در این مطلب، معنی کلمات سخت، کلمات همخانواده و مخالف و خلاصه درس «راز گل سرخ» را توضیح میدهیم.
معنی راز گل سرخ کلاس پنجم
در دشتی بزرگ و سرسبز، پروانه ای زندگی می کرد، با بالهایی زیبا و خوش رنگ. پروانه آن قدر زیبا بود که پروانه های دشت همیشه درباره ی او حرف می زدند و بعضی از آنها به زیبایی بالهای او حسرت میخوردند.
هر روز صبح که خورشید زیبا از پشت کوه بیرون میآمد، پروانه از خواب بیدار می شد، صورتش را با شبنم گل ها می شست، بعد به سراغ برکه ای می رفت که در کنار دشت قرار داشت، چرخی روی آن می زد و بال های رنگارنگش را در آب می دید و زیبایی خودش را تحسین می کرد. او با غرور شاخک هایش را بالا می گرفت و در دشت به پرواز در می آمد تا بال های زیبایش را به نمایش بگذارد.
معنی برخی از عبارات:
هر روز صبح که خورشید زیبا از پشت کوه بیرون میآمد: هر روز صبح که خورشید طلوع میکرد
معنی کلمات:
- حسرت: افسوس، آرزو
- برکه: آبگیر
- تحسین کردن: ستایش کردن
کلمات همخانواده:
- غرور: مغرور، غرار
کلمات مخالف:
- بزرگ# کوچک
- زیبا# زشت
- صبح# شب
- بیرون# داخل، درون
- بیدار# خواب
♦♦♦
یک روز هنگام غروب که خورشید، نورش را پشت کوه ها پنهان می کرد، پروانه ها دور هم جمع شدند.
آنها دربارهی غرور و خودبینی پروانه با برکه صحبت کردند و از او خواستند تا کاری کند که پروانه، دیگر نتواند خودش را در آب برکه تماشا کند.
صبح روز بعد، پروانه از خواب بیدار شد مثل همیشه به سراغ برکه رفت تا خود را در آب تماشا کند و از زیبایی بالهایش لذت ببرد. وقتی به برکه رسید، ناگهان برکه با کمک نسیم ملایمی که میوزید، شروع به تکان خوردن کرد و موجهای کوچکی روی خودش به وجود آورد.
پروانه هر چه تلاش کرد، نتوانست خود را در آب ببیند. او که از کار برکه بسیار ناراحت شده بود، مثل همیشه با غرور به سمت علفزار به پرواز درآمد. ولی به هر طرف که میرفت پروانههای دیگر به جای اینکه دورش حلقه بزنند و از زیبایی او تعریف کنند، از او فاصله میگرفتند و به سمتی دیگر پرواز میکردند.
معنی برخی از عبارات:
یک روز هنگام غروب که خورشید، نورش را پشت کوه ها پنهان می کرد: یک روز وقتی که خورشید داشت غروب میکرد
معنی کلمات:
- خودبینی: غرور
- تلاش: کوشش
کلمات همخانواده:
- لذت: التذاذ
کلمات مخالف:
- غروب# طلوع
- ناراحت# شاد
- شروع# پایان
- پنهان# پیدا
پروانه ی مغرور، وقتی دید که پروانهها به او توجهی نمیکنند، ناراحت و غمگین به روی گل سرخی که گلبرگهایش را باز کرده بود، نشست. پروانه که عادت نداشت به غیر از خودش از کس دیگری تعریف کند، با دیدن زیبایی و شادابی گل به شگفت آمد و گفت: «به به! تو چه گل سرخ زیبایی هستی!» گل سرخ، لبخندی زد و گفت: «از گلبرگهایم تشکر کن؛ که سرخی، زیبایی و بوی خوش من از آنهاست.»
هنوز صحبتهای گل سرخ تمام نشده بود که همهی گلبرگ ها یک صدا گفتند: «از ما تشکر نکن. از برگها تشکر کن که نور خورشید را میگیرند و برای ما غذا درست میکنند و باعث خوش بویی و خوش رنگی ما میشوند.»
کلمات همخانواده:
- تعریف کردن: ستایش کردن، توصیف کردن و بیان نمودن و صفات پسندیده
- به شگفت آمدن: شگفت انگیز بنظر رسیدن، حیرت کردن
- تشکر: سپاس داری نمودن
کلمات مخالف:
- توجه# بی اعتنا
- تمام# آغاز
♦♦♦
برگها گفتند: «لازم نیست از ما تشکر کنی؛ از ساقه تشکر کن که آب و مواد لازم را از ریشه میگیرد و به ما میرساند تا با آنها غذا درست کنیم.» ساقه گفت: «از من هم نباید تشکر کنی؛ از ریشه تشکر کن که آب و غذای لازم را از زمین جذب میکند تا من بتوانم آنها را به برگها برسانم.»
ریشه گفت: «تو از من نباید تشکر کنی؛ بلکه باید از زمین سپاسگزار باشی، چون من آب و مواد غذایی را از زمین میگیرم.»
در همان لحظه، ناگهان زمین به صدا درآمد و گفت: «لازم نیست از من تشکر کنید؛ بلکه باید از خورشید سپاسگزار باشید که با گرما و نور خود، آب دریاها و اقیانوسها را بخار میکند تا از ابرها برف و باران ببارد و گلهای زیبا رشد کنند.»
معنی کلمات:
- سپاسگزار: حق شناس، حقگزار، شکرگزار
کلمات مخالف:
- جذب# دفع
♦♦♦
خورشید زیبا و درخشان که تا آن لحظه ساکت و آرام، شاهد گفت و گوی آنها بود، لب به سخن باز کرد و گفت: «اما دوستان خوبم! از من هم نباید تشکر کنید. همه ی ما باید از خداوند بزرگ و مهربان تشکر کنیم که با نظم و ترتیب، وظیفهی هر کدام از ما را در جهان آفرینش مشخص کرده است. اوست که خالق همهی زیبایی هاست.»
پروانه به فکر فرو رفت. حالا دیگر متوجه شده بود که همهی زیباییاش را خدا به او بخشیده و خداست که با نقاشی هنرمندانهی خود بر روی بالهای او، باعث خوش رنگی و زیباییاش شده است. نسیم ملایمی شروع به وزیدن کرد، پروانه آرام به پرواز درآمد و به سوی دشت رفت. از آن روز به بعد، دیگر هیچ پروانهای ندید که او خودش را در برکه تماشا کند یا با غرور بخواهد بالهای رنگارنگش را برای دیگران به نمایش بگذارد.
معنی برخی از عبارات:
- شاهد گفت و گوی آنها بود: نظارهگر و بیننده این گفتگوها بود
- لب به سخن باز کرد: دهان گشودن، به زبان آوردن، به سخن آمدن
معنی کلمات:
- شاهد: مشاهده کننده امری یا چیزی
- نسیم: یاد ملايم و خنک، باد بسيار آرام
- وظیفه: مسئولیت
- مشخص کردن: تعیین کردن
کلمات همخانواده:
- نظم :تنظیم، منظم
خلاصه درس راز گل سرخ
در دشتی بزرگ، پروانههای زیادی زندگی میکردند که یکی از آنها خیلی زیبا بود. او هر روز صبح خودش را در برکه تماشا میکرد، اما غرور زیادی داشت. یک روز پروانههای دیگر از برکه خواستند تا به پروانه اجازه ندهد عکس خودش را در آب ببیند. برکه با کمک نسیم، روی خودش موجهایی ایجاد کرد و پروانه خودخواه نتوانست خودش را ببیند. پروانههای دیگر هم به او نگاه نمیکردند.
پروانه مغرور روی یک گل سرخ نشست و برای اولین بار از گل سرخ تعریف کرد. همه اعضای گل سرخ، میگفتند که زیبایی آنها به خاطر زحمات یک عضو دیگر گل است. در پایان، گل سرخ متوجه شد که زیبایی او به خاطر خداست و دیگر هیچوقت خودش را در برکه تماشا نکرد و غرورش را کنار گذاشت.
مجتبی
خب آخه رسیدم توت دو ساعت دارم فکر میکنم گل سرخ چجوری خودش رو روی برکه تماشا می کنه نگو اون پروانه است