واقعیت‌های زندگی بالغانه بهتر کنار بیاید و ساختارهای روانی نوینی را در خود ایجاد کند.

عمیق‌ترین تمایلات انسان ریشه در ناخودآگاهش دارد. امیال درونی، کشش‌ها، اهدافی که تعیین می‌کند همه سمت و سویی دارند که ممکن است خود فرد از آن باخبر نباشد. اهدافی برای خود ترسیم می‌کند، برنامه می‌ریزد، در مسیری گام می‌نهد اما نمی‌داند چه چیز او را به انجام این کارها وامی‌دارد. آن چیز هرچه که هست پس چشمان ماست، چیزی است که در اعماق ذهن و افکار ما لانه کرده و ما البته ما نمی‌توانیم به آن عمق وارد شویم.

تفاوت روانکاو با یک فرد عامی نیز در این است که او می‌داند روده تحریک پذیرش، زخم معده استرسی‌اش، نگرانی‌های بی‌دلیلش همه و همه سرپوشی است که فرد آن را بافته تا چیزی را پنهان کند. سرپوشی که ساخته شده تا آنچه که زاینده درد واقعی است را بپوشاند. سرپوشی است تا فراموش کند فلاکت اصلی او چیست، مرهمی است که درمان نمی‌کند ولی می‌پوشاند.

 

درمان روانکاوی چیست؟

روانکاوی به عنوان یک درمان یک مشارکت صمیمی است که در طول آن بیمار به منابع زیرین بوجود آورنده مشکلات نه تنها به صورت ذهنی بلکه احساسی (توسط دوباره تجربه کردن آنها با روانکاو) پی می‌برد.

بطور معمول، بیمار ۴ یا ۵ بار در هفته مراجعه کرده، روی تخت روانکاوی دراز می‌کشد، و سعی می‌کند هر آنچه که به فکرش می‌رسد را در میان بگذارد. این شرایط جو تحلیلی‌ای را می‌سازند که اجازه به بروز بخش‌هایی از ذهن را می‌دهد که با روش‌های مشاهده‌ای دیگر قابل دسترس نیستند.

در حین صحبت‌های بیمار، اشاره‌هایی از منابع ناخودآگاه ناراحتی‌های او توسط الگوی رفتاری تکراری خاص، مطالبی که بیمار به سختی راجع به آنها حرف می‌زند، و رابطه ای که بیمار با روانکاو برقرار می‌کند تدریجا تظاهر می‌کنند. روانکاو برای بیشتر روشن شدن این منابع به بیمار کمک می‌کند و بیمار آنچه روانکاو می‌گوید را دقیق‌تر کرده،‌ تصحیح می‌کند، رد می‌کند و به آن احساسات و افکار خود را اضافه می‌کند.

در طول سال‌هایی که روانکاوی ادامه دارد، بیمار با این بینش‌ها و تجربیات کشتی می‌گیرد، با روانکاو آنها را دوباره و دوباره مرور می‌کند و آنها را در زندگی روزمره، تصورات و خواب‌های خود تجربه می‌کند. بیمار و روانکاو دست به دست هم می‌دهند تا نه تنها الگوهای فلج کننده زندگی را تغییر دهند و علائم ناتوان کننده را از میان ببرند بلکه رهایی برای کار کردن و دوست داشتن را نیز توسعه دهند. در انتهای درمان، زندگی بیمار در رفتار، ارتباطات و حسی که از خود دارد تغییر عمیق و پایداری خواهد داشت.

یادتون نره این مقاله رو به اشتراک بگذارید.
مطالب مرتبط

نظر خود را بنویسید