ستاره | سرویس مذهبی – هبه در لغت به معنای بخشیدن و در اصطلاح فقهی یکی از اقسام عقود است؛ یعنی اموری که بین دو طرف ایجاد میشوند. در واقع هبه یعنی فردی مالش را به طور رایگان از ملک خود خارج سازد و به ملک دیگری آورد. در هبه “ایجاب و قبول” لازم است؛ با هر لفظی که منظور را برساند؛ یعنی دو طرف باید قصد و اراده این کار را داشته باشند و آن را به زبان آورند. در این مقاله به ارکان و انواع هبه، شروط آن و احکام هبه خواهیم پرداخت.
ارکان هبه چیست؟
هبه سه رکن دارد:
۱. واهب: به کسی که مالی را هبه کند، واهب میگویند.
۲. موهوب له: به فردی که مورد هبه قرار گرفته، موهوب له میگویند.
۳. عین موهوبه: به مالی که از ملک شخص اول خارج شده و به ملک فرد دوم درآمده عین موهوبه میگویند.
شرایط هبه
در احکام عقد هبه شروطی را برای صحت آن ذکر کردهاند که اگر یکی از آنها موجود نباشد هبه صحیح نخواهد بود؛ این شروط عبارت هستند از:
۱. قبض و اقباض (دادن و گرفتن) انجام گیرد: برای صحت هبه حتما لازم است واهب مال مورد نظر را بدهد و موهوب له نیز مال مورد نظر را بگیرد. بنابراین اگر پس از خواندن عقد و پیش از دادن و گرفتن مال، یکی از دو طرف بمیرند، ملکیت حاصل نمیشود؛ در نتیجه عقد هبه به هم میخورد و مال به واهب یا وارثان او بر میگردد.
۲. بالغ باشند: واهب و موهوب له باید بالغ باشند.
۳. عاقل باشند: واهب و موهوب له باید عاقل باشند.
۴. مختار باشند: واهب و موهوب له نباید مجبور به این کار باشند.
۵. واهب محجور علیه نباشد: یعنی از تصرف در مال خویش منع نشده باشد.
انواع متداول هبه
- هبه معوضه: نوعی از هبه است که در آن واهب در هنگام عقد شرط میکند که موهوب له در مقابل چیزی که واهب به او میدهد، عوض آن را رایگان به او بدهد و یا خود موهوب له چیزی را به طور رایگان به واهب ببخشد.
- هبه غیر معوضه: نوعی از هبه است که در آن واهب هنگام عقد شرط نمیکند که موهوب له در مقابل چیزی که واهب به او میدهد، عوضی به واهب ببخشد و هم چنین خود موهوب له نیز در مقابل مال هبه شده چیزی را به واهب نمیبخشد.
همچنین می توان هبه را به انواع رسمی و غیر رسمی تقسیم کرد:
- هبه نامه رسمی: در صورتی که هبه در دفترخانه اسناد رسمی به ثبت برسد دارای سند رسمی است و از لحاط قانونی معتبر است. هیچ تردیدی در اصالت و صحت آن وجود ندارد و در تمام ادارات و محاکم مورد پذیرش هستند.
- هبه نامه شفاهی یا غیر رسمی: غیر رسمی بودن هبه نامه به معنی غیر قانونی بودن آن نیست، اما امکان تردید در صحت هبه نامههای غیر رسمی وجود دارد و در صورتی که کسی مدعی عدم صحت این نوع هبه نامه شود، دادگاه باید اصالت آن را بررسی کند و صحت آن باید توسط دادگاه تائید شود.
ماده های قانون هبه
- ماده ۷۹۶: واهب باید برای معامله و تصرف در مال خود اهلیت داشته باشد.
- ماده ۷۹۷: واهب باید مالک مالی باشد که هبه میکند.
- ماده ۷۹۸: هبه واقع نمیشود مگر با قبول و قبض متهب اعم از این که مباشر قبض خود متهب باشد یا وکیل او و قبض بدون اذن واهب اثری ندارد.
- ماده ۷۹۹: در هبه به صغیر یا مجنون یا سفیه قبض ولی معتبر است.
- ماده ۸۰۰: در صورتی که عین موهوبه در ید متهب باشد محتاج به قبض نیست.
- ماده ۸۰۱: هبه ممکن است معوض باشد و بنابراین واهب میتواند شرط کند که متهب مالی را به او هبه کند یا عمل مشروعی را مجاناً به جا آورد.
- ماده ۸۰۲: اگر قبل از قبض، واهب یا متهب فوت کند هبه باطل میشود.
- ماده ۸۰۴: در صورت رجوع واهب نماات عین موهوبه اگر متصل باشد مال واهب و اگر منفصل باشد مال متهب خواهد بود
- ماده ۸۰۵: بعد از فوت واهب یا متهب رجوع ممکن نیست
- ماده ۸۰۶: هر گاه داین طلب خود را به مدیون ببخشد حق رجوع ندارد
- ماده ۸۰۷: اگر کسی مالی را به عنوان صدقه به دیگری بدهد حق رجوع ندارد
رجوع از هبه
طبق ماده ۸۰۳: بعد از قبض نیز واهب میتواند با بقای عین موهوبه از هبه رجوع کند، مگر در موارد ذیل:
-
- در صورتی که متهب پدر یا مادر و یا اولاد واهب باشد
- در صورتی که هبه معوض بوده و عوض هم داده شده باشد
- در صورتی که عین موهوبه از ملکیت متهب خارج شده یا متعلق حق غیر واقع شود. خواه قهراً مثل این که متهب به واسطهی فلس محجور شود خواه اختیاراً مثل این که عین موهوبه به رهن داده شود
- در صورتی که در عین موهوبه تغییری حاصل شود. (مثلا مال بخشیده شده شمش طلا بوده و بعد از تحویل گرفتن، متهب آن را به گردنبند تبدیل کرده باشد.)
در صورتی که واهب یا متهب فوت کرده باشند یا عین موهوبه موجود نباشد نیز رجوع از عقد هبه ممکن نیست.
آیا هبه کردن مهریه زن به شوهر امکان رجوع به مهر دارد؟
برای پاسخ به این سوال، باید حالات مختلف بخشیدن مهریه زن که به دلیل شباهت در ظاهر اصولا از سوی مردم مورد اشتباه قرار میگیرد را بشناسید:
- ابراء: زمانی است که زوجه در خصوص مهریه، ما فیالذمه زوج را ابراء میکند. به این بیان که میگوید از نظر من، تو دیگر تکلیفی برای پرداخت مهریه نخواهی داشت؛ این بیان باعث میشود تا تکلیف شوهر در ادای مهر به طور کلی ساقط شود.
- بذل مهر: زوجه در قبال طلاق، مهریه خود را به شوهر بذل میکند. بذل مهر در طلاقهای خلع و مبارات انجام میشود، به این صورت که زن با پرداخت مالی به شوهر، از او میخواهد که طلاقش دهد. اگر زن در ایام عده طلاق از بذل خود رجوع کند، طلاق لغو شده و کانلمیکن خواهد شد.
- هبه: زوجه مهریه خود را به زوج هبه میکند. به این بیان که میگوید من مهر خود را به تو بخشیدم؛ در این حالت همانند سایر اشکال هبه، تکلیف شوهر در پرداخت مهریه به طور کلی از بین نمیرود؛ زیرا زن میتواند تحت شرایطی از هبه مزبور رجوع و مهر خود را مطالبه کند.
مراحل دعوی قانونی رجوع از هبه
امکان پس گرفتن مال موهوبه چه با هبه نامه رسمی و چه غیر رسمی در صورتی که واهب حق رجوع داشته باشد، امکان پذیر است. برای پس گرفتن مال موهوبه باید مراحل زیر را طی شود:
۱. تنظیم دادخواست
برای پس گرفتن مال موهوبه، واهب باید به دادگاه حقوقی حوزه سکونت خود مراجعه کند و برای شروع رسیدگی دادخواست تنظیم کند. در این دادخواست باید مشخصات و محل سکونت واهب و متهب و درخواست که رجوع از هبه است ذکر شود. هزینه دادرسی بر عهده واهب است، این هزینه بر اساس قیمت مال موهوبه محاسبه میشود.
۲. اثبات عقد هبه در هبه نامه غیر رسمی و شفاهی
مدتی بعد از تنظیم دادخواست پرونده به جریان میافتد. اگر هبه ثبت شده و دارای سند رسمی باشد، واهب میتواند درخواست رجوع خود را مطرح کند، اما در صورتی که هبه نامه شفاهی یا عادی باشد و به ثبت نرسیده باشد، واهب باید ابتدا وقوع عقد هبه را اثبات کند. صحت هبه نامههای عادی و غیر رسمی توسط کارشناس بررسی میشود و در هبه شفاهی به شهادت شهود نیاز است.
۳. اثبات دارا بودن حق رجوع
در صورتی که واهب بتواند ثابت کند شرایط رجوع از هبه را دارد، مال به او برگردانده میشود.
۴. صدور و ابلاغ رای
معمولا قاضی درهمان جلسه رای را صادر میکند، اما ممکن است صدور رای تا یک هفته بعد از اعلام ختم دادرسی طول بکشد.
۵. امکان درخواست تجدید نظر برای مال موهوبه با ارزش بیش از سه میلیون ریال
احکام هبه و پاسخ به سؤالات متداول از سوی مراجع تقلید
معمولا در رسالههای مراجع تقلید فصل مستقلی تحت عنوان احکام هبه وجود ندارد و این مسئله را باید در “کتب تخصصی فقهی” و یا در “اسفتائات” ایشان جستجو کرد؛ بر همین اساس به جستجوی احکام هبه و سؤالات متداول در این منابع میپردازیم. (مطالب عینا از کتابهای مراجع آورده شده است.)
احکام هبه از نظر آیت الله خامنه ای
سؤال ۱۷۱۵: آیا شرعاً تصرّف در هدیهای که یتیم غیر بالغ اهدا میکند جایز است؟
جواب: منوط به اجازه ولیّ شرعی اوست.
سؤال ۱۷۲۱: آیا چیزهایی که فرزندان در زمان حیات مادرشان برای او میخرند تا از آنها استفاده کند، از اموال شخصی او محسوب میشود، بهطوری که بعد از وفاتش از ترکه (یعنی باقیمانده مال) او محسوب شود؟
جواب: اگر فرزندان، اشیاء مذکور را به مادرشان بخشیده و در اختیار او گذاشته باشند، ملک شخصی مادرشان است و بعد از وفات او جزء ترکهاش محسوب میشود.
سؤال ۱۷۲۲: آیا زیورآلات طلا که شوهر برای همسرش میخرد، از اموال شوهر محسوب شده و بعداز وفاتش جزء ترکهاش محسوب میشود، بهطوری که بین ورثه تقسیم شده و همسر او سهم خود را میبرد یا آنکه ملک زوجه است؟
جواب: اگر جواهرات در اختیار و تحت تصرّف همسرش باشد بهطوری که در آنها تصرّفات مالکانه داشته باشد، حکم به ملکیّت آن جواهرت برای او میشود مگر آنکه خلاف آن ثابت شود.
سؤال ۱۷۲۳: آیا هدایایی که در طول زندگی زناشویی زن و شوهر به آنان هدیه میشود، ملک شوهر است یا زن و یا هر دو؟
جواب: مسأله با اختلاف هدایا از این جهت که مختص مردان باشد یا زنان یا اینکه قابل استفاده برای هر دو باشد، یا برای یکی از آنان تفاوت پیدا میکند، آنچه که بر اساس ظواهر امر به خصوص یکی از زوجین هدیه شده ملک خود اوست و آنچه که به هر دوی آنان بهطور مشترک هدیه شده، ملک مشترک آنان است.
سؤال ۱۷۲۶: پدرم قطعه زمینی را به من بخشید و سند آن را بهطور رسمی به نام من کرد، اما بعد از یک سال از کار خود پشیمان شد، آیا جایز است در آن زمین، تصرّف کنم؟
جواب: اگر پدرتان بعد از آنکه زمین را از او تحویل گرفتید و بر آن استیلاء پیدا کردید، از هبه خود پشیمان شد و رجوع نمود، رجوع او صحیح نیست و شرعاً زمین، ملک شماست. اما اگر پشیمانی و رجوع او قبل از قبض زمین توسط شما باشد، حق دارد از هبه خود عدول نماید و شما پس از آن دیگر در زمین مزبور حقّی ندارید و مجرّد ثبت سند به نام شما برای تحقّق قبضی که در هبه معتبر است، کافی نمیباشد.
سؤال ۱۷۲۷: اینجانب زمینی را به فردی بخشیدم و او هم در قسمتی از آن، خانهای مسکونی بنا کرد، آیا جایز است عین یا قیمت آنچه را که به او بخشیدهام از او مطالبه کنم؟ و آیا جایز است آن مقدار از زمین را که ساختمان در آن بنا نکرده از او پس بگیرم؟
جواب: بعد ازآنکه آن شخص با اذن شما زمین را قبض کرد و با ساختن ساختمان در آن تصرّف نمود، دیگر حق فسخ هبه و پس گرفتن اصل زمین یا قیمت آن را از او ندارید و اگر مساحت زمین به مقداری باشد که ساخت خانه در قسمتی از آن به نظر اهالی منطقه عرفاً تصرّف در همه زمین محسوب شود، حق پس گرفتن هیچ مقداری از آن را ندارید.
سؤال ۱۷۲۸: آیا جایز است شخصی همه اموال خود را به یکی از فرزندانش هبه کند و بقیه را از آن محروم نماید؟
جواب: اگر این کار موجب برانگیخته شدن فتنه و اختلاف در بین فرزندان شود، جایز نیست.
احکام هبه از نظر آیت الله خمینی
مسئله ۱ – در واهب و موهوب له شرط است که بالغ و عاقل باشند و قصد و اختیار داشته باشند؛ در جائى که واهب چیزى به کودک مىخشد اما کودک مىتواند براى او قبول کند، هر چند که او هیچ یک از این شرائط را ندارد؛ در شخص موهوب له معتبر است که قابلیت و اهلیت قبول را داشته باشد، یعنى شرعا بتواند مالک آن مال بشود. پس هبه قرآن کریم به کافر صحیح نیست و در خصوص واهب معتبر است که ملک خود را ببخشد. پس بخشیدن مال غیر صحیح نیست مگر به وکالت و یا به طور فضولى (یعنی با مال دیگری معامله انجام دهد در صورتی که خود مالک مال خبر نداشته باشد) که با اجازه بعدى مالک صحیح مىشود. همچنین شرط است که محجور (یعنى به حکم حاکم و به علت سفاهت یا ورشکستگى ممنوع از تصرف در مالش نباشد). اما هبه کردن مریض صحیح است هرچند که در مرض موت و هر چند که بیش از ثلث مالش باشد.
مسئله ۲ – در موهوب (یعنى چیزى که بخشیده مىشود) شرط است که عین باشد. بخشیدن منافع (نظیر سکناى در خانه) صحیح نیست، اما بخشیدن دِین در صورتى که به خود مدیون ببخشد صحیح است بدون اشکال و بنابر اقوى قبول مدیون معتبر است. این قسم بخشیدن نیز اثر ابراء (یعنی ساقط کردن حق فردی که بر ذمه دیگری است) را دارد. لکن ابراء نیست زیرا ابراء قبول نمىخواهد و این بخشیدن از آن جا که تملیک است قبول مىخواهد به خلاف ابراء که سقوط ما فىالذمه مدیون و اسقاط آن از طرف طلبکار است. اما اگر بخواهد دِین در ذمه زید (فرد الف) را به عمرو (فرد ب) ببخشد اقوى آن است که آن نیز صحیح است و قبض موهوب به قبض مصداق آن است.
مسئله ۳ – در صحت هبه قبض شخص موهوب له شرط است هر چند که در غیر مجلس قرار و عقد صورت بگیرد (مثلا در بازار هبه کند و در خانه تحویل موهوب له دهد)، و در صحت قبض، بنابر احتیاط شرط است به اذن بخشنده باشد. اگر چیزى را به وى ببخشد که در دست اوست، کافى و صحیح است و احتیاج به قبض جدید و گذشتن زمانى که قبض در آن ممکن باشد ندارد. همچنین اگر بخشنده ولایت بر موهوب له دارد و چیزى را به او ببخشد که در دست اوست صحیح است؛ هرچند که نزدیکتر به احتیاط آن است که بعد از هبه قصد کند قبض از طرف او را! اما اگر غیر ولى چیزى را مثلا به کودکى ببخشد باید ولى کودک از طرف او آن را قبض کند یعنى تحویل بگیرد.
مسئله ۴ – قبض در هبه مثل قبض در بیع (یعنی مبادلهی مال در مقابل کالا یا وجه نقد) است و آن در مثل خانه و بستان (باغ) که غیر منقول است به این است که خانه را تخلیه کند و رفع ید از خود نماید و منافیاتى اگر در آن جا است بردارد به طورى که در تحت استیلاء موهوب له قرار گیرد و در منقول آن است که آن را آن چنان در تحت اختیار او قرار دهد که بتواند به طور استقلال در آن تصرف کند؛ مثلا آن را در دامن وى بگذارد.
مسئله ۵ – هبه مشاع جائز است، چون قبض آن ممکن است ولو به اینکه موهوب له همه آن را با اذن شرکاء تحویل بگیرد و یا شرکاء را وکیل کند در اینکه سهم او را تحویل بگیرند، بلکه ظاهر این است که قبضى که شرط صحت در هبه مشاع است به همین تحقق مى یابد که متهب (موهوب له) مسلط بر موهوب بشود هرچند که اذن شرکاء هم در میان نیاید و اثر قبض مترتب مىشود هرچند که در بعضى از صور تعدى به سهم شریک باشد.
مسئله ۶ – در قبض فوریت معتبر نیست و نیز شرط نیست که قبض در مجلس قرار هبه واقع شود، پس جائز است امروز عقد هبه جارى شود و قبض در زمان بعد ولو زمانى طولانى صورت بگیرد، اما اگر قبض فورى هم نباشد انتقال در حین قبض حاصل مى شود، نتیجه آن که نماء (یعنی زیاده مثلا درختی میوه دهد) و درآمدهاى بعدى از عقد و قبل از قبض مال واهب است (پس اگر بخشنده اول ماه گاو خود را به زید (فرد الف) ببخشد ولى درآخر ماه آن را تحویل بدهد. در این مدت یکماه گاو به زید منتقل نشده در نتیجه شیر و گوساله آن متعلق به خود بخشنده است.)
مسئله ۷ – اگر واهب بعداز عقد و قبل از قبض متهب از دنیا برود عقد باطل مى شود و هرچه را که بخشیده ورثهاش مىبرند و ورثه او قائم مقام او در قبض دادن به متهب نیستند و همچنین عقد باطل مىشود در صورتى که متهب در این فاصله بمیرد ورثه او نیز قائم مقام او در قبض نیستند.
احکام هبه از نظر آیت الله سیستانی
پرسش: در چه صورتی چیزی را که هبه کنیم (هدیه بدهیم) میتوانیم آن را پس بگیریم؟
پاسخ: کسی که به دیگری هدیه میدهد میتواند آن را پس بگیرد، به غیر از پنج مورد:
- اول: هدیه را از روی قصد قربت داده باشد.
- دوم: هدیه را به یکی از ارحام (خویشاوندان) داده باشد.
- سوم: شخصی که هدیه را گرفته به او عِوضی در مقابل داده باشد، خواه با شرط باشد یا بدون آن.
- چهارم: هدیه به ملک شخص دیگری منتقل شده باشد مانند فروش آن یا غیره.
- پنجم: گیرنده هدیه تصرفی کند که در هدیه تغییری ایجاد شود.
پرسش: آیا قرآن، دعاها و ذکرهای ویژه محافظت، روزی و یا عافیت و سلامت را میتوان به کافران هدیه داد؟
پاسخ: اگر جانب احترام رعایت شود و آنها در معرض بیحرمتی قرار نگیرند، مانعی ندارد.
پرسش: هدیه گرفتن از کفار چه حکمی دارد؟
پاسخ: اشکال ندارد و ملک انسان میشود.
پرسش: اگر کسی هدیهای بدهد و شرطی در ضمن آن بکند، مثلاً بگوید این پول را بگیر و با آن فلان چیز را بخر آیا میشود از این شرط تخلف کرد و در جای دیگر آن پول را خرج کرد؟ با توجه به این مطلب که آن پول فقط هدیه است نه کفاره و نذر و اگر شک داشته باشم که هدیه است یا کفاره و … حکم چیست؟
پاسخ: در هر دو فرض نمیشود تخلف کرد.
احکام هبه از نظر آیت الله بهجت
سؤال ۱۱۱۴: فرق بین هبه و صدقه چیست؟
جواب: در صدقه قصد قربت معتبر است و رجوع در آن بعد از قبض جایز نیست، به خلاف هبه.
سؤال ۱۱۱۷: اگر میّت در وصیّت نامه خود گفته است فلان شىء را به کسى بخشیدهام، در حالى که فردى که به او هبه شده خبر نداشته و اکنون هم شک دارد که به او این مطلب را گفته است یا نه، آیا آن فرد مالک آن چیز مىشود؟
جواب: در هبه قبول شرط است و اگر بعد از بخشیدن و قبل از قبول فردى که به او هبه شده واهب (بخشنده) بمیرد، به ورثه منتقل مىشود و قبول شخص بعد از مرگ واهب بى تأثیر است، بلکه اقباض (یعنی گرفتن) هم در هبه شرط است.
سؤال ۱۱۱۸: این که فرمودهاید در هبه قبض معتبر است، منظور و مراد از قبض چیست و آیا در قبض منزل، گرفتن کلید خانه کافى است یا سکونت در آن لازم است؟
جواب: قبض در این جا با سایر موارد فرقى ندارد و اگر با گرفتن کلید هم صدق عرفى قبض شود، کافى است.
سؤال ۱۱۲۰: در هبه به ذى رحم در صورتى که عوض شرط شده باشد (یعنی شرط کند در مقابل آن چیزی را به بخشنده بدهد) و فردى که به او هبه شده به شرط عمل نکند و مال عوض شرط شده را نداده باشد، آیا واهب مىتواند بعد از گذشت چند سال شىء بخشیده شده را استرداد کند؟
جواب: با فرض تخلّف شرط مىتواند شىء بخشیده شده را پس بگیرد.
سؤال ۱۱۲۲: اگر شخصى در زمان حیات خود به این عبارت مرقوم کرده باشد [برادرجان راجع به ملک که نوشته بودید، من به شما واگذار نمودم، احدى حقّ دخالت ندارد و هیچ کس حقّ ندارد شما را اذیّت کند.] آیا ورثه بعد از فوت آن شخص مى توانند ادّعا کنند که حقّ وراثت در ملک مزبور را دارند؟
جواب: با توجّه به این که قبض شده است و عبارت فوق دلالت بر هبه دارد، ورثه حقّ دخالت ندارند.
سؤال ۱۱۲۳: شخصى ملک و زمین خود را به نفر دیگر هبه مىکند و مىگوید: مشروط بر این که تا زندهام اختیار آن را داشته باشم، آیا این هبه نافذ و آن شرط لازم است؟
جواب: ظاهرا نافذ است.
جمع بندی
هبه در لغت به معنای بخشیدن و در فقه یکی از اقسام عقود است، یعنی اموری که بین دو طرف ایجاد میشوند. فقها برای صحت هبه شروطی را در احکام هبه ذکر کرده اند از جمله اینکه “قبض و اقباض” صورت گیرد، دو طرف “عاقل” و “بالغ” باشند، همچنین “مختار” باشند یعنی مجبور به این کار نباشند و واهب نیز “محجور نباشد” یعنی از تصرف در مالش به واسطه ورشکستگی یا … منع نشده باشد. دو نوع هبه وجود دارد؛ “هبه معوضه” که در ازای مال بخشیده شده چیزی به فرد بخشنده داده میشود و “هبه غیر معوضه” که در ازای آن چیزی به فرد بخشنده داده نمیشود.
شما میتوانید نظرات خود را در این باره با ما و سایر کاربران ستاره در میان بگذارید. همچنین در همین راستا، خواندن مطلب «خمس هدیه در چه شرایطی واجب است؟» را به شما پیشنهاد میکنیم.
منابع احکام:
- کتاب “اجوبةالاستفتائات”، آیت الله خامنهای
- کتاب “تحریر الوسیله”، امام خمینی
- کتاب “استفتائات”، آیت الله سیستانی
- کتاب “استفتائات”، آیت الله بهجت