طرز فکر ثروتمندان
ذهن ما تنها یک هدف اصلی دارد و آن هم بقاست. به همین دلیل است که برای حفاظت از وضعیت موجود مبارزه میکند. هرچیزی که خارج از عرف باشد برای ذهن یک تهدید بالقوه محسوب میشود بنابراین تلاش میکند شما را عقب بکشد و در جایی که الان هستید نگه دارد. مشکل این است که با این کار – که با هدف محافظت از شما انجام میشود – شما را از فرصتهای جدید، یادگیری، رشد و همهی چیزهایی که ثروتمند شدن لازم دارد، دور نگه میدارد. پس چهکار میتوان کرد که طرز فکر ثروتمندان را در خودمان پرورش دهیم؟
در اینجا چند توصیه از راب ریپول، یکی از سخنرانان Success Resources و دانشجوی «تی هارو اکر»، آمده است. هارو اکر نویسندهی پرفروشترین کتاب نیویورک به نام «رازهای ذهن یک میلیونر» است.
۱. بر چیزی که میخواهید تمرکز کنید نه چیزی که نمیخواهید
از هر فرد ثروتمند و موفقی که بپرسید؛ او درباره قدرت تفکر مثبت و تجسم به شما خواهد گفت. آنها خواهند گفت که باید آنچه را که میخواهید مشخص کنید و با انجام این کار، همهی آنچه که طلب میکنید را به زندگی خود جذب خواهید کرد. اما یک نکته وجود دارد… زمانی که تجسم میکنید، باید آن را در چارچوب مثبتی قرار دهید. این یکی از اصلیترین نکات در طرز فکر ثروتمندان است. اگر تجسمهای خود را منفی ببینید، همان منفیها را جذب میکنید.
چرا؟ چون «نمیخواهمها» مثل همان ۶ ثانیهی اول تماس تلفنی هستند. اینها شنیده نمیشوند؛ بنابراین اگر شغلی را میخواهید، باید فکر کنید که «این کار را میخواهم» به جای آنکه فکر کنید «نمی خواهم شغل دیگری داشته باشم». ذهن شما «نمیخواهم» را نمیشنود و «شغل دیگری» برایتان به ارمغان میآورد!
۲. یک مربی پیدا کنید
یک مربی یا الگو پیدا کنید و بعد از او کپی برداری کنید. بله، کپی! سعی نکنید چرخ را دوباره اختراع کنید. اغلب ما پیش خودمان فکر میکنیم: «من میتونم این کار رو به روش خودم و بهتر انجام بدم» و بعد شروع میکنیم و … شکست میخوریم! از دستورالعملهای ثابت شده برای رسیدن به موفقیت کپیبرداری کنید؛ و اگر هنوز هم اصرار دارید که کار خود را انجام دهید، لطفا بعد از رسیدن به موفقیت آن را انجام دهید! فعلا کسی را پیدا کنید که الهام بخش شما باشد. اگر میتوانید، با آنها ارتباط بگیرید، مشاوره دریافت کنید و حرف بزنید. اگر نه، زندگینامهشان را بخوانید، دورههای آموزشی، ویدئوها، مقالات یا هر محتوای دیگری که به آنها مربوط باشد را پیدا کنید و از آنها یادبگیرید.
۳. اجازه ندهید «ایگو» یا «خود» شما کنترلتان کند
خیلی وقتها، ما کنترل رفتارمان را به ایگو (Ego) میدهیم. زمانی که کسی به ما آسیب میزند، وقتی از کسی «نه» میشنویم، وقتی ما را رد میکنند… ما برای مراقبت از نفسمان ایگو را فعال میکنیم. مسئله این است که ایگو، در چنین شرایطی چیزهایی طلب میکند که در بلند مدت به نفع ما نیست.
مثلا فرض کنید که شما فردی الهام بخش را پیدا کردهاید که میخواهید به شما کمک کند. جلو میروید و با هیجان از او میخواهید که مربی شما شود و او بدون هیچ توضیحی به شما میگوید «نه»! واکنشتان چگونه خواهد بود؟ «بسیار خب! از این کارت پشیمون میشی، حالا میبینی! من مربی بهتری پیدا میکنم»
۴. با خودتان مانند دوست صمیمیتان رفتار کنید
تا به حال دقت کرده اید که به خودتان چگونه حرف میزنید؟ صادق باشید، اگر بهترین دوست شما با شما اینگونه صحبت کند، هرگز دوست او نخواهید ماند! ما اغلب نسبت به خود بیاحترام، خشن و بازدارنده هستیم. اما اینگونه با دیگران رفتار نمیکنیم. پس چرا با خودمان انقدر بدیم؟
این طرز رفتار را تغییر دهید؛ دفعه بعدی که اشتباهی مرتکب شدید، فکر کنید که بهترین دوستتان چنین کاری کرده است، به او چه میگویید؟ حالا نوبت خود شماست، همانها را تکرار کن!
۵. هیچ موفقیتی کوچک و بیارزش نیست
اینها هم، همه موفقیت هستند. چیزی تحت عنوان موفقیت کوچک یا بزرگ وجود ندارد. در طرز فکر ثروتمندان موفقیتها به دو دستهی «ارزش جشن گرفتن داره» و «ارزش جشن گرفتن نداره» تقسیم نمیشود. اگر دقت کنید، همهی موفقیتها حساب هستند و برای همه باید جشن بگیرید. مهم نیست چقدر بزرگند. موفقیتهای کوچک را با آغوش باز بپذیرید و ببینید که در بلند مدت همهی اینها به یک موفقیت نهایی تبدیل میشوند.
۶. تنها در شرایط غیر راحت رشد میکنید
«تی. هارو اکر» میگوید: «اگر میخواهید میوه را تغییر دهید، ریشه را عوض کنید» شما باید از منطقهی راحتی خود بیرون بیایید تا تغییر ایجاد کنید. اگر از آنچه که در زندگی دارید چندان راضی نیستید، پس تغییر ایجاد کنید. بروید و خود را به چالش بکشید این تنها راه رشد و یادگیری است.
دفعه بعد که حس کردید نگرانید و در دلتان رخت میشویند، با خود بگویید: «دارم یاد میگیرم. من در حال تبدیل شدن به یک فرد بهتر هستم. من در حال موفقتر شدن هستم» به جای ترس و مبارزه با ناراحتی، آن را در آغوش بگیرید.
دست از برنامه ریزی بیشتر بردارید و اقدام کنید.
ما گاهی تنها فکر میکنیم که موفق هستیم. ما میخواهیم کاری را انجام دهیم، و بعد شروع به برنامهریزی و برنامهریزی و برنامهریزی و … میکنیم. در واقع ما بیش از حد برنامهریزی میکنیم!
یک پیشنهاد سه مرحله ای:
آماده؟ آتش! هدف گیری.
بله، اول آتش بعد هدف گیری. اصولا ما زمان زیادی را با هدفگیری صرف میکنیم، اما هیچوقت شلیک نمیکنیم. اگر تا به حال عکاسی کرده باشید، حتما میدانید که هر چه بیشتر برای هدف گیری وقت بگذارید، لرزش دستتان بیشتر میشود. به جای آن، سریع دستها را بالا ببرید، هدف را ببینید و بوم! آتش. در نهایت این نکته کلیدیترین طرز فکر فکر ثروتمندان است.
نتیجه گیری