تقریبا ناممکن است که رابطه عاشقانهای را از سر گذرانده باشید و لذت نوشیدن یک چای یا قهوه عاشقانه دو نفره را نچشیده باشید؛ شاید به همین دلیل است که تعداد قابل توجهی شعر در مورد قهوه و چای گفته شده و تعداد زیادی عکس نوشته پروفایل عاشقانه در این رابطه ساخته شده است. اگر فنجانهای چای به حرف میآمدند حتما حکایتها داشتند از نغمههای عاشقانه دو نفره در یک بعد از ظهر سرد پاییزی… در این مطلب، انواع متن و شعر عاشقانه چای دونفره آمده است که شاید خاطراتی دور را در ذهنتان دوباره زنده کند. با ستاره همراه باشید.
متن و شعر عاشقانه چای دو نفره
بگذار برایت چای بریزم
امروز به شکل غریبی خوبی
صدایت نقشی زیباست بر جامهای مغربی
و گلوبندت، چون کودکی بازی میکند زیر آیینهها…
و جرعهای آب از لب گلدان مینوشد
بگذار برایت چای بیاورم، راستی گفتم که دوستت دارم؟
گفتم که از آمدنت چقدر خوشحالم؟
حضورت شادیبخش است مثل حضور شعر
و حضور قایقها و خاطرات دور
از مجموعه اشعار نزار قبانی
ترجمه: آرش افشار
☕☕☕
تو رفتهای
و بحران نوشیدن چای بی تو در این خانه
مهمترین بحران خاورمیانه است و
این احمقها هنوز سر نفت میجنگند…
شاعر: پوریا عالمی
گاهی
تنها دو نفر میتوانند
تمام دنیا را پشت میز کافهای
مثل یک حبه قند در فنجانی چای
به هم بزنند…
شاعر: لیلا کردبچه
☕☕☕
چای را بی پولکی خوردن صفا دارد اگر
حبه قندی مثل تو شیرین زبانی میکند
شاعر: قاسم صرافان
☕☕☕
پر کن پیاله را
کین جام ِ آتشین
دیریست
ره به حال ِ خراب ِ من نمیبرد…
از مجموعه اشعار فریدون مشیری
☕☕☕
من سرد
هوا سرد
برف سرد
زمستان سرد
تو با من سرد
دنیای من سرد
همه چیز سرد.
ولی فنجان قهوهام گرم
این تضاد برای یک لجظه مرا به آرامش میبرد…
☕☕☕
دیگر پاک نمیشوند
نه لکهی چای از روی رومیزی
و نه خاطره انگشتهای تو از خاطرم
یک فنجان چای خوردهای
و دیگر هیچ چیز مثل گذشته نیست
☕☕☕
تو نیستی.
اما من برایت چای میریزم…
…
چه فرق میکند؟
باشی یا نباشی
من با تو زندگی میکنم!
شاعر: رسول یونان
☕☕☕
یک استکان چای از میان دستانت و یک جرعه غزل از میان چشمانت
دلم آرام ِ نگاهت را میخواهد و شهد شیرین کلامت
خستهام
دوباره باورم میکنی؟
☕☕☕
من با تو چقدر ساده رفتم بر باد
تو نامِ مرا چه زود بردی از یاد
من حبّه قندِ کوچکی بودم که …
از دستِ تو در پیالهی چای افتاد
شاعر: جلیل صفربیگی
و گاه
حبّه قندهای
رنگارنگ
از جنسِ دلتنگی
میافتند در فنجان دلم
و حل میشوند؛ آرام آرام…
و روح من
سرمیکشد این نوشیدنی شیرین را…
آری؛ سر میکشم این دلتنگیِ رنگارنگم را.
☕☕☕
تشنهام چای نداری بدهی لیوانی؟
لرزش سینی و چشمان تو دیدن دارد!
شاعر: احمد علیزاده
☕☕☕
و چای، دغدغه عاشقانه خوبی ست
برای با تو نشستن؛ بهانه خوبی ست…
شاعر: حسن صادقی پناه
☕☕☕
چای ریختن شبانه
وقتی تو نیستی
فرسایشیترین کار جهان است
مثل اینکه پای پی این ساختمان مستأصل
آهسته آهسته؛ استکان استکان آب بریزم تا سست شود
یا پای این چنار متروکه
آهسته آهسته؛ استکان استکان سم بریزم تا خشک شود
شاعر: پوریا عالمی
☕☕☕
بهترین آدمهای زندگی…
همانهایی هستند که وقتی کنارشان مینشینی
چایی ات سرد میشود و دلت گرم!
شاعر: ایلهان برک
☕☕☕
دلتنگم
دلتنگ همه بهانههای کوچک هم صحبت شدن با تو
دلتنگ یکی از آن چایهای قند پهلویی که همیشه برایم کنار تو خیلی بیشتر از یک نوشیدنی ساده بود…
☕☕☕
عشق بعضی وقتها از درد دوری بهتر است
بی قرارم کرده و گفته؛ صبوری بهتر است
توی قرآن خوانده ام… یعقوب یادم داده است:
دلبرت وقتی کنارت نیست، کوری بهتر است
نامه هایم چشمهایت را اذیت میکند
درد دل کردن برای تو، حضوری بهتر است
چای دم کن… خسته ام از تلخی نسکافهها
چای با عطر هل و گلهای قوری، بهتر است
من سرم بر شانه ات؟.. یا تو سرت بر شانه ام؟…
فکر کن خانم اگر باشم چه جوری بهتر است.
شاعر: حامد عسکری
☕☕☕
خستهتر از آنم
که لیوانی چای
آرامم کند
آغوش گرم ترا میخواهم
در جنگلی ناشناس
وقتی که آسمان
از لابهلای شاخهها
سرک میکشد
☕☕☕
محبوبم!
درخشش دانههای شِکَر در نور آفتاب
و عطری که از دمنوش چای بهاره پابرجاست
چه ترکیب زیبایی خواهد شد.
☕☕☕
گاهى صبح
نبودنت، درد مى کند
و خورشید
آنقدر بى رحمانه در اتاق مى پاشد
که جاى خالى ات
برملا شود
روى تخت
من
موهاى آشفته ام را
از نوازش هاى دیشب
شانه مى کنم
و تو آنقدر عجولانه مى روى
که چایت
سرد مى شود
شاعر: ارغوان جهانگیری
با مجموعهای از عکس عاشقانه دو نفره جذاب برای پروفایل همراه ستاره باشید.
با فنجانی چای هم میتوان مست شد!
اگر اویی که باید باشد، باشد
☕☕☕
دلم تنگ است برای نغمههای بی پایانمان و سرد شدنهای مکرر چای!
☕☕☕
سرد شدهای
درست مثل این چای.
اما نمیدانم چرا
از دهان نمیافتی! …
شاعر: محسن حسینخانی
☕☕☕
مبلها را چیدم
پردهها را کنار پنجره
قابها را به دیوار آویختم
بعد
دو فنجان چای ریختم
و فکر کردم به ۳۶۵ روزِ دیگر
که میتوانم با چیدمانی دیگر
دوستت بدارم…
☕☕☕
حل شدن در دل معشوقه که ایرادی نیست
چای هم آب کند در دل خود قندش را
شاعر: اسماعیل محمدی
☕☕☕
دو خط چایی، یک فنجان خاطره، کمی انتظار…. بوسه ای نزدیک!
☕☕☕
“شعر چای سهراب سپهری”
زندگی جیره مختصریست
مثل یک فنجان “چای”
و کنارش عشق است ؛
مثل یک “حبه قند”
زندگی را با عشق نوش جان باید کرد…
☕☕☕
اصلا زمستون و پاییز باید تعطیل باشه با لیوان چایی یا قهوه کنار پنجره بشینی و هوای ابری رو تماشا کنی ..
☕☕☕
چایِ داغِ صبح را ، پر بوسه باید دم کنی
با لب تـو ،
تا خود شب رو به راهم رو به راه . . .
☕☕☕
گاهی تنها چیزی که مرا به زندگی پیوند می دهد
فراموشیِ دنیاست.
یک فنجان چای
نسیمی آفتاب زده
و یک موسیقی ِ آرام
چیزی شبیه ِ صدای ِ تو…
☕☕☕
تو مرا هم شده دلداده بدانی کافیست
.محض دلگرمیِ من، از تو نشانی کافیست
پر شود شهر تو از رایحه ی یاس چرا !؟
گاه گاهی به هوا مو بتکانی کافیست
صحبت از«ماندن یک عمر» بماند به کنار
قدر نوشیدن یک چای بمانی کافیست
گله ای نیست اگر فاصله ها بسیارند…
از خودت قاصدکی هم برسانی کافیست
سهم من خاطره ای نیست که یادت باشم
وقت دلتنگی خود شعر بخوانی کافیست
☕☕☕
یک فنجان چای تلخ
که با دستان تو داغ شده باشد
و با لبخند زیبای تو شیرین
در یک روز سرد زمستانی
تمام چیزی ست که من می خواهم
☕☕☕
” متن درباره آتش و چای “
کتری چایی بر آتش ، رقص شعله ، بوی دود
یک شب آرام با شمعی فروزان زیستن!
چای من لبریز و لب دوز است و لب سوز است، آآآی!
می خوری با من تو چای؟
گرچه کامم تلخ و چایم تلخ و روزگارم نیز تلخ
امّا دلبَــــرم
گر تو آیی
لب گشایی
لب بریزی
لب بسوزی
لب بدوزی
وااای!
بَه چه محشر می شود
اندازه ی یک چای خوردن
کام ِ من شیرین نمایی
دلبرم
ماه ِ آبان است و چای
با تو می چسبد فقط
☕☕☕
چای خوب است اگر دست به دستم بدهی
ورنه هرگز هوسش در دل ما نیست که نیست!
☕☕☕
به نظر من یک لیوان چای لبریز لب دوز لب سوز قابلیت اینو داره که غم عالم ببرد..️
☕☕☕
بعداً؟!
بعدا وجود نداره…
بعدا چایی سرد میشه
بعدا پیر میشیم
زندگی تموم میشه!
☕☕☕
تو مثه چایی تلخی ولی خستگیمو از تنم بیرون میکنی
☕☕☕
میگن اگه پیش کِسی بودین و چاییتون سرد شد ینی عاشقشین یا بهترین رفیقتونه
چایی من وقتی سرد میشه که گوشی دستم باشه !
☕☕☕
روزنامه ها هرگز نمیدانند
تمام اتفاق های تلخ جهان
می تواند از فنجانی چای شروع شود
و گاهی دریا در سکوت رفتن کسی
غرق میشود
☕☕☕
چای می نوشم که با غفلت فراموشت کنم
چای می نوشم ولی از اشک فنجان پر شده است
“فاضل نظری”
☕☕☕
برایت چای آوردم، کمی فوتش کنی خوب است
هوس کردم بسوزانی مرا با غنچه کردن ها …
فوت نکن چای خودت را من حسودی میکنم
درگمانم با هوا هم، بوسه بازی می کنی …!!!
☕☕☕
برای خواستگارت چای می بردی و من از دور میدیدم
به پیش چشم خود آن خاطرات کافه رفتن را ..!
☕☕☕
من باشم و
تو باشی و
یک فنجان چای
لبخند خاطره می شود
احساس
جدار سرنوشت را می شکند
و بهانه
نقطه چینی میشود
بر بودن های عاشقانه
قندان را کنار بگذار
شیرینی نگاهت برای من کافی ست
با تو
کامم شیرینست
بوسه هایت را
برای من بفرست …
☕☕☕
امروز هوای عشق دلچسب و عالیه
در جمع ما فقط جای تو خالیه
پای درخت سرو باشه قرار ما
لطف قرار ما چای زغالیه
تنها اگه باشی زندونیه غمیم
غم ها سبک میشن وقتی که با همیم
تنها نمون عزیز همت کن و بیا
وقتی یکی کمه انگار همه کمیم
حرف نگفته خیلی زیاده
امروز سر کن با خانواده
عشق و محبت خرجی نداره
مهمون من باش یه چای ساده
☕☕☕
به قدر یک فنجان چای دو نفره صبر کن
بی آنکه نگران نگاه خیس من باشی
دمی آسوده نفس بکش
بی آنکه دلواپس قلب خاموش من باشی
پنجره دلتنگی هایم را رو به خواستنت بسته ام
اشتباه شیرین دلم را به رخ این بغض سنگین نکش
بگذار و برو بی آنکه نگران دلی باشی که بی صدا
در پس ثانیه های دوست داشتنت تباه شد
قصه ی غریبی نیست
تکرار خواستن ها و نداشتن ها
قصه ی دل های همیشه تنها
فنجان چایت که به پایان رسید
آخرین خط این قصه را نا تمام بگذار و برو
سخن آخر
امیدواریم از خواندن این چند نمونه متن و شعر عاشقانه چای دونفره لذت برده باشید، اما حتما شما هم موافقید که وقتی میان شما و محبوب تان یک عشق پاک و بی ریا باشد، هر اتفاق کوچکی میتواند برایتان یک بهانه به یادماندنی و همیشگی باشد،
مثلا باران زیبای پاییز، ممکن است شما را وادار کند که خیلی زود دست بکار شوید و یک عکس نوشته بارانی زیبا برای محبوبتان ارسال کنید، روزهای برفی هم که انتظار آمدنش را میکشیم، حتما بهانه خوبی برای ارسال یک متن زمستانی عاشقانه برای محبوبتان خواهند بود.
به علاوه شاید شما هم ایدههای جدید و جالبی برای ارسال متنهای عاشقانه در ذهن داشته باشید که بخواهید آنها را با دیگر همراهان ستاره در میان بگذارید، پس منتظر نظرات و پیشنهادات شما هستیم.