غزل شماره ۳۴۴ حافظ دارای ابیات با معانی مستقل است در حالی که شاعر به بهترین وجهی ابیات این غزل را به هم تلفیق نموده است. حافظ در بیت نخست میگوید تمام طول عمرم را در راه سیر و سلوک...
غزل شماره ۳۴۳ حافظ در رابطه با تورانشاه وزیر لایق شاه شجاع است که شاعر ادعا میکند بیش از چهل سال است نسبت به او ارادت میورزد. حافظ در این غزل به استعاره میگوید چهل سالست کوچکترین خدمتگزار پیر مغان...
غزل شماره ۳۴۲ حافظ در سنین کمال شاعر سروده شده و چنین برمیآید که این عارف با ایمانی کامل، خود را جزئی از کل و کل را خالق متعال میدانسته است. جسم خاکی شاعر و تعلقات دنیایی مانند پوششی است...
غزل شماره ۳۴۱ حافظ در اوایل حکومت امیر مبارزالدین سروده شده و حافظ که یکی از طرفداران حکومت گذشته بوده ایام سختی را سپری میکرده است. حافظ میگوید در رندی از سرزنش دشمنان نمیترسم و راه و روش خودم را...
غزل شماره ۳۴۰ حافظ به احتمال قوی تحت تأثیر غزلی از اوحدی سروده شده و البته دارای مطلعی بسیار زیباتر از غزل اوحدی میباشد. حافظ خود را همچون ظرف بزرگ شراب در هنگام رسیدن در حال جوشش میداند که این...
غزل شماره ۳۳۹ حافظ در دوران میانسالی شاعر و با تسلطی که بر خلق مضامین بکر داشته سروده شده است. این غزل تنها برای شأن و منزلت چشم ساخته شده است. حافظ محبوب را مخاطب قرار داده و میگوید وقتی...
غزل شماره ۳۳۸ حافظ بیان کننده شرح عاشقی شاعر در شیراز است اما متوجه بار عشق روز ازل شده و آن را قسمت ازلی میداند. در بیت اول علاقه بینهایت خود را به چهره زیبا و موی دلپذیر، چشم خمار...
غزل شماره ۳۳۷ حافظ تحت تأثیر غزل شاه نعمت الله ولی بوده و مصراع «به شهر خود روم و شهریار خود باشم» او را در بیت دوم غزل خود گنجانیده است. حافظ که از سفر کردن دل خوشی نداشته است؛...
غزل شماره ۳۳۶ حافظ به احتمال بسیار زیاد اواخر عمر حافظ سروده شده است. شاعر خود را طایر قدس دانسته و با شیخ عطار همعقیده میداند. حافظ میگوید اگر مژده وصل یار را به من برسانند، جان فدا خواهم کرد....
غزل شماره ۳۳۵ حافظ در زمان تبعید به یزد سروده شده است. ایهامات این غزل هم به شاه شجاع برمیگردد و هم حالت تأسف شاعر را از این رویداد میرساند. حافظ میگوید اگر دوباره به خرابات رندان در شیراز برگردم،...
غزل شماره ۳۳۴ حافظ با ساختاری عاشقانه نه از سوز دل یک عاشق که با قلم و اندیشه یک شاعر مستعد و در ایام جوانی شاعر سروده شده است. اگر دست حافظ یکبار دیگر به موهای معشوق برسد، سرش را...