حکایت شنیدنی از ضرب المثل قوز بالای قوز

اگر ضرب‌المثل “قوز بالای قوز” را شنیده‌اید ؛ اما داستان پشت آن را نمی‌دانید؛ با ما همراه باشید تا حکایت این ضرب‌المثل شیرین را برای شما نقل کنیم.

حکایت قوز بالای قوز

حکایت‌ها داستان‌های زیبا و شنیدنی هستند که می‌توانند در قالب یک قصه شیرین یا تلخ، پند و اندرز زیادی به ما بدهند. در این حکایت جدید از سایت ستاره، قصد داریم در مورد ضرب المثل قوز بالای قوز و داستان پشت آن حرف بزنیم با ما همراه باشید.

معنای ضرب المثل قوز بالای قوز

قوز بالای قوز زمانی به کار برده می‌شود که فردی در یک مصیبت و مشکل باشد و با کارهای نسنجیده خود باعث شود که مشکلات و گرفتاری‌هایش بیشتر و بیشتر شود. در این موارد می‌گویند “قوز بالای قوز شده است”.

بیشتر بخوانید:  معنی و داستان ضرب المثل “هم خدا را می‌ خواهد هم خرما را”

داستان ضرب المثل قوز بالای قوز

قوز بالای قوز
داستان ضرب المثل قوز بالای قوز

در این داستان، دو دوست در یک شهر کوچکی زندگی می‌کردند که هردو یک قوز داشتند و این باعث شده بود که همه آن‌ها را مسخره کنند.

با اینحال یکی از این دو مرد که قوز بزرگی بر پشت خود داشت مهربان‌تر و خوش روتر بود؛ اما دوست دیگر یک مرد بداخلاق بود که همه از او دوری می‌کردند.

در یک شب مهتابی مرد قوزدار خوش اخلاق تصمیم می‌گیرد به حمام برود. وقتی وارد حمام می‌شود صدای ساز و دهل می‌شنود؛ اما اعتنا نمی‌کند و وارد حمام می‌شود.

وقتی در حال درآوردن لباس‌هایش بود؛ متوجه می‌شود تعدادی آدم در حمام در حال آواز و رقصیدن هستند. مرد داستان ما هم که خیلی خوش برخورد بود؛ شروع به رقص و آواز می‌کند. در حین رقصیدن متوجه پاهای این افراد می‌شود و مطمئن می‌شود که آن‌ها انسان نیستند؛ بلکه از ما بهتران هستند.

خیلی می‌ترسد؛ اما به خدا توکل می‌کند و به رقص و آواز ادامه می‌دهد. از ما بهتران وقتی می‌بینند یک انسان عجیب در کنار آن‌ها می‌رقصد و شادی می‌کند؛ به کنارش می‌آیند و  قوز او را بر می‌دارند.

مرد هم با خوشحالی به خانه می‌رود و همه می‌بینند که دیگر قوز ندارد.

وقتی دوست بداخلاقش از این داستان مطلع می‌شود به نزد دوستش می‌رود و از او می‌پرسد که چه کار کرده است که دیگر قوز ندارد و قوزش صاف شده است.

مرد هم ماجرای آن شب را تعریف کرد. چند شب بعد دوستش هم به حمام می‌رود.

و بله متوجه می‌شود داستان حقیقت دارد و تعداد زیادی از ما بهتران در حمام هستند. دوست بداخلاق داستان ما هم بدون فکر شروع به رقصیدن می‌کند. اما بخت با او یار نبود.

آن روز از ما بهتران عزادار بودند و وقتی می‌بینند  این مرد در حال آواز خواندن و خوشحالی کردن است، اوقاتشان تلخ شد. قوز آن مرد اولی را می‌آورند و می‌گذارند بالای قوزش.

مرد که متوجه می‌شود کار اشتباهی کرده می‌گوید: «ای وای، دیدی که چه به روزم شد، قوز بالا قوز شدم!» 

بیشتر بخوانید: حکایت و داستان ضرب المثل کشک چی!؟ پشم چی!؟ به همراه معنی

بنابراین می‌بینید که این ضرب المثل در زمانی استفاده می‌شود که یک نفر گرفتار مصیبت و مشکلی شده و با کار اشتباه خود، مصیبت جدیدی هم برای خودش به وجود می‌آورد.

لطفا نظرات و پیشنهادات خود را در انتهای همین مطلب با ما و دیگر کاربران ستاره به اشتراک گذارید.

 

یادتون نره این مقاله رو به اشتراک بگذارید.
مطالب مرتبط

نظر خود را بنویسید