غزل شماره ۳۳۱ حافظ: به تیغم گر کشد دستش نگیرم
غزل شماره ۳۳۱ حافظ در یزد سروده شده و روی سخنش با شاه شجاع است و در آن اشاره به…
غزل شماره ۳۳۰ حافظ: تو همچو صبحی و من شمع خلوت سحرم
غزل شماره ۳۳۰ حافظ در زمان شاه شجاع سروده شده و در این غزل هم مانند دیگر اشعار این شاعر…
غزل شماره ۳۲۹ حافظ: جوزا سحر نهاد حمایل برابرم
غزل شماره ۳۲۹ حافظ میگوید نگرانی را از وجودت خارج کن چراکه بخت و اقبال یارای تو خواهند بود و…
غزل شماره ۳۲۸ حافظ: من که باشم که بر آن خاطر عاطر گذرم
غزل شماره ۳۲۸ حافظ در پاسخ دعوت تورانشاه فرزند قطب الدین تهمتن پادشاه جزیره هرمز که مردی فاضل، شاعر و…
غزل شماره ۳۲۷ حافظ: مرا عهدیست با جانان که تا جان در بدن دارم
غزل شماره ۳۲۷ حافظ با تعابیر فراوان روبرو بوده است. عدهای آن را در ستایش همسر شاعر میدانند که به…
غزل شماره ۳۲۶ حافظ: در نهانخانه عشرت صنمی خوش دارم
غزل شماره ۳۲۶ حافظ به استقبال غزل عبید زاکانی و با عنایت به مضامین غزل آن شاعر در همان وزن…
غزل شماره ۳۲۵ حافظ: گر دست دهد خاک کف پای نگارم
غزل شماره ۳۲۵ حافظ تحت تأثیر غزل سلمان ساوجی «بر خاک درش میرم و چون خاک شوم من» و به…
غزل شماره ۳۲۴ حافظ: گر چه افتاد ز زلفش گرهی در کارم
غزل شماره ۳۲۴ حافظ در زمان اوایل تبعید و ورود شاعر به یزد سروده شده است. حافظ میگوید هرچند از…
غزل شماره ۳۲۳ حافظ: ز دست کوته خود زیر بارم
غزل شماره ۳۲۳ حافظ با شروعی تلخ آغاز میشود و بیانگر این است که حافظ در بیشتر ایام زندگانی دچار…
غزل شماره ۳۲۲ حافظ: خیال نقش تو در کارگاه دیده کشیدم
غزل شماره ۳۲۲ حافظ در استقبال غزلی از خواجوی کرمانی سروده شده است و حافظ با هنرمندی خویش مضامین و…
غزل شماره ۳۲۱ حافظ: هر چند پیر و خسته دل و ناتوان شدم
غزل شماره ۳۲۱ حافظ به ظاهر عاشقانه و در باطن با کنایات فراوان در یزد و به هنگامی سروده شده…
غزل شماره ۳۲۰ حافظ: دیشب به سیل اشک ره خواب میزدم
غزل شماره ۳۲۰ حافظ محصول ساعاتی از عمر این شاعر بزرگ است که با قوه خیال، همه تصورات شب پیش…