غزل شماره ۱۴۲ حافظ: دوستان دختر رز توبه ز مستوری کرد
غزل شماره ۱۴۲ حافظ به دو نکته اشاره دارد یکی شادی از اینکه بار دیگر در میخانهها گشوده شده و…
غزل شماره ۱۴۱ حافظ: دیدی ای دل که غم عشق دگربار چه کرد
غزل شماره ۱۴۱ حافظ به ظاهر در فراق یار و در باطن به سبب برکناری و غیبت سلطان حاکم شاه…
غزل شماره ۱۴۰ حافظ: دلبر برفت و دلشدگان را خبر نکرد
غزل شماره ۱۴۰ حافظ گلایهمندی از رفتن به مسافرت شاه شجاع و قهر او و خداحافظی نکردن و بی اعتنایی…
غزل شماره ۱۳۹ حافظ: رو بر رهش نهادم و بر من گذر نکرد
غزل شماره ۱۳۹ حافظ در زمانی که با سخنچینی حسودان و تنگنظران مورد خشم و غضب شاه شجاع قرار گرفته…
غزل شماره ۱۳۸ حافظ: یاد باد آن که ز ما وقت سفر یاد نکرد
غزل شماره ۱۳۸ حافظ هنگام مسافرت شاه شجاع به اصفهان سروده شده و از اینکه به دلایلی شاه از شاعر…
غزل شماره ۱۳۷ حافظ: دل از من برد و روی از من نهان کرد
غزل شماره ۱۳۷ حافظ در دوره جوانی و اوایل حکومت امیر مبارزالدین و در غیاب شاه شیخ ابواسحاق سروده شده…
غزل شماره ۱۳۶ حافظ: دست در حلقه آن زلف دوتا نتوان کرد
غزل شماره ۱۳۶ حافظ در زمان شاه شجاع و هنگامی سروده شده که حافظ خود را به شاه نزدیک کرده…
غزل شماره ۱۳۵ حافظ: چو باد عزم سر کوی یار خواهم کرد
غزل شماره ۱۳۵ حافظ پس از شکست شیخ ابواسحاق و تسلط امیر مبارزالدین بر شیراز سروده شده و حافظ از…
غزل شماره ۱۳۴ حافظ: بلبلی خون دلی خورد و گلی حاصل کرد
غزل شماره ۱۳۴ حافظ در زمان درگیری با مخالفان و از دست دادن حمایت شاه شجاع و همزمان با مرگ…
غزل شماره ۱۳۳ حافظ: صوفی نهاد دام و سر حقه باز کرد
غزل شماره ۱۳۳ حافظ با انگیزه انتقاد از صوفی و آن هم احتمالا فردی موردنظر که در لباس صوفیگری اهل…
غزل شماره ۱۳۲ حافظ: به آب روشن می عارفی طهارت کرد
غزل شماره ۱۳۲ حافظ در اوایل حکومت امیر مبارز الدین سروده شده است و به مقابله با ریاکاران و زاهدنماها…
غزل شماره ۱۳۱ حافظ: بیا که ترک فلک خوان روزه غارت کرد
غزل شماره ۱۳۱ حافظ در یکی از شبهای آخر ماه رمضان در زمان حکومت شاه شجاع و هنگامی که دشمنان…