در تقویم کشورمان، از ۳۱ شهریور تا ۶ مهر به عنوان هفته دفاع مقدس نامگذاری شده است. از این رو ما در این مطلب مجموعه زیبایی از متن ادبی به مناسبت هفته دفاع مقدس مخصوص اجرا در مدارس را برای شما آماده کردهایم.
برای یک اجرای خوب و قوی نیازمند استفاده از متون ادبی، شعر درباره شهید، اشعار آرزوی شهادت یا تعدادی ابیات هستید. البته ناگفته نماند اینکه کجا و در چه زمانی از جملات بهره ببرید تاثیری عمیق بر شنونده خواهد گذاشت. متنهای تنها برای ایده گرفتن بوده و یک مجری باید بتواند با بداهه گویی جو حاکم بر اجرا را در دست بگیرد.
متن دفاع مقدس برای مدرسه
بسم رب الشهداء و الصدیقین
«وَلا تَحسَبَنَّ الَّذینَ قُتِلوا فی سَبیلِ اللَّهِ أَمواتًا؛ بَل أَحیاءٌ عِندَ رَبِّهِم یُرزَقونَ»
به نام خداوند مردان جنگ
که کردند بر دشمنان عرصه تنگ
به نام خداوند یاران دین
ز شک رسته مردان اهل یقین
به نام یلان محمد (ص) نژاد
که شد شورشان غبطهی گردباد
علی صولتانی که در خون شدند
به یک نعره از خویش بیرون شدند
خراباتیان حسین (ع) آشنا
گرفته به کف رایت کربلا
«شاعر: مرحوم محمدرضا آقاسی»
با درود بر پیشگاه مقدس حضرت ولی عصر (عج) و نیز با درود بر روان پاک بنیانگذار انقلاب اسلامی، حضرت امام خمینی (ره) و شهدای سرافزار اسلام، و با سلام بر رهبر معظم انقلاب و آرزوی طول عمر پر عزت و پر برکت برای این ستودهی بزرگوار.
و سلام و درود و ستایش بر شما که پویندگان و جویندگان راه شهدایید. بر شما که شیفتگان، مشتاقان، محبان و رهروان راه آن عزیزان از خود گذشته و به خدا رسیدهاید.
اینجانب ……………….. عرض خیرمقدم دارم محضر ارزشمند یکایک شما عزیزان و سروران بزرگوار. همچنین محضر محترم ( در صورت داشتن مهمان ویژه، ابتدا نام ایشان و سمت سمت شان ذکر شود).
امروز، آمدهایم تا نام آنان را زنده کنیم و از کرامات و سجایایشان سخن برانیم. آنان که پهلوانانی بی ادعا و عارفانی حق آشنا بودند.
متن ادبی
شهدا، شمع محفل بشریت اند! آری! آنان که با رفتنشان به ما درس آزادگی و غیرت و شجاعت آموختند؛ آنان که مردانه از جان گذشتند و تا آسایش و آرامش را به ما هدیه کنند.
هدیه به روان پاک تمام شهدا، از شهدای صدر اسلام، تا پهلوانان دشت کربلا، شهدای دفاع مقدس و شهدای مدافع حرم صلواتی مهدی پسند ختم کنید.
دکلمه هفته دفاع مقدس
چه کسی می داند جنگ چیست؟
چه کسی می داند فرود یک خمپاره قلب چند نفر را می درد؟
جنگ یعنی سوختن، یعنی آتش، یعنی گریز به هرجا، به هر جا که اینجا نباشد، یعنی اضطراب که کودکم کجاست؟ جوانم چه می کند؟ دخترم چه شد؟
به راستی ما کجای این سوال ها و جواب ها قرار گرفته ایم؟
کدام دختر دانشجویی که حتی حوصله ندارد عکس های جنگ را ببیند و اخبار آن را بشنود از قصه دختران معصوم سوسنگرد با خبر است؟
کدام پسر دانشجویی می داند هویزه کجاست؟ چه کسی در هویزه جنگیده؟ کشته شده و در آنجا دفن گردیده؟
چه کسی است که معنی این جمله رادرک کند:
نبرد تن و تانک؟!
اصلا چه کسی می داند تانک چیست؟
چگونه سر۱۲۰ دانشجوی مبارز و مظلوم زیر شنی های تانک له می شود؟
چگونه می توانیم درها را به روی خود ببندیم و چون موش درانبار کلمات کهنه کتاب لانه بگیریم؟
کدام مسئله را حل می کنی؟ برای کدام امتحان درس می خوانی؟ به چه امید نفس می کشی؟ کیف و کلاسورت را از چه پر می کنی؟
کدام اضطراب جانت را می خورد؟ دیر رسیدن به اتوبوس، دیر رسیدن سر کلاس، نمره گرفتن؟
دلت را به چیز بسته ای؟ به مدرک، به ماشین؟ به قبول شدن در حوزه فوق دکترا؟؟
صفایی ندارد ارسطو شدن؛ خوشا پر کشیدن، پرستو شدن! آی پسرک دانشجو، به تو چه مربوط است که خانواده ای در همسایگی تو داغدار شده است؟جوانی به خاک افتاده است؟
آی دخترک دانشجو! به تو چه مربوط است که دختران سوسنگرد را به اشک نشانده اند؟ و آنان را زنده به گور کردند؟
هیچ می دانستی؟ حتما نه…!!!
هیچ آیا آنجا که کارون و دجله و فرات بهم گره می خورد، به دنبال آب گشته ای تا اندکی زبان خشکیده کودکی را تر کنی؟ و آنگاه که قطره ای نم یافتی، با امیدهای فراوان به بالین آن کودک رفتی تا سیرابش کنی اما دیدی که کودک دیگر آب نمی خورد…
اما تو اگر قاسم نیستی، اگر علی اکبر نیستی، اگر جعفر و عبدالله نیستی، لااقل حرمله مباش
که خدا هدیه حسین را پذیرفت و خون علی اکبر و علی اصغر را به زمین پس نداد.
من نمی دانم که فردای قیامت این خون با حرمله چه خواهد کرد….
منبع: وبسایت آقای صحنه
متن ادبی هفته دفاع مقدس
پیش از مطالعه متنهای ادبی لازم است بدانید از تمامی متن های ادبی هفته دفاع مقدس می توان به عنوان دکلمه برای اجرا استفاده کرد.
به راستی در چفیه چه رازی نهفته است که با عطر و اشک و خون آشناست و هنوز در کنار مرقد امام شهیدان، دستمال اشک مردان بیادعا است؟
در حسینیهی امام سینه زدهای؟ چفیهای را که راهنمای جست جوگران مهدی زهرا (ع) است، دیدهای؟
در دانشگاه، نماز خواندهای؟ چفیهای را که سجادهی اهل معناست، دیدهای؟
به بهشت زهرا رفتهای؟ چفیهای را که درقاب عکسی با قرآن و اسلحهای همنشین است، دیدهای؟
از قطره قطرهی اشک فروریخته برچفیهای، فشرده شده لای دندان، حدیث درد خواندهای؟
چه میخوانی؟ تو هم بخوان!
آه از ترکش تهمت!
فریاد ازفراموشی دیروز!
امان از خنجری که از پشت فرود میآید و صدا ندارد!
چفیه…! چفیه…! ای شال شبهای سرد کردستانام!
چفیه! ای چتر روزهای گرم مهرانام!
چفیه…!چفیه! ای یادگار یاران و همهی آبرویم!
ای آبروی باران و ای ابر آرزویم!
با درد فشار دندان هایم بساز که از درد میسوزم…
فریادم را چاه باش چفیه
مگذار ساز “های های من”، قهقهه ساز صف دشمن باشد!
← متن ادبی هفته دفاع مقدس →
☆☆☆☆
آن روزها نام و نان بهایی نداشت و آنچه میدان دار بود ، قیام بود و عروج .
آن روزها ماندن بی معنا بود و مردن در بستر ، ننگی بزرگ .
آن روزها شهادت ، شاهراهی به وسعت افق داشت .
آن روزها فاصله خاک تا افلاک و کویر تا بهشت ، یک میدان مین بود .
خاکریزها ، بوی بهشتِ مردانی را گرفته بود که سر به سر ، تن به مرگ می سپردند تا مبادا وجبی از کیان دین و وطن، به دست کفتاران حریص و متجاوز بیفتد؛ چرا که دفاع مقدس، رساترین واژه در قاموس ایستادگی این ملت قهرمان است.
مردان این دیار در پی تجاوز کفتار صفتان ننگ و نفرین ، در هفت شهر عشق ، هشت بهار ، آزادگی را پیمودند و حماسه آفریدند.
← متن دفاع مقدس برای مدرسه →
☆☆☆☆
شما برای این مرز و بوم رقم زدهاید…
خالصانه آمدهایم تا زیارتتان کنیم و با دلهای خسته اما امیدوار، خدا را در این مکان اهورایی با بغضهای شکسته فرا بخوانیم و بگوییم که شهدا! ما شما را فراموش نکردهایم… اصلاً مگر حماسه، شهادت، هویزه، طلائیه، بستان، صدای غرش توپها، حسین فهمیدهها و باکریها، چمرانها، آوینیها و… فراموش شدنی هستند؟
نه، ما آمدیم تا بگوییم که شما در روح و باطن ما جای دارید. آمدهایم تا بگوییم هان ای عاشوراییان! عاشورایی دیگر در پیش است. آمدهایم تا هوار بزنیم: های ای شهدا، راه شما، اندیشه شما و تفکر شما در روح و روان جامعه ایرانی جای دارد.
ای شهدای گمنام و ای غلتیده شدگان در سربهای سرد و سنگین که به عشق مام میهن و انقلاب و اسلام، سر بر سودای عشق گذاشتید… اینجا کجاست؟ ما کیستیم… شما که بودید؟ و کجایید؟ بر مزار کدامتان بگرییم که بغض امان نمیدهد، بگرییم، گریه مگر دوا کند… میگرییم اما زهی تاسف که گریه نیز دوا نمیکند…
← متن هفته دفاع مقدس برای مدرسه →
☆☆☆☆
پیر ما گفت شهادت هنر مردان است
عقل نامرد در این دایره سرگردان است
پیر ما گفت که مردان الهی مردند
که به دنبال رفیق ازلی میگردند
شهدا رفتند و ما ماندهایم… برای جانبازان که ماندن چه کردیم؟ برای آزادگان چه کردیم؟ برای خانواده شهدا چه کردیم؟
نمیدانم ما که لیاقت حضور در جبههها و زندگی در کنار آنها را نداشتیم آی کسانی که دم از شهدا میزنید مرد باشید و بر سر عهد و پیمان خود بمانید تا نکند پشیمان و سرافکنده و روسیاه در محضرشان شویم.
شهدا را یاد کنیم با ذکر یک صلوات…
بارها از این که زنده هستم و دارم روی دم آن آدمهای بزرگ بازدم میدهم از زنده بودنم خجالت میکشم… خدایا تو خودت میدانی در دل و قلب من چه میگذرد…
هفته دفاع مقدس مبارک باد…
← دکلمه دفاع مقدس برای مدرسه →
☆☆☆☆
همسفر مهتاب، سلام!
انگار همین دیروز بود که عشق روی کیسههای شنی مبعوث شد و ناگهان یک نارنجک را روی فاصلههای فانسقهی زمین بست و تو در آستانه سیزده سالگی سبز، روی هزار و سیصد و چند هشتی سیم خاردار بلوغ یافتی و بزرگ شدی!
دیروز پوزهی شغالان را به خاک مالیدی اما امروز نیز چنان گرگها به دریدن گلوی چکامهخوان چکاوکهای شرقی مشغولند که دب اکبر هم جذام گرفته است.
آه، ای آیینهی آفتاب گمشده!
چگونه پریروز پوتینهای پاشنه بلند در باطلاقهای زخمی جنوب گم شد و ما سالهاست که از پسکدههای تنگی نمور، در انتظار آفتاب، پرنده، گیاه و رویشی دوبارهایم؟!
اکنون تو نیستی تا بهانهای بزرگ برای بودنمان باشی. حالا فقط تنها دلخوشیمان این است که بر بارهی انتظار، مردی به رنگ ماه همچنان ایستاده است و بهار را قسمت میکند…
← متن ادبی در مورد دفاع مقدس →
☆☆☆☆
گمنامی تنها برای شهرت پرستان درد آور است، وگرنه همه اجرها در گمنامیست…
محکمه خون شهداء محکمه عدلیست که ما را در آن به محاکمه میکشند
کبوتر و دو پلاک و دو ساک خالی تو
دلم دوباره گرفته زبی خیالی تو
تو التماس نگاه کدام پنجره ای
که نقش بسته نگاهم به طرح قالی تو
← دکلمه کوتاه در مورد دفاع مقدس →
☆☆☆☆
برای گفتن حرفم راه دوری نمیروم… از همین جمعه شروع میکنم، همین جمعه که کوه میروی. یا نه! در طول هفته که دورن شهر عبور و مرور میکردی تا با عجله به محل کار یا دانشگاهت برسی.
در شلوغی شهر ، کنار همین ترافیک سنگین، در حضور همین روزمرگیها، نزدیک خانهات ، محل کارت و یا داخل دانشگاهت حتی اگر چشم سرت را هم باز کنی کفایت میکند تا ستاره بارانی از قبور شهدای گمنام جلوی دیدگانت به تلالو بنشیند…
خیلی از ما حتی روزانه از کنار این منابع رحمت الهی گذر میکنیم ولی یا بیتوجهیم یا صلواتی نثار روان پاکشان میکنیم و یا با دلسوزی که اینها جوانیشان و آرزوهایشان را گذاشتند و اکنون دستشان از دنیا کوتاه است و ما بهرهمند از نعمت های دنیا، فاتحهای میخوانیم.
و چه خوش گفت سید شهیدان اهل قلم “پندار ما این است که ما ماندهایم و شهدا رفتهاند، اما حقیقت آن است که زمان ما را با خود برده است و شهدا ماندهاند”.
آیا تا به حال به آثار و برکات حضور این قبور نورانی در میان روزمرگی خود اندیشیدهایم؟
اصلا چرا باید بر سر مزار شهدا رفت؟ فقط برای آن که به یادشان باشیم؟
برای آنکه بگوییم ما درک میکنیم که شما برای راحتی ما رفته اید؟ برای آزادی وطن رفتهاید؟
اینها درست، ولی زیارت قبور شهدا بیشتر از اینکه تسلی خاطر باشد فواید زیادی برای خودمان دارد. برای درک این فواید، تمسک به مکتب اهل بیت علیهم السلام و بهرهمندی از سخنان ایشان هر چند کم، بهترین یاری دهندهی ما خواهد بود…
هفته دفاع مقدس مبارک…
هفته دفاع مقدس یادآور خاطرات تلخ و شیرین هشت سال مبارزه با دشمن خارجی است. با ارسال پیام تبریک هفته دفاع مقدس، یاد و خاطره رشادتهای جوانان این مرز و بوم را زنده نگهدارید. لطفا نظرات و پیشنهادات خود را در انتهای همین مطلب با ما به اشتراک گذارید.
شهرام
متنای ادبی دفاع مقدس عالی بودن میتونم به راحتی دکلمه برای مدرسه استفاده کنم. دمت گرم ستاره