نویسنده: یسنا دهقانی
بروزرسانی: 25 مهر 1402
نادر شاه افشار یکی از پادشاهان قدرتمند ایرانی بود که در زمان خود، کشورگشایی‌های متعددی انجام داد و اقتدار را به ایران آن زمان بازگرداند. از دوران نادر شاه و حکومت افشاریه، حکایت‌های متعددی نقل می‌شود که در ادامه به یکی از جالب‌ترین این حکایت‌ها بین نادر شاه و حاکم هندوستان، محمد شاه گورکانی اشاره خواهد شد.
حکایت نادر شاه و حاکم هندوستان
نادر شاه افشار بعد از پیروزی در جنگ هندوستان و بخشیدن دوباره تاج و تخت این سرزمین به “محمد شاه گورکانی”، حاکم قبلی هند، از او خواست تا یکی از دختران او به همسری پسر دومش، نصرالله میرزا درآید.
از طرف دیگر نادر شاه دستور تشکیل جلسه‌ای باشکوه و بزرگ با حضور اندیشمندان و خردمندان هند را در کاخ پادشاهی داد. محمدشاه بعد از دیدن این جمع بزرگ از دانشمندان کشورش در سرای پادشاهی، به شاه بزرگ ایرانی گفت: تاکنون هیچ‌گاه این همه خردمند و دانشمند در کاخ ما جمع نشده بودند.
نادرشاه خنده‌ای کرد و گفت: اگر به حرف این خردمندان گوش می‌کردی، من هم اکنون در جنگ با عثمانی‌ها بودم و در هند قدم نمی‌گذاشتم…
نصرالله میرزا، فرزند نادر شاه نیز به پدر گفت: چه نیازی بود که در روز مراسم ازدواج من، این همه خردمند و دانشمند از سراسر هند به اینجا بیایند؟
پدر دستی به شانه او زد و پاسخ داد: تو باید این افراد را ببینی و با آن‌ها آشنا شوی. این افراد بهترین دوستان تو هستند.
گفته می‌شود، بعد از بازگشت سپاه بزرگ ایران از هند، محمد شاه گورکانی دستور داد تا بخشی از سرای پادشاهی به محل بحث و درس دانشمندان هندی اختصاص یابد.
اگر شما هم از علاقه‌مندان به خواندن اینگونه داستان‌ها و حکایات هستید پیشنهاد میکنیم مطالعه انواع حکایت درباره پادشاهان را از دست ندهید.
نتیجه اخلاقی:
همه پادشاهانی که حکومت‌هایشان رو به زوال و نابودی رفته از سخن دانشمندان و علمایشان غافل گشته‌اند. در بزرگترین امور کشور نمی‌توان به حرف یک نفر اتکا کرد و باید خرد جمعی در این تصمی‌گیری‌ها دخیل باشد. مصداق این حکایت را می‌توان در ابعاد کوچکتر و در دنیای امروز مشاهده کرد. در یک شرکت اگر مدیر شرکت از مشورت و سخنان دیگران استفاده ننماید، آینده روشنی نخواهد داشت.
برای تصمیم گیری‌های مهم باید از افراد متخصص و واقف به آن موضوع بهره جست و خودسرانه عمل نکرد.
لطفا نظرات و پیشنهادات خود را در انتهای همین مطلب با ما به اشتراک گذارید.
مهدی انصاری
حکایت جالب و پندآموزی است…
خرد رهنمای و خرد دلگشای
خرد دست گیرد به هر دو سرای
فردوسی
سپاس از لطف و زحمت شما…
ملک محمد
درودبرنادرشاه افشاروقدرتش.بلاخره بایدبه دشمنان فهماند که چند منی.نه مثل الان که حتی آذربایجان و افغانستان گرسنه برایمان شاخ ونشون میکشندوکسی نیست که حتی بترسانشون.
ایران
افغانستان رو درست گفتی ولی کشور آذربایجان الان وضعیتش از شما بهتره یاشاسین نادر شاه افشار(معروف به قوچی باشی) که افغانهایه آریایی رو تا هند دنبال کرد وکشور هند رو تصرف کردشما پانفارسها از هخامنش که افسانه ای بیش نیست صحبت میکنین هزار بار کلمه پارسی رو میارین ولی در حکومت پادشاهان تورک یه بار هم جرأت گفتن کلمه تورک رو نداریناز اشکانیان بگیر تا نادر شاه وغیره…..که حدودا بالایه۲۰۰۰سال بر ایران حکومت کردن
iliya
بیا برو ترک خر بعد میگی چرا پانتورچ ها رو مسخره میکنیم یه مشت مغل وحشی که از گلدن هورد در اومدن فک میکنن تمدن دارن قدمت آفتابه خونه ننم از کل تاریخ شما وحشیا بیشتره
محمد
گوشه گوشه ایران پر از نادرهاست اما حیف که فراعنه و کاهن و پاپا چشم دیدنش را ندارند.
masoudemami
روحش شاد یادش گرانی باد🌹🌹🌹
ب
حاکمانی که خود را عالم بر همه علوم دانند و ملت را جاهل وصغیر….
حتمآ عواقب بسیار خطرناکی برای آن حاکم و ملت اتفاق خواهد افتاد