با وجود گرم بودن روزهای بلند تابستان، اما آمدن این فصل هم به اندازه آمدن فصلهای دیگر جذابیت خاص خود را دارد. همین مساله باعث شده است افراد خوش ذوق و هنرمند دست به نوشتن شعر در مورد تابستان و متنهای عاشقانه، طنز یا متونی در وصف این فصل بزنند. اگر شما هم دوست دارید این متنها را بخوانید و آن را برای دیگران ارسال کنید از شما دعوت میکنیم با مجموعه ای از متن در مورد تابستان همراه ما باشید.
متن درباره تابستان
در حضور تابستان
خورشید صمیمانه زمین را به آغوش میکشد
و برایش از قصه ی پرواز پرستوها و آواز گنجشگها میگوید.
✶♥✶♥✶
این تابستون اینقدر هوا گرمه که باید به مرغها به جای غذا،
یخ بدیم تا به جای تخم مرغ خام، نیمرو تحویل ندن!
✶♥✶♥✶
سلام خوبی!؟
تو این تابستون و گرما کولر هم جواب نمیده!
آدم یخی مثل تو میتونه چاره کار باشه!
پیش ما بیا!
تابستان یعنی سفر،
یعنی رهایی، تعطیلی و دل سپردن به جاده.
تابستان فصل رفتن و کشف کردن است…
✶♥✶♥✶
تابستان یعنی گرمایی که بین خانوادههاست
و شادی و نشاط در بین آنها…
تابستان یعنی از سردی زمستان خبری نیست و از زردی پاییز نشانهای وجود ندارد،
همه چیز سبز است و زیبا…
تابستان هدیه بهار است.
✶♥✶♥✶
در این هوای گرم کدام گزینه بیشتر میچسبد؟
الف: هندوانه خنک.
ب: استخر آب.
ج: یخ در بهشت با طعم آلبالو.
د: یک ماچ آبدار از گونه شما!
✶♥✶♥✶
دلم فصل داغ تابستان حیاط خانه مادربزرگ را میخواهد
با ظرفی پر از میوههای تابستانی
به همان شیرینی روزهای خوب کودکی
چقدر دلتنگ آن روزها شدهام،
چقدر دلم کودکی میخواهد با دلبستگیهای کودکانه…
کاش میشد برگشت به سرخوشیها و بازیهای بی بهانه،
به قهر و آشتیهای کودکانه؛
به روزهای سبکبالی بی بهانه
دلم کمی که نه زیاد، کودکی میخواهد…
✶♥✶♥✶
با بعضیها حالِ آدم یک جوری میشود
یک جورِ خوب…
از آن خوبهایی که شبیه خوردن آب یخ وسط گرمای تابستان است،
یا شاید هم شبیه خوردن گوجه سبز با نمک است که به تلخی هم نمیزند،
شبیه قدم زدن در زیر باران…
میدانی آدم خیالش یک جورِ خاص راحت است،
راحت از آن که خوبیشان هیچوقت
تهنشین نمیشود…
این جور آدمها شبیه فرش رنگ به رنگ نمیشوند،
شبیه باران میمانند!
همانقدر لطیف…
همانقدر آرام…
همانقدر دلنشین…
“مهدیه صالحی”
✶♥✶♥✶
همیشه هم دمای هوا دلیل گرم و سرد شدن وجود آدمی نیست…
گاهی با یک نگاه در تابستان سوزان میتوان از سرما مرد!
و گاهی در بوران با لمس دستی آشنا گرم و زنده شد…
“مهشید تمسکی”
✶♥✶♥✶
خرداد
روزگاری چشم و چراغ بابا بود
سوگلی مامان
كه دامنش بوی توت و ريحان ميداد
حالا بيوه زنی تكيده ست
كه به زمستان پير و اخمو دادندش
شوهر كرد و رفت
از بهار رانده و از تابستان مانده!
“عرفان پاكزاد”
✶♥✶♥✶
متن درباره شروع تابستان
ما بلندترین تاریکی (شب یلدا) را به هم تبریک میگوییم
اما از کنار بلندترین روشنایی (اول تیر) به راحتی میگذریم.
روشنایی روزهای عمرت بلند همچون اول تیر
رفیق چهار فصلم اولین روز تابستون بر وفق دلت…
اولین روز تابستان بر شما مبارک باد…
✶♥✶♥✶
اولین روز تابستان پنجره را باز کنید،
به تابستان خوش آمد بگویید.
اولین روز تابستان گلبارون، خونههاتون پرمحبت، لحظه هایتان زیبا و شاد.
سلام به تیر ماه، خوش آمدی تابستان…
✶♥✶♥✶
انسان به کندی تغییر میکند!
به همان کندی ای که بهار تبدیل به تابستان و تابستان تبدیل به پاییز و پاییز تبدیل به زمستان میشود،
هرگز کسی نمیفهمد در کدام لحظه بهار تبدیل به تابستان میشود.
یک روز صبح از خواب بیدار میشویم و حس میکنیم هوا گرم است.
تابستان وقتی ما در «خواب» بودیم فرارسیده است.
“اوریانا فالاچی”
✶♥✶♥✶
تابستان آمده است
تا دلگرم تر بمانیم
فصل آب تنی در علاقه هایمان
و خنکای هندوانه های شیرین
در حوالی پنکه های سرگردان…
قدم گذاشتنِ بانوی تابستان
بر ساحتِ عمر و لحظه هایتان مبارک
✶♥✶♥✶
متن درباره پایان تابستان
امروز صبح سپیده به آرامی سر زد و آسمان اندک اندک روشن شد
و سوزی که در هوا حس میشد خبر از روزهای پایانی تابستان و آغاز پاییز میداد…
روزهای پایانی تابستانتان خوش
✶♥✶♥✶
پس از گذشتن از كوچه پس كوچههای سبز تابستان،
در راه پائیز قدم بر میدارم، پائیز را از دور میبینم.
چند قدم بیشتر نمانده به زنده شدن خاطراتی از رنگ خزان
✶♥✶♥✶
تابستون که تموم بشه،
همه چیز مثل برنزه شدن رنگ پوست بدن از بین میره
و فقط خاطرههاست که باقی میمونه.
قدر آخرین روزای تابستون رو داشته باشید…
متن عاشقانه تابستان
بیا بلندترین روزهای سال را بیشتر عاشقی کنیم.
دلم یک آغوش میخواهد، گرمتر از ظهر تابستان
که فصل دلبرانه فرصتهاست…
این روزها دوستت دارمها عجیب میچسبند…
✶♥✶♥✶
ساحلی شنی،
دریایی آرام که از تابش خورشید برق میزند،
درختان نخلی که همه جا دیده میشوند،
نسیمی دلانگیز،
دو صندلی راحتی فلزی با روکش گلدار،
چتر بزرگی که صندلیها را زیر سایه خود گرفته است،
در رویاهایم،
خودم و تو را در این ساحل تصور میکنم.
ای کاش رویایم این تابستان حقیقی شود.
✶♥✶♥✶
بیا با هم حرف بزنیم مثل خورشید تابستان با گل آفتابگردان.
تو بگویی و من دورت بگردم!
✶♥✶♥✶
تابستان را دوست ندارم!
به چه درد میخورد؟!
هوایِ گرم، روزهایِ طولانی، خمودی، بی حالی…
هوا باید سرد باشد، بزند به مغز استخوانِ آدم آنقدر که ناچار بخزد کنجِ آغوش آنکه میخواهد…
✶♥✶♥✶
شهریور عاشق انار بود
اما هیچ وقت حرف دلش را به انار نزد
آخر انار شاهزادهی باغ بود تاج انار کجا و شهریور کجا؟!
انار اما فهمیده بود، میخواست بگوید او هم عاشق شهریور است
اما هر بار تا میرسید،
فرصت شهریور تمام میشد
نه شهریور به انار میرسید و نه انار می توانست شهریور را ببیند
دانههای دلش خون شد و ترک برداشت
سالهاست انار سرخ است
سرخ از داغی و تندی عشق…
و قرن هاست شهریور بوی پاییز می دهد…
خداحافظ تابستان…
سخن آخر
همانطور که خواندید متن در مورد تابستان بسیار متنوع اما سرشار از انرژی و گرما است. امیدواریم بتوانید از متون بالا در روزهای گرم تابستان بهترین بهره را برده و روزهای بلند و شبهای گرم خود را گرمتر کنید. اگر شما هم متن جذابی در مورد تابستان خواندید از شما میخواهیم آن را با خوانندگان ستاره در پایین همین صفحه به اشتراک بگذارید.