پرواز عقاب در طی سالیان باعث شده است شاعران از آن برای سرودن اشعار مختلف مانند اشعار پرواز الهام بگیرند. از آنجایی که خواندن این اشعار بسیار دلنشین است در این مقاله میتوانید مجموعهای کامل از متن در مورد عقاب را بخوانید. زیباترین جملات و متنهای فلسفی در مورد صفات بارز عقاب را برای شما آماده کردهایم؛ در ادامه این مطلب با ما همراه باشید.
متن در مورد عقاب
سخنان و متون زیبایی در وصف این پرنده زیبا آورده شده است. موفقیت، تنهایی، پرواز کردن و اوج گرفتن از ویژگیهای بارز عقاب است.
️عقاب باش اگر هدفت در عمق دریا یا در قله کوه است،
بدستش بیار
∨∧∨
️حتی اگر جوجه اردک در لانه عقاب رشد کند، باز هم هیچ پنجهای ندارد.
∨∧∨
تفاوت آدمها در دیدگاه و افکار آنها است
بستگی دارد، دیدگاهها کوتاه باشد یا بلند؟
دیدگاهای بلند و مثبت و افکار عمیق و آزاد، از ما الماس گران بهایی صیقل خواهد داد،
تا دیگران از وجودمان بهره ببرند
اما دیدگاه منفی و کوتاه و افکار محدود، از ما فقط چیزی میسازد
مانند غاز
نه عقاب
پس عقاب گونه زیستن مهم است
️مهم نیست که چقدر بالایی
مهم اینه که اون بالا، لاشخوری یا عقاب!
∨∧∨
️با آدمهای ساده درگیر نشو، یادت باشد عقابها مگس نمیگیرند.
∨∧∨
️عقابها به تنهایی پرواز میکنند، کلاغها با گله
∨∧∨
← متن در مورد عقاب →
مثل اردک پرواز نکن، مثل یک عقاب پرواز کن.
∨∧∨
️عقاب همیشه در یک ارتفاع پرواز نمیکند، گاهی اوقات میتواند هم سطح جوجهها پایین بیاید. اما جوجهها هرگز نمیتوانند مانند عقاب اوج بگیرند.
∨∧∨
️انسانهای بزرگ مانند عقاب هستند. در خلوتی بلند آشیانه میسازند.
∨∧∨
️عقاب مادری بچههایش را در بیابان تربیت میکرد. بچه عقاب به او گفت:
«از کجا بفهمم که در اوج هستم؟»
عقاب مادر پاسخ داد:
پسرم اگر روزی تنها شدی، بدان که در اوج هستی.
زیرا قلهها همیشه خلوت هستند.
∨∧∨
← متن در مورد عقاب →
️عقاب قبل از اینکه طعمه خود را بکشد، آن را به بالای آسمان میبرد و به پایین میاندازد.
فریب افرادی را که شما را به آسمان میبرند نخورید.
کسانی که شما را به اوج میبرند ناگهان به نفع خود به زمین میزنند.
∨∧∨
️از عقاب مجروحی پرسیدند: چرا اینقدر غمگینی؟
گفت: غمگینم که پشت تیری که به من شلیک شده پرهای برادرم است.
∨∧∨
آنچه عقاب دوست ندارد، کلاغها برایش میجنگند.
← متن در مورد عقاب →
️میدانی رفیق
درد تنهایی را به دل نگیر
عقابها هم همیشه تنهایند…
این لاشخورها هستند که همیشه جمعشان جمع است.
عقاب صفت باشیم نه لاشخور صفت
∨∧∨
️از عقاب پرسیدند آیا ترس بر زمین افتادن نداری؟
عقاب گفت: ”من انسان نیستم که با کمی به بلندی رفتن مغرور شوم،
من در اوج بلندی نگاهم به پایین است! ”
∨∧∨
️این قدرت عقاب نیست که پیروزش میکند، جسارت و اراده تمرکزش روی هدف باعث موفقیتش میشود.
∨∧∨
← متن در مورد عقاب →
️سقوط سرنوشت پرندههای ضعیف و بیدست و پاست!
عقابها فقط اوج میگیرند.
∨∧∨
️باید عقاب باشی تا از تنهاییات هم بترسند
باید در اوج باشی تا به سقوطت فکر کنند، هیچ کس با انبوه گنجشکهای سرگردان شهر کاری ندارد.
∨∧∨
️عقاب تو اوج سکوت میکند اما طوطی تو قفس حرف میزنه!
حکایت آدمهای تازه به دوران رسیده.
∨∧∨
← متن در مورد عقاب →
عقابها میتوانند اندازههای مختلفی داشته باشند، اما شما آنها را عمدتاً از روی رفتارشان تشخیص میدهید.
∨∧∨
️غم قفس به کنار
آن چه عقاب را پیر میکند، پرواز زاغ بیسر و پاست!
️اگر با عقابها سفر کنید، یاد میگیرید که چگونه در ارتفاعات پرواز کنید. اما اگر با سگها معاشرت کنید، پارس کردن را یاد میگیرید.
∨∧∨
️همیشه آغاز راه دشوار است!
عقاب در آغاز پر کشیدن، پر میریزد
ولی در اوج حتی از بال زدن هم بینیاز است!
∨∧∨
افراد پیرامون شما ۹۵٪ در موفقیت یا شکست شما تاثیر دارند؛ دقت کنید که با عقاب پرواز میکنید یا اردک!
∨∧∨
← متن در مورد عقاب →
️این دیدگاه است که تفاوت را خلق میکند.از طوفانها برای اوج گیری استفاده کنید اون زمان که همه مثل مرغابی غر میزنند تو عقاب باش و اوج بگیر.
∨∧∨
خطرات آسمان فرصتهای بیشتری را برای عقاب فراهم میکند تا آسایش لانهاش.
∨∧∨
️موفقیت عقاب در شکار از دریا بخاطر فراوانی ماهیها نیست بلکه بخاطر باوریست که به خودش دارد.
∨∧∨
← متن در مورد عقاب →
تا وقتی با مرغها مشغول دانه خوردن باشی، نمیتوانی با عقابها به شکار کوسه بروی.
∨∧∨
عقابی که روی شاخه مینشیند، هیچ وقت از شکستن شاخه هراس ندارد
چون او به شاخه اعتماد نکرده است بلکه به بالهای خودش باور دارد.
← متن در مورد عقاب →
متن در مورد پرواز عقاب
️اگر بال ندارید که مثل عقاب پرواز کنید، وسوسه نشوید برای پروازهای بیهوده. جا نزن!
∨∧∨
← متن در مورد عقاب →
️به جای زندگی با بوقلمونها با عقابها پرواز کن
برخی نگاهت را به آسمان میدوزند، و بعضیها پایت را به زمین
خودت انتخاب کن” انسانهای مثبت نگر و بلند همت یا افراد منفی باف و کوته فکر؟
∨∧∨
️جسور باش
این قانون ارتفاع است،
هر چه بیشتر اوج میگیری، باد و باران بیرحمتر میشود و نفس کشیدنت سختتر میشود!
تو اما محکم باش!
نه به زمزمه پرندههای پایین دست توجهی کن نه هیاهوی لاشخورهای حسود!
عقاب باش!
️ارتفاعات بالا جای پرندههای ضعیف نیست!
∨∧∨
← متن در مورد عقاب →
️ارزش خودتو بدون عقاب حاضره تنها باشه تا این که با هر پرندهای بپره.
∨∧∨
اگر قصد پرواز داری با عقابها هم نشین باش نه با مرغ ها!
∨∧∨
️عقاب هیچ ترسی از ناملایمات ندارد. ما باید مثل عقاب باشیم و روحیه نترس یک فاتح را داشته باشیم
️من گنجشکی بودم، جدا از گله، گم شده در آسمان، و او عقاب بود، برای شکار آمد و مرا یافت.
∨∧∨
در درون من عقابی وجود دارد که میخواهد پرواز کند.
∨∧∨
️اگر میخواهید با عقابها پرواز کنید، با اردکها شنا نکنید!
∨∧∨
چیز عجیبی است، این موجود انسان. ممکن است یک عقاب بلند پرواز باشد، اما ترجیح میدهد دارکوب بماند!
∨∧∨
← متن در مورد عقاب →
️ما باید هر لحظه یک عقاب در سینه داشته باشیم، نمیتوانیم همیشه در یک ارتفاع پرواز کنیم.
∨∧∨
کبوتری که با طوفان میجنگد، قویتر از عقابی است که زیر نور خورشید اوج میگیرد.
∨∧∨
️برای پرواز با عقابها، تنها کاری که باید انجام دهید این است که باور داشته باشید که میتوانید پرواز کنید.
∨∧∨
← متن در مورد عقاب →
عقاب نمیتواند از طوفان فرار کند. عقاب از طوفان برای بلند شدن استفاده میکند. بالهای نیرومند خود را میگشاید و با بادهای طوفان زا برمی خیزد.
∨∧∨
کسانی که شب با جغدها نوشیدنی مینوشند نمیتوانند روز بعد با عقابها پرواز کنند.
∨∧∨
حتی قویترین عقاب هم برای استراحت به بالای درختان فرود میآید.
← متن در مورد عقاب →
شعر در مورد عقاب
روزی ز سر سنگ عقابی به هوا خاست
و اندر طلب طعمه پر و بال بیاراست
بر راستی بال نظر کرد و چنین گفت
امروز همه روی جهان زیر پر ماست
بر اوج چو پرواز کنم از نظر تیز
میبینم اگر ذرهای اندر تک دریاست
گر بر سر خاشاک یکی پشه بجنبد
جنبیدن آن پشه عیان در نظر ماست
بسیار منی کرد و ز تقدیر نترسید
بنگر که ازین چرخ جفا پیشه چه برخاست
ناگه ز کمینگاه یکی سخت کمانی
تیری ز قضای بد بگشاد بر او راست
بر بال عقاب آمد آن تیر جگر دوز
وز ابر مر او را به سوی خاک فرو کاست
بر خاک بیفتاد و بغلتید چو ماهی
و آن گاه پر خویش گشاد از چپ و از راست
گفتا: عجب است این که ز چوبی و ز آهن
این تیزی و تندی و پریدن ز کجا خواست؟
زی تیر نگه کرد و پر خویش بر او دید
گفتا: ز که نالیم که از ماست که بر ماست!
∨∧∨
عقاب بلند پرواز و پیر قصه ما، مغرور و مقتدر
در اندیشه شکار از فراز آسمان بیکران خدا
نظری بر گستره زمین فکند، تا صید کند شکاری ز بهر خود
ناگه بدید بر سفره زمین آهو بچهای، مست و بازیگوش
که شادی کنان در پی مادرش، همچون پر کاه میدوید
و آن گه عقاب، شاه بالهایش بگستراند و از اوج اقتدار فرود آمد
تا ورطه حضیض، تا در چنگال مرگ آورش کند اسیر
آن طعمه لذیذ و آن صید دلپذیر
اما به یک باره و ناگهان چشمان تیزبین عقاب پیر ما
گره خورد در شهلای چشمان مادری
کاینک آهو بچه، و آن طفل بیگنهاش
گشته در دام هراسناک مرگ، اسیر
و بدید، آبشار اشکهای عشق مادری
کز سر تسلیم و رضا و بیکسی
در نرگس چشمان بیرمقاش
طوفان بپا نموده و چه زیبا نشسته است
ناگاه قلب عقاب پیر قصه ما شکست
پرهای خود گشود و آن گه بر زمین نشست
اندوهگین و فسرده، ازین رسم بیدلی
زانو بزد از سر تسلیم به مهر و عشق
مصلوب شد در مقابل احساس مادری
او نیز با مادر آهو بچه، هم صدا گریست
و آن گه رها کرد طعمه لذیذ خویش را
نفرین کرد بر تضاد برای بقای زندگی
سپس بسان سرو، بپاخاست و پرید
و صعودی آغازید پروازی دیگر تا دور دست
تا اوج بیکران آسمان خدا او رفت در متن داستان عقاب
در کنج لانهاش خزید و از آن پس دگر کسی
هرگز عقاب پیر قصه ما را نداند
∨∧∨
← متن در مورد عقاب →
بر بلوطی پیر
نشسته عقابی تنومند
خشکیده شاید دو بالَش
چسبیده شاید دو پایش
شاخهٔ خشک و پیر درخت را
جای او نیست روی درختان
جای او اوجترین آسمان است
جای او قلّههای بلند است
زیر پایش هزاران پلنگ است
امّا اکنون دو چشمش فِسُرده
کِرمِ بیشه در او جا گرفته
یک نسیم ملایم که آمد
قدرتش را گرفته و با خود
تا ته درّههای خموشی
روی گنداب مرداب
بُرده
این عقاب دیگر عقاب نیست
یک پرنده
و یک مرغ
که مُرده