جریان سیال ذهن در روانشناسی و ادبیات

جریان سیال ذهن (stream of consciousness) به جریان افکار و احساسات خارج از قواعد دستوری یا خط زمانی در محتوای آگاهی فرد گفته می‌شود. در ادبیات جریان سیال ذهن یک تکنیک داستان نویسی است.

جریان سیال ذهن
ستاره | سرویس روانشناسی – جریان سیال ذهن یک اصطلاح روانشناسی است که به عنوان یک تکنیک در داستان نویسی و ادبیات به کار برده می‌شود. استفاده از این تکنیک در داستان نویسی، به بعد از جنگ جهانی اول بازمی‌گردد که هنر مدرن و خروج از چارچوب‌های کلاسیک رواج پیدا کرد. در این مطلب با تعریف جریان سیال ذهن در روانشناسی و ادبیات بیشتر آشنا خواهید شد.

جریان سیال ذهن در روانشناسی

جریان سیال ذهن (stream of consciousness) در روانشناسی به جریان مداوم عقاید، افکار و احساسات گفته می‌شود که محتوای آگاهی فردی را تشکیل می‌دهد. این اصطلاح اولین بار توسط ویلیام جیمز به کار برده شد. طبق تعریف جیمز؛ افکار، احساسات و خاطراتی که بیرون از حوزه آگاهی اولیه فرد هستند، نه به صورت زنجیره‌وار بلکه به صورت جریانی سیال آشکار می‌شوند.
جریان سیال ذهن، جریان افکار در ذهن آگاه است. مطالعات تحقیقاتی نشان داده‌اند که ما یک واقعه ذهنی را همزمان با یک جریان سریع ذهنی تجربه می‌کنیم و طیف گسترده‌ای از افکار (که فرد از آن آگاه است) می‌تواند محتوای این جریان را تشکیل دهد. تظاهرات لحظه به لحظه جریان سیال ذهن تحت تأثیر قوانین جسمی، بیولوژیکی، روانشناختی، ارادی و جهانی است. 

 

جریان سیال ذهن

 

در این تکنیک، ذهنیات بر اساس شرایط و خارج از قواعد زمانی (حالتی در آینده، حال، گذشته دور یا خیلی نزدیک) بازیابی می‌شوند. در واقع قاعده و قانون مشخصی برای بیان خاطرات در ذهن وجود ندارد. کسی به غیر از خود فرد از این خاطرات و تک گویی درونی آگاهی ندارد و جریان سیال ذهن هر کس متوجه خود اوست.

 
تمرین ذهن آگاهی که در مورد آگاهی لحظه به لحظه از تجربه ذهنی فرد است، به فرد کمک می‌کند تا مستقیما جریان سیال ذهن را تجربه کرده و به تدریج، خودشناسی و خرد خود را پرورش دهد.

 

جریان سیال ذهن در ادبیات و داستان نویسی

جریان سیال ذهن یک تکنیک ادبی است که در آن جریان افکار و احساسات شخصیت‌ها به شکل فرایندی طولانی از تک‌گویی‌ها و گفتار با خود بیان می‌شود. در واقع جریان ذهنی یک شخصیت بدون هیچ قاعده‌ای و به شکل آمیزه‌ای از افکار و احساسات هوشیار و نیمه هوشیار و تداعی‌های تصادفی شکل می‌گیرد. 
استفاده از این تکنیک در دورانی رواج پیدا کرد که هنرمندان به خاطر بی اعتمادی به جهان خارج و ناامیدی، به سمت درون خود گرایش پیدا کردند و تلاش نمودند تا بیشتر دنیای ناشناخته درون انسان را واکاوی نمایند. تکنیک جریان سیال ذهن از درون تاریکی‌ها و ناامیدی‌های هنرمندان رویید و به شیوه‌ای از روایت داستان بدل شد که در آن تجربیات درونی و حسی شخصیت‌های داستان در سطحی از ذهن بیان می‌شود که مرحله یا سطح پیش‌گفتار نام دارد.

 

جریان سیال ذهن در داستان نویسی

 

سطح پیش گفتار

سطح ذهنی پیش‌گفتار جایی از ذهن است که هنوز کلمات برای بیان و آشکارسازی شکل نگرفته‌اند و ذهن به صورتی هوشیار و نیمه هوشیار بدون رعایت قواعد زبانی و زمانی و بدون پیروی از نظم یا سانسور جمله سازی می‌کند. در واقع ذهن برای بیان منطقی گفتار و ارتباط کلامی لازم است اطلاعات خود را به طور کامل پردازش کرده و بعد از عبور از فیلترهای ذهنی و سانسور، محتویات خود را به شکل گفتار آشکار سازد. در پیش‌گفتار در واقع لایه‌هایی از آگاهی به سطح ارتباطی نمی‌رسد.
لازم است اشاره شود که سطح پیش گفتار ذهن در بخش آگاه ذهن قرار داشته و با ضمیر ناخودآگاه متفاوت است. اما در عین حال محتویات آن به طور کامل در گفتار منعکس نمی‌شود. فرض کنید فردی را برای اولین بار می‌بینید ممکن است در ذهن خود بگویید شبیه به فلان شخص است یا خیلی خوش قیافه است. این تنها از ذهن شما می‌گذرد و آن را به زبان نمی‌آورید.

سبک داستان نویسی جریان سیال ذهن

در سبک داستانی جریان سیال ذهن، بر خلاف داستان‌هایی که با زاویه دید دانای کل روایت می‌شوند، لایه‌های پیش گفتار ذهن قهرمان قصه بدون قاعده و نظم، از ذهن او بیرون کشیده شده و به روی کاغذ می‌آید. داستان با تک گویی ذهنی و روانی شخصیت‌ها پیش می‌رود تا ذهنیت و حس درونی آن‌ها را به خواننده منتقل کند.
در این سبک داستانی، نویسنده فارغ از رئالیسم جبری، ذهنیات شخصیت داستان را بدون دستکاری و حتی بدون رعایت دستور زبان بیان کرده و این خواننده است که باید از میان این بی نظمی‌ها و با قرار دادن تکه‌های پراکنده در کنار هم وقایع را کشف کند.

 

سبک جریان سیال ذهن در داستان نویسی

 

در این سبک رمان نویسی نقش زمان نیز به نحوی پیچیده‌تر است. در واقع داستان تابع زمان خطی نیست و گذشته، حال و آینده می‌تواند همزمان یا با خطی غیرمنطقی جریان داشته باشد. مثلا ممکن است دو خاطره دور از هم در یک آن به ذهن شخصیت داستان هجوم آورده و حس و حالی پیچیده ایجاد کند.
هدف این سبک از داستان نویسی نه بیان واقعه که ارائه چشم انداز ذهن است. داستان نویسی به سبک جریان سیال ذهن خواننده را وامی‌دارد تا به یک اتفاق از دریچه ذهن شخصیت بنگرد. در اصل خواننده نه از بیرون که از درون به وقایع نگریسته و با داستان پیش می‌رود.

 

ویژگی‌های آثار ادبی جریان سیال ذهن

مهمترین ویژگی‌های آثاری که با سبک جریان سیال ذهن نوشته می‌شوند عبارتند از:
  • تکنیک‌ها شامل تک‌گویی درونی مستقیم، تک‌گویی درونی غیر مستقیم، دیدگاه دانای کل و حدیث نفس است.
    • تک گویی درونی مستقیم: در تک گویی درونی مستقیم تجربیات درونی شخصیت داستان مستقیما از ذهن او بیان می‌شود و حضور نویسنده به عنوان شخص سوم حس نمی‌شود. در واقع خواننده نیازی ندارد که توسط نویسنده راهنمایی شود.
    • تک گویی درونی غیر مستقیم: در این تکنیک نویسنده نیز در داستان حضور داشته و با تک گویی‌های درونی شخصیت پیش می‌رود. این نویسنده است که ذهنیات شخصیت را به خواننده منتقل می‌کند و به عنوان دانای کل و با زاویه دید سوم شخص ذهنیات شخصیت داستان را توصیف می‌کند.
    • دانای کل و حدیث نفس: در داستان نویسی به شیوه جریان سیال ذهن از تکنیک‌های نویسندگی دانای کل و حدیث نفس به شکل خاصی استفاده می‌شود. از آنجا که زمان جریان خطی ندارد؛ ممکن است نویسنده یا راوی بدون دلایل روشن یا توضیح خاصی، در زمان‌ها و مکان‌های مختلف جا‌به‌جا شود یا از اندیشه‌ی کسی به اندیشه دیگری رفته و بازگردد.
  • زبان داستان به شکلی استعاری است و با سه مقوله ابهام، شعرگونگی و دیگر ترفند‌ها به زبان ذهن نزدیک می‌شود.
  • دو زمان بیرونی و درونی وجود دارد.
  • روابط علت و معلولی و طرح داستان حذف می‌شود.
  • ماجرا و قصه، در مقایسه با بیان ذهنیات کم‌رنگ است.
  • تسلسل زمانی رعایت نمی‌شود.
  • دانای کل به شکل سنتی، حذف شده است.

 

آثاری به سبک جریان سیال ذهن

 

برخی از آثار نوشته شده به شیوه جریان سیال ذهن

در ادبیات فارسی این شیوه برای اولین بار توسط صادق هدایت در «بوف کور» به کار گرفته شد و یکی از موفق‌ترین آثار در این زمینه «شازده احتجاب» از گلشیری است. از جمله آثار دیگر می‌توان به موارد زیر اشاره کرد:

  • سنگ صبور صادق چوبک
  • ملکوت بهرام صادقی
  • قاعده بازی اثر هرمز شهدادی
  • دلدادگی اثر شهریار مندنی پور
  • سمفونی مردگان عباس معروفی

جیمز جویس، مارسل پروست و ویلیام فاکنر از نویسندگان پیشگام این سبک در غرب هستند. برخی از رمان‌های معروف در ادبیات انگلیسی که از شیوه جریان سیال ذهن استفاده کرده‌اند عبارتند از:

  • خشم و هیاهو نوشته‌ی ویلیام فاکنر
  • موج‌ها از ویرجینیا ولف
  • یوللیس از جیمز جویس
  • خانه از ویرجینیا ولف

 

سخن آخر

یکی از موانعی که باعث می‌شود درک رمان‌هایی که به شیوه جریان سیال ذهن نوشته شده‌اند سخت باشد، عدم وجود نظم و طرحی منطقی در روایت است. شما به عنوان خواننده اگر بخواهید فهم درستی از چنین داستان‌هایی داشته باشید باید بتوانید قدم به قدم با نویسنده پیش رفته و با نفوذ در ذهن شخصیت داستان، زمان و مکان مختص به او را درک کنید. در این گونه رمان‌ها آنچه بر هر چیزی اولویت دارد ابهام است و نویسنده شما را به یک‌باره و بی مقدمه به وسط داستان می‌کشاند. آگاهی از تعریف جریان سیال ذهن به شما کمک می‌کند تا بتوانید به درک درستی از این آثار ادبی برسید. 

خواندن مقاله «خودآگاهی چیست و چگونه آن را در خودمان تقویت کنیم؟» نیز به شما کمک می‌کند بتوانید به ذهن آگاه خود نزدیک‌‌تر شده و بر جریان سیال ذهنی‌تان کنترل بیشتری داشته باشید.  

یادتون نره این مقاله رو به اشتراک بگذارید.
مطالب مرتبط

نظر خود را بنویسید