غزل شماره ۱۴۴ حافظ: به سر جام جم آن گه نظر توانی کرد
غزل شماره ۱۴۴ حافظ به طور غیرمستقیم به یکی از اشعار شاه نعمت الله ولی اشاره میکند. شاه نعمت الله…
غزل شماره ۱۴۳ حافظ: سالها دل طلب جام جم از ما میکرد
غزل شماره ۱۴۳ حافظ غزلی سراپا عارفانه و پاسخگوی راز بزرگی است که همه عرفا در راه شناخت آن گام…
غزل شماره ۱۴۲ حافظ: دوستان دختر رز توبه ز مستوری کرد
غزل شماره ۱۴۲ حافظ به دو نکته اشاره دارد یکی شادی از اینکه بار دیگر در میخانهها گشوده شده و…
غزل شماره ۱۴۱ حافظ: دیدی ای دل که غم عشق دگربار چه کرد
غزل شماره ۱۴۱ حافظ به ظاهر در فراق یار و در باطن به سبب برکناری و غیبت سلطان حاکم شاه…
غزل شماره ۱۴۰ حافظ: دلبر برفت و دلشدگان را خبر نکرد
غزل شماره ۱۴۰ حافظ گلایهمندی از رفتن به مسافرت شاه شجاع و قهر او و خداحافظی نکردن و بی اعتنایی…
غزل شماره ۱۳۹ حافظ: رو بر رهش نهادم و بر من گذر نکرد
غزل شماره ۱۳۹ حافظ در زمانی که با سخنچینی حسودان و تنگنظران مورد خشم و غضب شاه شجاع قرار گرفته…
غزل شماره ۱۳۸ حافظ: یاد باد آن که ز ما وقت سفر یاد نکرد
غزل شماره ۱۳۸ حافظ هنگام مسافرت شاه شجاع به اصفهان سروده شده و از اینکه به دلایلی شاه از شاعر…
غزل شماره ۱۳۷ حافظ: دل از من برد و روی از من نهان کرد
غزل شماره ۱۳۷ حافظ در دوره جوانی و اوایل حکومت امیر مبارزالدین و در غیاب شاه شیخ ابواسحاق سروده شده…
غزل شماره ۱۳۶ حافظ: دست در حلقه آن زلف دوتا نتوان کرد
غزل شماره ۱۳۶ حافظ در زمان شاه شجاع و هنگامی سروده شده که حافظ خود را به شاه نزدیک کرده…
غزل شماره ۱۳۵ حافظ: چو باد عزم سر کوی یار خواهم کرد
غزل شماره ۱۳۵ حافظ پس از شکست شیخ ابواسحاق و تسلط امیر مبارزالدین بر شیراز سروده شده و حافظ از…
غزل شماره ۱۳۴ حافظ: بلبلی خون دلی خورد و گلی حاصل کرد
غزل شماره ۱۳۴ حافظ در زمان درگیری با مخالفان و از دست دادن حمایت شاه شجاع و همزمان با مرگ…
غزل شماره ۱۳۳ حافظ: صوفی نهاد دام و سر حقه باز کرد
غزل شماره ۱۳۳ حافظ با انگیزه انتقاد از صوفی و آن هم احتمالا فردی موردنظر که در لباس صوفیگری اهل…