برای نوشتن انشا درباره مادر به روش جانشین سازی، باید خودمان را جای یک مادر بگذاریم و احساسات، مشکلات و تجربیات یک مادر را احساس کنیم. در این مطلب یک انشا جانشین سازی مادر نوشته شده تا به شما ایده های بیشتری برای نوشتن بدهد. شما نیز خودتان را جای یک مادر در سن و سال و شرایط مختلف بگذارید و از زبان او بنویسید. انشاهای زیبای خود را برای ما بفرستید تا با نام خودتان در همین صفحه درج شود.
انشا جانشین سازی مادر
مقدمه
باید خودم را جای مادر بگذارم و از زبان او یک انشا بنویسم. مطمئنا زمانی که غریزه مادری سراغ ما نیامده، نوشتن از زبان یک مادر کار سختی است، اما میتوانیم به رفتار آنها دقت کنیم و به حرفهایشان گوش بسپاریم تا بتوانیم خودمان را جای آنها بگذاریم. من خودم را جای یک زن که به تازگی مادر شده و نوزادی در بغل دارد میگذارم تا از حرف های دل او بنویسم.
بدنه
ساعت ۳ نصفه شب است و من دارم کودکم را آرام میکنم. به او شیر داده ام و تمیزش هم کرده ام. اما نمیدانم چرا هنوز بی قراری میکند. این موقع شب نمیتوانم به مادرم زنگ بزنم و از او بپرسم که چکار باید بکنم. فکر می کنم شاید خواب بد دیده. شاید هم معده درد دارد. طفلکم. کاش میتوانست حرف بزند. چقدر ذوق دارم بزرگ شدن و حرف زدنش را ببینم. وقتی که با ما غذا میخورد، لباس هایش را خودش می پوشد… در این رویاها غرق میشوم اما باز صدای گریه اش بلند میشود. او را بر میدارم و به سالن پذیرایی میبرم. چراغ را روشن میکنم و او را جلوی آینه قدی می گیرم. گل از گلش میشکفد. شروع میکند به تصویر آینه لبخند زدن و با موهایم بازی کردن… تازه میفهمم که خوابش نمیآید و میخواهد بازی کند!
به خودم نگاه میکنم که زیر چشمهایم از خستگی کبود است. با موهای به هم ریخته و لباس های نامرتب، تمام روز را مشغول کارهای خانه و بچه بوده ام و حالا حسرت دو ساعت خواب راحت را دارم. اصلا از وقتی بچه ام به دنیا آمده آرزوی یک خواب راحت به دلم مانده. مدام نگرانم که گرسنه اش نباشد، خودش را کثیف نکرده باشد، مریض نباشد، حوصله اش سر نرود، بلایی سرش نیاید…
اما وقتی به چشم های معصومش نگاه میکنم که با شادی و شیطنت به من زل زده و در آغوش من احساس امنیت و آرامش دارد، همه خستگی ها را فراموش میکنم. انگار دنیا را در آغوش دارم و دیگر هیچ چیز از این زندگی نمیخواهم. آخر او حالا تمام دنیای من است.
نتیجه
مادرها گاهی خسته میشوند گاهی غر میزنند گاهی بیحوصله می شوند. اما مهر مادری شان هرگز حتی یک لحظه کمرنگ نمیشود. بی وقفه فرزندانشان را دوست دارند و دلخوشیشان سلامت و شادی و موفقیت فرزندشان است. مادر بودن مسئولیت بزرگی است اما از یک زن انسان بزرگتر و کاملتری میسازد. چرا که مادر بودن یعنی عاشقی.