غزل شماره ۳۶۰ حافظ همزمان با غزل با مطلع «خرّم آن روز کزین منزل ویران بروم» هنگام تبعید در شهر یزد سروده شده است. حافظ که آرزومند رسیدن به خانه خویش است، با خود عهد میکند در صورت رهایی از...
غزل شماره ۳۵۹ حافظ در زمان تبعید شاعر به شهر یزد سروده شده و از مفاد ابیات مشهود است که آرزوی خلاص شدن از منزل ویران یعنی زندان سکندر را دارد. حافظ میگوید خوشا آن روزی که از این خانه...
غزل شماره ۳۵۸ حافظ در ایام جوانی شاعر و به استقبال غزل خواجو سروده شده و زمان سرودن آن هنگام متواری بودن شاه ابواسحاق است. حافظ میگوید غم روزگار بیانتهاست و چارهای بجز نوشیدن شراب ارغوانی ندارد. هرگز خدمت پیر...
غزل شماره ۳۵۷ حافظ پاسخی به خواجوی کرمانی است و شاعر با تأکید و صراحت اقرار به دیدن نور خدا در مکانی میکند که از نظر افراد ظاهرالصلاح نجس است و به آنها میگوید به دیدن این عجیب بیایند. در...
غزل شماره ۳۵۶ حافظ در زمان تیرگی رابطه شاعر با شاه شجاع و در خطاب به تورانشاه سروده شده است تا مبادا از یادها فراموش شود. حافظ در بیت اول میگوید اگر امکانپذیر شود که زمانی نزد یار بنشینم، از...
با مجموعه متن تشکر از استاد، پیام تقدیر و تشکر از استاد و معلم، متن ادبی تشکر از استاد، متن کوتاه تشکر از استاد، جملات تشکر آمیز از معلم و استاد و ... همراه ما باشید.
با مجموعهای متن تقدیر و تشکر از همکاری، متن تقدیر و تشکر اداری و رسمی بابت همکاری، متن تشکر از همکاری در پروژه، متن ادبی برای تشکر از اولیا و والدین دانش آموزان، تشکر از مدیر، همکاران سابق و عوامل...
غزل شماره ۳۵۵ حافظ در بازگشت شاعر از تبعید یزد به شیراز سروده شده است. حافظ میگوید صلاح در این زمان اینست که به میخانه بروم و مدتی به خوشی در آنجا بگذرانم؛ جام می بنوشم و از ریاکاران دور...
غزل شماره ۳۵۴ حافظ بیانگر شرح اشتیاق به دیدار و ملاقات دوست و مربوط به دوره جوانی حافظ و زمان سلطنت شاه ابواسحاق است. حافظ خطاب به معشوق میگوید تو با مژههای سیاه همانند تیر دین و ایمان مرا نابود...
غزل شماره ۳۵۳ حافظ در پاسخ به افراد نان به نرخ روز خور سروده شده و آینه تمام نمای افکار و اندیشههای این شاعر در زمان حکومت امیر مبارزالدین است. حافظ که از دشمنان سرسخت ریاکاری و زهدفروشی است، میگوید...
غزل شماره ۳۵۲ حافظ از غزلیات دوپهلو است که از آن برداشت عرفانی و برداشت غیرعرفانی میشود. طرفداران برداشت مادی میگویند این غزل پس از آنکه سفر تبعیدگونه شاعر به شهر یزد محرز و مسلّم میشود، برای شاه شجاع سروده...
غزل شماره ۳۵۱ حافظ در دوره کمال شاعر، در دفاع از فلسفه خیامی سروده شده و او با همه تظاهر به رندی در مواردی باطن پاک خود را در شعر مینمایاند. حافظ در این غزل لاف عقل میزند و میگوید...