اگر میخواهید تاثیرگذارترین و ماندگارترینهای آثار ادبیات فارسی را مطالعه کنید، کتاب کلیدر، اثر محمود دولت آبادی را در ابتدای لیست بگذارید. محمود دولت آبادی و نویسندگان همنسلش، مانند صادق هدایت و صادق چوبک، همواره در آثار خود بیشتر به مضامین اجتماعی و سیاسی پرداختهاند، مشخص است که آنها دغدغههایی بیشتر از داستان نویسی را در ذهن خود داشتهاند.
در ادامه به معرفی، تحلیل و بررسی یکی از بلندترین رمانهای فارسی، کتاب کلیدر میپردازیم؛
معرفی اجمالی کتاب
نوشتن رمان ده جلدی کلیدر، حاصل ۱۵ سال از عمر محمود دولت آبادی است که در سالهای ۱۳۵۷ تا ۱۳۶۳ به انتشار رسیدهاست. کتاب کلیدر با ورود مارال، دختر کُرد به زادگاه پدریاش آغاز میشود. مارال دختر مستقلی است که نامزد و پدرش به زندان میافتند و او ناچار است که به منطقه کلمیشیها، در روستایی از توابع سبزوار برود. نام کتاب کلیدر نیز از کوهی در اطراف همین منطقه برگرفته شده است. همزمان با ورود مارال به این روستا، منطقه درگیر خشکسالی است و مردم با فقر دست و پنجه نرم میکنند.
عمه بلقیس که مارال میبایست با او زندگی کند، پسری با اسم گل محمد دارد. گل محمد ازدواج کرده و همسر او در فرزندآوری ناتوان است. ورود مارال به منطقه کلمیشیها مصادف میشود با آغاز عشقی آتشین میان او و گل محمد که به ازدواج آنها ختم میشود.
مسلم است که این ازدواج تبدیل به کینهای از سوی نامزد مارال، دلاور به گل محمد میشود و حسادت زیور را برمیانگیزد، همین موضوع با گذشت داستان و در طول زمان تنشها و کشمکشهای جدیدی ایجاد میکند. محمود دولت آبادی کلیدر را با خطوط داستانی و روایتهای زیاد دیگری ادامه میدهد، از عشق شیرو، برادر گل محمد و فرار او گرفته تا قتل پسر یکی از مالکین روستا توسط گل محمد.
گل محمد پس از قتل پسر ارباب، دو مامور امنیه که برای دستگیریاش آمده بودند را نیز به قتل میرساند و جنازه آنهارا از بین میبرد، اما طولی نمیکشد که به زندان میافتد، بعد از آزادی از زندان با کمک ستار، به حزب توده میپیوندد، جزء آزادی خوهان مردم علیه حکومت میشود و مسیر زندگیاش تغییر میکند. گل محمد با دگرگون شدن اوضاع مملک در حدود سالها ۱۳۲۵تا ۱۳۲۷ سرانجام دستگیر شده و تیرباران میشود.
کتاب کلیدر به دلیل طولانی بودنش شامل شخصیتها و داستانهای لایه لایه زیادی میشود. نکته قابل توجه این است که کلیت رمان برگرفته از یک داستان واقعی است و شخصیت گل محمد در سبزوار وجود داشته است، اما دولت آبادی با کمی دستکاری زمانی و دست بردن در برخی از ماجراهای داستان آن را به تحریر درآورده است.
چرا کتاب کلیدر را بخوانیم؟
محمود دولت آبادی، در این رمان عصاره جوانی، رنجها، سختیها و احساساتی که تجربه کرده است را به نمایش گذاشته است. توصیفها و تصویرسازیهایی به کاربرده که به احتمال زیاد از تجربیات واقعی در زندگی گذشتهاش میآید، چرا که در غیر این صورت بیان این حجم از جزئیات ممکن نبود.
در تشبیههایش ظرافتهای کمنظیری به کار برده و با اینکه داستان شخصیتهای زیادی دارد، از پرداختن به هیچ یک از آنها غافل نشدهاست. استفاده از پیرنگها و خطوط داستانی تعلیق دار و پرکشش باعث شده تا کتاب کلیدر هیچ کجا از ریتم نیوفتد و همیشه در بالاترین سطح خود قرار بگیرد.
دولت آبادی در محتوای کلیدر رد پررنگی از تفکرات چپ گرارایانه و سوسیالیستی خود بر جای گذاشته است. همچنین یکی دیگر از نکات مهمی که از محتوا و مفهوم کتاب میشود برداشت کرد، اعتقاد نویسنده به نقش به سزای مردم در تغییر سرنوشت، زندگی و مملکت خویش است.
کتاب کلیدر مخالفان و موافقان به خصوص خود را دارد، موافقان آن را در صدر بهترین آثار ادبیات فارسی میدانند، اما مخالفان و منتقدینش به کتاب ایرادهای زبانی و محتوایی میگیرند، با این همه بدون شک، کلیدر با همه اشکالات و ایراداتی که دارد، یکی از ماندگارترین آثار ادبیات فارسی برای به تصویر کشیدن اوضاع تاریخی آن زمان ایران است.
درباره محمود دولت آبادی نویسنده کتاب
محمود دولت آبادی متولد سال ۱۳۱۹ است و در سبزوار به دنیا آمد. او علاوه بر نویسندگی به حرفه بازیگری در تئاتر نیز علاقهمند است. محمود دولت آبادی یکی از مشهورترین نویسندگان ایرانی در سطح جهان است و آثار او به زبانهای مختلفی ترجمه شده است. او به خاطر آثار فاخر و فعالیتهای ادبی برجستهاش نشان “لژیون دونور” فرانسه را دریافت کرد.
میتوان گفت کتاب کلیدر مهمترین و معروفترین اثر محمود دولتآبادی محسوب میشود. چرا که با نوشتن این کتاب او نام خود را در میان بزرگان ادبی جهان قرار داد و یکی از کاندیداهای بالقوه نوبل ادبی دانسته شد. محمود دولت آبادی، در سالهای جوانی از اعضای حزب توده بود و بهدلیل فعالیتهای سیاسی چند مرتبه به زندان افتاد و در همان زندان شروع به نوشتن رمان کتاب کلیدر کرد. کتابهای “جای خالی سلوچ”، “سلوک”، “روزگار سپری شده مردمان سالخورده”، “نون نوشتن”، “بنیآدم”، “بیرون در”و “طریق بسملشدن” از دیگر آثار این نویسنده میباشد.
شخصیتهای اصلی کتاب کلیدر
گل محمد؛ شخصیت اصلی داستان کلیدر است. نویسنده تلاش کرده است که از راههای بی شماری ویژگیهای شخصیتی او را به مخاطب بشناساند. گل محمد و یارانش علیه زمینداران شورش میکنند و به عنوان قهرمان مورد ستایش مردم قرار میگیرند.
مارال؛ دختر جوان کُردی است که روایت اصلی و ابتدایی کتاب کلیدر با حرکت او به سمت ملاقات با پدر و نامزدش (دلاور) شروع میشود.
ستار؛ جوانی است که باعث فرار گل محمد از زندان میشود. ستار یکی از یاران گل محمد در مبارزاتش علیه زمینداران نیز میباشد.
قسمتهایی از متن کتاب
-
ما را مثل عقرب بار آوردهاند؛ مثل عقرب! ما مردم صبح که سر از بالین برمیداریم تا شب که سر مرگمان را میگذاریم، مدام همدیگر را میگزیم. بخیلیم؛ بخیل. خوشمان میآید که سر راه دیگران سنگ بیندازیم. خوشمان میآید که دیگران را خوار و فلج ببینیم. اگر دیگری یک لقمه نان داشته باشد که سق بزند، مثل این است که گوشت تن ما را میجود. تنگنظریم ما مردم؛ تنگنظر و بخیل؛ بخیل و بدخواه. وقتی میبینیم دیگری سرِ گرسنه زمین میگذارد، انگار خیال ما راحتتر است؛ وقتی میبینیم کسی محتاج است، اگر هم به او کمک کنیم، باز هم مایه خاطرجمعی ماست؛ انگار که از سرپا بودن همدیگر بیم داریم.
-
این دنیا که من میشناختمش، بیشتر مستوجب کینۀ تو است تا لایق خوشطبعی من. زنده بمان و کینۀ خود را بپروران. تو زنده بمان خانمحمد؛ از آن که حق با تو بود. ما باید پیشدستی میکردیم. ما باید اول دست به کشتن میزدیم. حق با تو بود که چنین میگفتی. خانمحمد حق با تو بود. پس حق با توست که بمانی و عمل کنی. قدر کینههای تو را حالا دارم من میشناسم. پس زنده بمان و آن کینهها را صدچندان کن. زنده بمان و بکش. بکش و بکش و بکش. حرف آخر من به تو، حکم آخر من به تو همین است.
-
مردم را که میشناسی! مردم از ترسوها خوششان نمیآید، اگرچه خودشان چندان هم شجاع نیستند. آنها از ضعیف و ناتوان بیزارند. اگرچه خودشان هم کمتر قوی و توانا هستند. این مردمی که من دیدهام خود به خود حامی قدرت هستند. پشت کسی هستند که توانا باشد.
-
اما اگر آن قدرت ضعیف شود، مردم خود به خود از او دور میشوند. اگر قدرتی که میپسندند از پا در بیاید، آنوقت همین مردم لگدش میکنند و از رویش میگذرند. همین مردم! ما را وقتی میتواند حکومت بشکند که اول در دل و خیال مردم بشکند. برای همین است که دارند تلاش میکنند بنام ما جنایت کنند، به نام ما دزدی کنند!
-
[انسان] ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﺩﻧﯿﺎ ﺍﺯ ﭼﮑﻤﻪ ﻣﯽﺗﺮﺳﺪ ﻭ ﺩﺭ آﻥ ﺩﻧﯿﺎ ﺍﺯ ﺁﺗﺶ ﺟﻬﻨﻢ! ﻓﻘﻂ ﻣﯽﺗﺮﺳﺪ، ﻓﻘﻂ ﻣﯽ ﺗﺮﺳﺪ. من به قیمت خونم این مردم را، این رعیت مردم را شناخته ام گل محمد! جماعتی ذلیل و دروغگو که امید و آرزوهایشان هم مثل خودشان ذلیل و کوچکند.
-
این جور آدمها مرد کارهای بزرگ نیستند. پیش پای پهلوان زانو میزنند، پهلوان را می پرستند، اما خودشان پهلوان نیستند. نمی توانند پهلوان باشند. ﻣﺎ ﺭﺍ ﻣﺜﻞ ﻋﻘﺮﺏ ﺑﺎﺭ ﺁﻭﺭﺩﻩ ﺍﻧﺪ؛ ﻣﺜﻞ ﻋﻘﺮﺏ! ﻣﺎ ﻣﺮﺩﻡ ﺻﺒﺢ ﮐﻪ ﺳﺮ ﺍﺯ ﺑﺎﻟﯿﻦ ﻭﺭﻣﯽﺩﺍﺭﯾﻢ ﺗﺎ ﺷﺐ ﮐﻪ ﺳﺮ ﻣﺮﮔﻤﺎﻥ ﺭﺍ ﻣﯽﮔﺬﺍﺭﯾﻢ، ﻣﺪﺍﻡ ﻫﻤﺪﯾﮕﺮ ﺭﺍ ﻣﯽﮔﺰﯾﻢ.
کلام آخر
کتاب کلیدر کتابی طولانی است و در حدود ۲۳۰۰ صفحه دارد. خواندن رمانهای بلند شورو شوق زیادی به مطالعه میطلبد و همچنین برای لذت بردن از خواندن این کتاب علاقه به تاریخ سیاسی ایران نقش به سزایی دارد. توصیه میشود در شبهای سرد و طولانی پائیز و زمستان شروع به خواندن کتاب کلیدر کنید، در لحظه لحظه آن غرق شوید و همراه شخصیتهای داستان زندگی کنید.