در این مطلب، معنی درس چنار و کدوبن، کلمات سخت، همخانواده و متضاد آن را میخوانید.
معنی شعر چنار و کدوبن
بوتهی کدویی در کنار چنار کهنسال و بلندقامتی رویید؛ در مدت بیست روز، قد کشید، از تنهی درخت پیچ خورد و به بالاترین شاخهی چنار رسید. همین که خود را در آن بالا دید، باورش شد که خیلی بزرگ شده است. نگاهی به چنار کرد و …
معنی کلمات:
- کدوبن: بوته کدو
- قد کشید: رشد کرد، بزرگ شد
کلمات مخالف:
- بالاترین≠ پایین ترین
پرسید از آن چنار که «تو، چند سالهای؟»
گفتا: «دویست باشد و اکنون زیادتی است»
معنی: بوته کدو از درخت چنار پرسید که تو چند ساله هستی؟ چنار پاسخ داد: دویست سال دارم و اکنون این، عمر زیادی است.
خندید ازو کدو، که «من از تو، به بیست روز
برتر شدم، بگو تو که این کاهلی ز چیست؟»
معنی: بوته کدو به او خندید و گفت که من با گذشت بیست روز از جوانه زدن و رشد از تو برتر و بلندتر شدم، جواب بده که علت این تنبلی چیست؟
معنی کلمات:
- ازو: از او
- کاهلی: سستی، تنبلی
کلمات مخالف:
- کاهلی≠ زرنگی
او را چنار گفت: که «امروز، ای کدو
با تو مرا هنوز، نه هنگام داوری است
معنی: چنار به او گفت که ای کدو اکنون، هنوز زمان داوری میان من و تو نیست.
فردا که بر من و تو، وزد باد مهرگان
آنگه شود پدید، که نامرد و مرد کیست.»
معنی: فردا که باد پاییزی بر من و تو بوزد، در آن هنگام آشکار میشود که مرد و نامرد چه کسی است؟ (چه کسی برتر است؟)
معنی کلمات:
- داوری: قضاوت
- مهرگان: اوایل پاییز
- آنگه: آن گاه
کلمات مخالف:
- نامرد≠ مرد
معنی شعر چنار و کدوبن
در زیر پای درخت چناری، بوته کدویی ریشه دواند و آنقدر رشد کرد که در مدت بیست روز از درخت چنار بزرگتر شد. بوته کدو از چنار پرسید چند سال داری؟ چنار پاسخ داد: بیشتر از سی سال. کدو خندهای کرد و گفت: من بعد از بیست روز از تو بزرگتر شدهام و بالاتر از تو قرار گرفتهام، به من بگو که علت این سستی و تنبلی چیست؟ چنار پاسخ داد که امروز روز قضاوت و داوری نیست، روزی که باد پاییز بر من و تو بوزد آن وقت مشخص خواهد شد که چه کسی مرد است و چه کسی نامرد.
نقش شخصیت ها در مناظره چنار و کدو
چنار در این داستان کوتاه و زیبا، نماینده آدمهای با تجربه و دنیادیده است، آدمهایی که فقط ظاهر امور را نمیبینند و دید عمیقتری دارند، اما کدو نماینده آدمهایی است که به خاطر خامی و بیتجربگی، بیدلیل به خود مغرور میشوند و گول ظاهر را میخورند.
پیام داستان چنار و کدوبن
این داستان به ما نشان میدهد که نباید به سادگی و با دیدن ظواهر، در مورد چیزی قضاوت کرد، بلکه در سختیهاست که واقعیت خیلی چیزها مشخص میشود. همچنین نشان میدهد که معمولا آدمهای باتجربه، آرامش و وقار بیشتری دارند؛ چون هیچوقت گول ظاهر اتفاقات را نمیخورند. اما آدمهای خام و بیتجربه، معمولا خیلی زود و غیرمنصفانه قضاوت میکنند که اکثر این قضاوتها هم غلط است و نتیجه ظاهربینی و غرور کاذب است. اینها نشان میدهد که در زندگی باید صبور بود و هیچوقت از روی ظاهر قضاوت نکرد.