ستاره | سرویس فرهنگ و هنر – اگر به مناسبت ۷ مهر؛ روز آتش نشانی و ایمنی قرار است درباره موضوع انشا در مورد آتش نشان چیزی بنویسید، ابتدا بهتر است سبک نگارش خود را مشخص کنید. مینوانید یک انشا درباره آتش نشان به سبک تحقیقی بنویسید و شرایط و ویژگی های این شغل را بیان کنید، یا یک انشا به سبک داستانی یا حتی خاطره نگاری. در این متن یک خاطره در توصیف شغل آتش نشانی میخوانید.
انشا در مورد آتش نشان
مقدمه
همه ما این جمله را شنیده ایم که آتش نشانی شغل نیست، عشق است. من این جمله را کاملا درک کرده ام. آن روز که آن اتفاق افتاد.
بدنه
ما در طبقه دوم یک آپارتمان سه طبقه زندگی میکنیم. آن روز عصر ناگهان صدای انفجار امد و در عرض چند دقیقه همه جا را دود غلیظ و سیاهی گرفت. خیلی ترسیده بودیم و میخواستیم از ساختمان خارج شویم اما طبقه پایین آتش گرفته بود و ما گیر افتاده بودیم. من فورا شماره ۱۲۵ را گرفتم و آدرس دادم تا آتش نشانان برای نجات ما بیایند.
حدود بیست دقیقه بعد در حالی که گرمای غیر قابل تحملی ساختمان را فرا گرفته بود از راه رسیدند.
مامان خواهر کوچکم را در آغوش گرفته بود و گریه میکرد. بابا خودش را رسانده بود اما نمیتوانست بالا بیاید و از پنجره او را میدیدیم که نگران بود و نمیدانست چکار کند.
تعدادی از آتش نشانان با لباس هایشان به دل آتش زدند و همانطور که همکارانشان در حال خاموش کردن آتش بودند، خود را با نردبان از پنجره به ما رساندند. وقتی چشممان به آن ها افتاد که با جسم و روحیه قوی برای نجات ما آمدند قوت قلب گرفتیم.
فراموش نمیکنم با چه صدای مطمئن و ارامش بخشی به ما گفتند نترسیم و فقط به حرف آنها گوش کنیم. وقتی آتش نشان مهربان من و خواهر کوچکم را محکم در آغوش گرفت و از پنجره به بیرون منتقل کرد انگار دنیا را به من داده بودند. آتش نشانی که خودش سرفه میکرد و در میان شعله های سوزان آتش ما را راهنمایی میکرد، انگار از هیچ چیز نمیترسید و با تمام وجود میخواست از جان انسان های دیگر محافظت کند.
نتیجه
من در چشم های آتش نشان ها عشق را دیدم. چه چیز دیگری جز عشق میتواند چنین روحیه فداکارانهای به انسان دهد، آنقدر که جانش را کف دستش بگذارد و به دل خطر بزند؟
بالاترین حقوق و درآمدها در برابر این ازخودگذشتگیها ارزشی ندارد، هرچند میدانم حقوق آتش نشانان نسبت به سختیهای شغلشان بسیار کم است.