غزل شماره ۳۵۰ حافظ: به عزم توبه سحر گفتم استخاره کنم
غزل شماره ۳۵۰ حافظ امر به معروف و نهی از منکر امیر مبارزالدین را به مسخره گرفته و به جای…
غزل شماره ۳۴۹ حافظ: دوش سودای رخش گفتم ز سر بیرون کنم
غزل شماره ۳۴۹ حافظ یکی از غزلهایی است که شاعر با هدف نزدیک شدن به شاه شجاع و برگرداندن آب…
غزل شماره ۳۴۸ حافظ: دیده دریا کنم و صبر به صحرا فکنم
غزل شماره ۳۴۸ حافظ یکی از غزلهای عاشقانه حافظ است که در عین داشتن مضامین ثقیل، موسیقی کلام و مورد…
غزل شماره ۳۴۷ حافظ: صنما با غم عشق تو چه تدبیر کنم
غزل شماره ۳۴۷ حافظ غزلی است عاشقانه و یکدست و شاعر در آن تعابیر عرفانی به کار نبرده است. در…
غزل شماره ۳۴۶ حافظ: من نه آن رندم که ترک شاهد و ساغر کنم
غزل شماره ۳۴۶ حافظ در زمان شاه شجاع سروده شده و منظور حافظ از ذکر تُرک شهر آشوب، در پارهای…
غزل شماره ۳۴۵ حافظ: بی تو ای سرو روان با گل و گلشن چه کنم
غزل شماره ۳۴۵ حافظ در قالب عاشقانه و با مضامین عارفانه و با ایهامهای لطیف در زمان شاه شجاع سروده…
غزل شماره ۳۴۴ حافظ: عمریست تا من در طلب هر روز گامی میزنم
غزل شماره ۳۴۴ حافظ دارای ابیات با معانی مستقل است در حالی که شاعر به بهترین وجهی ابیات این غزل…
غزل شماره ۳۴۳ حافظ: چل سال بیش رفت که من لاف میزنم
غزل شماره ۳۴۳ حافظ در رابطه با تورانشاه وزیر لایق شاه شجاع است که شاعر ادعا میکند بیش از چهل…
غزل شماره ۳۴۲ حافظ: حجاب چهره جان میشود غبار تنم
غزل شماره ۳۴۲ حافظ در سنین کمال شاعر سروده شده و چنین برمیآید که این عارف با ایمانی کامل، خود…
دو حکایت خواندنی از بهلول
بهلول که او را با نام های بهلول دانا یا بهلول مجنون کوفی می شناسند، یکی از عقلای مجانین سدهٔ…
غزل شماره ۳۴۱ حافظ: گر من از سرزنش مدعیان اندیشم
غزل شماره ۳۴۱ حافظ در اوایل حکومت امیر مبارزالدین سروده شده و حافظ که یکی از طرفداران حکومت گذشته بوده…
غزل شماره ۳۴۰ حافظ: من که از آتش دل چون خم می در جوشم
غزل شماره ۳۴۰ حافظ به احتمال قوی تحت تأثیر غزلی از اوحدی سروده شده و البته دارای مطلعی بسیار زیباتر…