ستاره | سرویس روانشناسی – گرفتار کردن خودمان در زنجیرهای از بایدها و نبایدها یکی از عواملی است که احساسات منفی را در ما تقویت میکند. اگر بتوانیم بایدهای ذهنیمان را تعدیل کرده و همیشه برای هر احتمالی درصدی قایل شویم خیلی آسانتر میتوانیم با وقایع ناخوشایند روبرو شده و آنچه که روی میدهد را به شکلی منطقی بپذیریم. استفاده از عبارتهای باید و نباید یکی از انواع خطاهای شناختی است که مانع انعکاس واقعیت به طور صحیح در ذهن ما میشود. در ادامه خطای شناختی عبارت های بایددار را بیشتر مورد بررسی قرار میدهیم.
تعریف خطاها یا تحریفات شناختی
خطاهای شناختی، الگوهای تفکر اغراق شده یا غیر منطقی هستند که برای فرد نهادینه شدهاند و باعث وضعیت ناخوشایند روانی فرد مخصوصا افسردگی، اضطراب و .. میشوند. به عبارت دیگر تحریفات شناختی افکاری هستند که باعث میشوند که فرد درک درست و منطقی از مسائل نداشته باشد. این الگوهای تفکر اغلب افکار و احساسات منفی را تقویت کرده و مداومت در داشتن این نگرش منفی نسبت به خود، آینده و دنیا باعث اضطراب و افسردگی و بیماریهای روانی میشود. یکی از این خطاهای شناختی، خطای شناختی عبارت های بایددار است.
خطای شناختی جملات بایدی
خیلی اوقات ما برای خود و اطرافیان خود قوانینی در ذهن طراحی میکنیم و در صورتی که آنها از قوانین خودساخته ما سرپیچی کنند خشمگین و ناراحت شده و درصدد تنبیه خود یا آنها برمیآییم. او نباید با من این چنین رفتار میکرد. او نباید چنین حرفی میزد. او نباید برخلاف میل من عمل میکرد. من باید موفق شوم. باید خوب عمل کنم، و اگر خوب عمل نکنم یعنی شکست خوردهام. من باید در این مجلس بهترین باشم. دیگران باید مرا دوست داشته باشند. من باید قادر به انجام دادن هر کاری باشم. همه چیز باید خوب باشد. من نباید ناراحت باشم. فرزندانم باید به من سر بزنند.
خطای شناختی عبارت های بایددار باعث میشود شما در تفسیر رویدادها به جای اینکه به سادگی بر آنچه که هست متمرکز شوید، بر آنچه که باید باشد تاکید میورزید و این منجر به آرمانگرایی و کمالگرایی و حتی پرخاشگری میشود. آن دسته از عبارت های «باید» دار و انواع و اقسام کلماتی که «باید» را به شکلی تداعی میکنند، هنگامی که بر ضد شما به کار برده میشوند، به احساس تقصیر و نومیدی منجر میگردند. اما همین باورها، اگر متوجه سایرین و یا جهان به طور کلی شود منجر به خشم و دلسردی میگردد. روانشناسان معتقدند مثلا به جای اینکه بگوییم او نباید آن حرف را میزد، بگوییم بهتر بود آن حرف را نمیزد.
انعطافناپذیری در این خطا به دلیل بار عاطفی و هیجانی زیاد، باعث فشار روانی و خشم ما میشود. کلید رمز این است که به تفاوتهای دیگران، نیازها، محدودیتها، ترسها، لذات و شیوه تربیتی خانوادگی و اجتماعی توجه کنیم. علاوه بر این ما نمیتوانیم اطمینان داشته باشیم که ارزشهای ما برای دیگران قابل استفاده باشد. شما حق دارید اظهارنظر کنید اما باید جایی هم برای اشتباه خود و دیگری در نظر گرفت.
برخی سعی میکنند با «باید»ها و «نباید»ها به خود انگیزه بدهند. برای مثال «نباید آن شیرینی را بخورم». این نوع فکر اغلب بی تاثیر است زیرا بایدها تولید تمرد میکنند و اشخاص تشویق میشوند که درست برعکس آن را انجام دهند.
مثال خطای شناختی عبارت های بایددار
نوازنده بسیار خوبی پس از نواختن یک قطعه دشوار پیانو با خود گفت:«نباید اینهمه اشتباه میکردم». آنقدر تحت تاثیر این عبارت قرار گرفت که چند روز متوالی حال و روز بدی داشت.
فرد افسرده ای را تصور کنید که در یکی از جلسات درمانی خود به اندیشههای منفی خود اشاره میکند اندیشههایی که برخی از آنان عبارتند از:
- من شکست خوردهام
- هرگز در کاری موفق نمیشوم
- نباید چنین احساسی داشته باشم
- هرگز نباید از کودکانم دلگیر شوم
هرکدام از این افکار اتوماتیک و منفی نشان دهنده یک خطای شناختی است. اما دو عبارت آخر خطای شناختی عبارت های بایددار را نشان میدهد. این فرد به خود میگوید که «باید همیشه بخواهد که با بچههایش باشد و هرگز نباید از آنها دلگیر شود». با آنکه ممکن است یک پدر مطلوب چنین خصوصیاتی داشته باشد پدران حقیقی ما از چنین خصوصیتی برخوردار نیستند. همچنین او مطرح کرده که «نباید چنین احساس نامطلوبی داشته باشد».در حالی که فکر منطقی جایگزین میتواند این باشد که چون افسرده است چنین احساسی دارد و با درمان میتواند این احساس خود را از بین ببرد.
شما نیز خطاهای شناختی و جملات بایدی خود را بیابید و با تعدیل آنها احساس بهتری خواهید داشت. میتوانید برای آشنایی با سایر خطاها و تحریفات شناختی و نیز چگونگی اصلاح آن برای داشتن احساس بهتر به مقاله زیر مراجعه نمایید: