غزل شماره ۱۸۷ حافظ: دلا بسوز که سوز تو کارها بکند
غزل شماره ۱۸۷ حافظ محصول ایام جوانی و مربوط به زمان حکومت شاه شیخ ابواسحاق است که حافظ آرزوی تقرب…
غزل شماره ۱۸۶ حافظ: گر می فروش حاجت رندان روا کند
غزل شماره ۱۸۶ حافظ در مقام اعتراض به گفتههای شاه نعمت الله ولی برآمده و محترمانه نظریات این عارف را…
غزل شماره ۱۸۵ حافظ: نقدها را بود آیا که عیاری گیرند
غزل شماره ۱۸۵ حافظ در مقابله با ریاکاران سروده شده است. شاعر آرزو میکند که آیا کسی پیدا میشود که…
غزل شماره ۱۸۴ حافظ: دوش دیدم که ملایک در میخانه زدند
غزل شماره ۱۸۴ حافظ از تفسیر آیات قرآن و تشریح خلقت انسان بیان شده و ماحصل کلیه برداشتهای علمی و…
غزل شماره ۱۸۳ حافظ: دوش وقت سحر از غصه نجاتم دادند
غزل شماره ۱۸۳ حافظ با بیانی واضح و موجز حاصل دسترنج ریاضتهای عرفانی و بینش معنوی خود را به بهترین…
غزل شماره ۱۸۲ حافظ: حسب حالی ننوشتی و شد ایامی چند
غزل شماره ۱۸۲ حافظ در زمان تسلط شاه محمود بر شیراز و خطاب به شاه شجاع برای عزیمت مجدد به…
غزل شماره ۱۸۱ حافظ: بعد از این دست من و دامن آن سرو بلند
غزل شماره ۱۸۱ حافظ میگوید از این به بعد، تنها همنشین آن یار زیبا خواهم شد و همچنان عاشق او…
غزل شماره ۱۸۰ حافظ: ای پسته تو خنده زده بر حدیث قند
غزل شماره ۱۸۰ حافظ میگوید ای معشوق لبان تو چنان شیرین است که قند در مقایسه با آن هیچ است،…
غزل شماره ۱۷۹ حافظ: رسید مژده که ایام غم نخواهد ماند
غزل شماره ۱۷۹ حافظ بر اساس اخباری که به شاعر درباره شاه شجاع و تحولات شیراز رسیده سروده شده و…
غزل شماره ۱۷۸ حافظ: هر که شد محرم دل در حرم یار بماند
غزل شماره ۱۷۸ حافظ پس از قتل شاه ابو اسحاق و در زمان حکومت امیر مبارزالدین سروده شده و بازگو…
غزل شماره ۱۷۷ حافظ: نه هر که چهره برافروخت دلبری داند
غزل شماره ۱۷۷ حافظ در زمان تسلط شاه محمود بر شیراز و برای شاه شجاع سروده شده و در آن…
غزل شماره ۱۷۶ حافظ: سحرم دولت بیدار به بالین آمد
غزل شماره ۱۷۶ حافظ در روزهای اول ورود مجدد شاه شجاع به شیراز پس از فراری شدن شاه محمود یعنی…