غزل شماره ۱۷۳ حافظ: در نمازم خم ابروی تو با یاد آمد
غزل شماره ۱۷۳ حافظ از غزلهایی است که برای شاه شجاع سروده شده و معانی ابیات اشاره به اواخر دوران…
غزل شماره ۱۷۲ حافظ: عشق تو نهال حیرت آمد
غزل شماره ۱۷۲ حافظ با ردیف «حیرت آمد» وادی حیرت یعنی ششمین وادی از وادیهای هفتگانه عرفان را توصیف میکند.…
غزل شماره ۱۷۱ حافظ: دوش از جناب آصف پیک بشارت آمد
غزل شماره ۱۷۱ حافظ هنگام انتصاب صاحب عیار به مقام وزارت سروده شده و حافظ شادمان است از اینکه مقام…
غزل شماره ۱۷۰ حافظ: زاهد خلوت نشین دوش به میخانه شد
غزل شماره ۱۷۰ حافظ شخص خود را مثال میزند و خویشتن را در ابتدای امر به صورت یک صوفی گوشهگیر…
غزل شماره ۱۶۹ حافظ: یاری اندر کس نمیبینیم یاران را چه شد
غزل شماره ۱۶۹ حافظ نشان میدهد که گویا از اینکه هیچکس را یارای مقابله با حاکم زورگو نیست، حوصله شاعر…
غزل شماره ۱۵۰ حافظ: ساقی ار باده از این دست به جام اندازد
غزل شماره ۱۵۰ حافظ دلالت بر اندرزگویی به شاه منصور دارد، چراکه این مرد دلیر جمع اضداد بود و مجالس…
غزل شماره ۱۴۹ حافظ: دلم جز مهر مه رویان طریقی بر نمیگیرد
غزل شماره ۱۴۹ حافظ در استقبال غزلی از شاه شجاع سروده شده است. شاعر در ابتدا دل خویش را پند…
غزل شماره ۱۴۸ حافظ: یارم چو قدح به دست گیرد
غزل شماره ۱۴۸ حافظ دست کم در هشت نسخه قدیمی آمده، مربوط به ایام جوانی اوست و از توصیفات و…
غزل شماره ۱۴۷ حافظ: نسیم باد صبا دوشم آگهی آورد
غزل شماره ۱۴۷ حافظ پس از شنیدن خبر الحاق شاه منصور به شاه شجاع سروده شده و با رسیدن این…
غزل شماره ۱۴۶ حافظ: صبا وقت سحر بویی ز زلف یار میآورد
غزل شماره ۱۴۶ حافظ با عبارت رسیدن بوی یار توسط باد صبا شروع شده و این آغاز نشان دهنده روح…
غزل شماره ۱۴۵ حافظ: چه مستیست ندانم که رو به ما آورد
غزل شماره ۱۴۵ حافظ هنگامی سروده شده که شاه شجاع در یکی از مسافرتهایش پیغامی برای حافظ ارسال کرده به…
غزل شماره ۱۶۸ حافظ: گداخت جان که شود کار دل تمام و نشد
غزل شماره ۱۶۸ حافظ در حالیکه صراحتاً اذعان دارد راهی به منزل مقصود نبرده و از اهتمام خود راضی نیست…