غزل شماره ۴۳۱ حافظ سراپا عاشقانه محصول جوانی شاعر است که ذهن شاعر دربست در تصرف افکار عاشقانه بوده است. حافظ با بوسیدن لب یار و نوشیدن شراب به آب زندگانی و حیات جاودان دست یافته است. سپس میگوید نمیتوانم...
غزل شماره ۴۳۰ حافظ به فاصله کمی پس از سرودن غزل با مطلع «ساقی بیا که شد قدح لاله پر ز می» و در زمان متواری شدن شاه زین العابدین از شیراز سروده شده است. حافظ به مخاطب میگوید اگر...
غزل شماره ۴۲۹ حافظ در سالهای آخر عمر و شعر و شاعری حافظ در زمان سلطنت شاه زین العابدین جوان با لحنی اندرزگویانه سروده شده است. غزل در بهاران سروده شده که باران بهاری باریده و گل لاله را همچون...
غزل شماره ۴۲۸ حافظ از غزلهای عارفانه سنگین و قابل بحث و مطالعه عارفان در هر زمان و با هرگونه شیوه فکری است که در زمان پختگی شاعر سروده شده است. آنگونه که روال غزلسرایی حافظ و عادت شعری اوست،...
غزل شماره ۴۲۷ حافظ برای بهدست آوردن دل شاه شجاع سروده شده و شاهد این امر وصف دو ویژگی شاه شجاع، یکی خال سیاه بر چهره شاه و دیگری زلف بلند او بوده است. چهره محبوب آنچنان زیباست که شمع،...
هنر ملیله سازی، هنر کار با فلزاتی مثل طلا، نقره و مس است که آنها را با دقت و ظرافت به صورت مفتولهای باریک در میآورند و با بهره گیری ازتصویرهای سنتی و طرحهای اسلیمی به یکدیگر پیوند میدهند.
غزل شماره ۴۲۶ حافظ غزلی ملمع و متشکل از مصراعهای فارسی و عربی در هر بیت بوده که تحت تأثیر غزل سنایی سروده شده است. شاعر شخصاً برای دوست نامه مینویسد که سوز و گدازی از زبان عاشق است. حافظ...
غزل شماره ۴۲۵ حافظ یکی از غزلهای نادر است که شاعر در ۹ بیت پشت سر هم در وصف یک محبوب یا شاهد سروده است. معشوق از طبقه بالای جامعه بوده؛ چراکه لباس زرباف از پارچهای لطیف پوشیده و خرامان...
غزل شماره ۴۲۴ حافظ غزلی یکدست عاشقانه و جزو زیباترین عاشقانههای ادبیات فارسی است. شاعر از معشوق میخواهد که او را ترک نکند، چراکه روشنی چشم، مایه آرامش جان و همنفس قلب گریزان حافظ است. یار عاشقان بسیاری دارد که...
غزل شماره ۴۲۳ حافظ یک غزل عرفانی با معانی و تعبیرات عمیق است که حافظ در دوره پیری و اواخر عمر در کمال انسجام و پختگی سروده است. حافظ که گویا تازه از خواب غفلت برخاسته، به در میکده میرود،...
غزل شماره ۴۲۲ حافظ عاشقانهای زیبا برای معشوق زمینی است. محبوب با گیسوان بلند همچون زنجیرش آمده تا دل حافظ دیوانه را در بند بکشد؛ حافظ اظهار امیدواری میکند که یار فرصت و مجال کافی برای عشوه و دلبری داشته...
غزل شماره ۴۲۱ حافظ در سفر تبعید به یزد سروده شده و این اولین غزل شاعر در شهر یزد است که نه در مدح شیخ یحیی بلکه در تعریف خانقاه شیخ دادا سروده شده است. این غزل سرشار از تصویرسازیهای...