غزل شماره ۱۹۷ حافظ: شاهدان گر دلبری زین سان کنند
غزل شماره ۱۹۷ حافظ غزلی است عاشقانه که در فرجه پرشور و حال جوانی سروده شده و به آوازی شباهت…
غزل شماره ۱۹۶ حافظ: آنان که خاک را به نظر کیمیا کنند
غزل شماره ۱۹۶ حافظ اشاره به پاسخ او نسبت به کراماتی دارد که از شاه نعمت الله ولی توسط مریدانش…
غزل شماره ۱۹۵ حافظ: غلام نرگس مست تو تاجدارانند
غزل شماره ۱۹۵ حافظ یکی از چند غزل خاص و عاشقانه اوست که در آن شاعر علاوه بر عاشقانه بودن…
غزل شماره ۱۹۴ حافظ: سمن بویان غبار غم چو بنشینند بنشانند
غزل شماره ۱۹۴ حافظ حاصل کار ایام جوانی اوست زیرا در تمام ابیات آن توجه اصلی و اولیه شاعر به…
غزل شماره ۱۹۳ حافظ: در نظربازی ما بیخبران حیرانند
غزل شماره ۱۹۳ حافظ میگوید از روز ازل میان او و شیرین دهنان، توسط خدا عهد بندگی و مولایی بسته…
غزل شماره ۱۹۲ حافظ: سرو چمان من چرا میل چمن نمی کند
غزل شماره ۱۹۲ حافظ در دوری از محبوب و به هوای او سروده شده است. برخی شارحان میگویند این غزل…
غزل شماره ۱۹۱ حافظ: آن کیست کز روی کرم با ما وفاداری کند
غزل شماره ۱۹۱ حافظ از زلف دراز و بلند و پر و پیچ و تاب محبوب سخن به میان میآورد…
غزل شماره ۱۹۰ حافظ: کلک مشکین تو روزی که ز ما یاد کند
غزل شماره ۱۹۰ حافظ از یار دور از دیده درخواست توجه به صورت نامه یا فرستادهای را دارد. شاعر میگوید…
غزل شماره ۱۸۹ حافظ: طایر دولت اگر باز گذاری بکند
غزل شماره ۱۸۹ حافظ میگوید اگر بار دیگر بخت یاری کند، شاه شجاع به شیراز بازمیگردد. شاعر در بیت مطلع…
غزل شماره ۱۸۸ حافظ: مرا به رندی و عشق آن فضول عیب کند
غزل شماره ۱۸۸ حافظ دلالت واضح بر این دارد که شاعر در اواخر عمر خود این غزل را سروده است…
غزل شماره ۱۸۷ حافظ: دلا بسوز که سوز تو کارها بکند
غزل شماره ۱۸۷ حافظ محصول ایام جوانی و مربوط به زمان حکومت شاه شیخ ابواسحاق است که حافظ آرزوی تقرب…
غزل شماره ۱۸۶ حافظ: گر می فروش حاجت رندان روا کند
غزل شماره ۱۸۶ حافظ در مقام اعتراض به گفتههای شاه نعمت الله ولی برآمده و محترمانه نظریات این عارف را…